پيشينه مسئله كرد و آزربايجان از صفويه تا حال- مقدمه

Kategori: , , , , , , , , , , Umud Urmulu - یکشنبه, اسفند ۰۹, ۱۳۸۸ - 0 comments
چه كردها و چه هم مسلكان آريايي؟ آنها تاكنون نتوانسته اند از منشا هویت؟ و پيداش كردها چيز دقيق و علمي بدست آورند. با طرح شعارهايي همچون كرد ها آريايي؟ و ايراني ترين ايرانيها؟ هستند خواسته اند بنا به منافع سياسي خود كرد ها را ايراني جلوه داده و از شدت شورش هاي آنها بكاهند و يا بدينوسيله از آنان متحدي براي خود در مقابل ترك ها بسازند . زماني آنها را به گوتی، لولوبي، کاسی؟، نایری، میتانی، سوباری، مانایی؟،اورارتو، نسبت داده اند و زماني آنها را با قبايل هند و اروپايي؟ پيوند زده اند.اكنون معلوم شده ملل فوق يا بكلي متفاوت از كرد ها بوده و يا از اقوام و ملل پروترك مي باشند. مطلب زير را يكي از سايت هاي كرد در مورد نژاد(هویت) كرد؟ ذكر مي كند: 
البته تا کنون هیچ مورخی نتوانسته تاریخ دقیق حضور کردها را در سرزمینهایی که هم اکنون سکونت دارند و قبلا ساکن بوده اند را مشخص کند چرا که این گونه مینمابد که کردها خیلی قبل تر از آنکه بشود تاریخ را پشتوانه قرار داد در این سرزمینها سکونت داشته اند و چون قبایلی قدرتمند بوده اند بیش از آنکه با نام  کرد شناخته شوند با نام قبایلشان که در بالا اشاره شد معروف گشته اند. دلیل اثبات این ادعا همین بس که کردها هم اکنون نیز به نام قبایل و پیشینه خودشان بیشتر مفتخرند تا سرزمینی واحد.
خوب حتي اگر خواننده حرفه اي تاريخ نيز نباشيم به سست بودن اين ادعا مي توانيم يقين حاصل كنيم . اخيرا برخي آقايان كرد خود را به ماد ها نسبت مي دهند. اين نيز ياوه اي بيش نيست. طبق نوشته هرودوت و منابع کهن آشوری و یونانی در مجموع معلوم می‌گردد که سه طایفه از شش طایفه تشکیل دهندهً اتحاد مادها یعنی بوسیان، ستروخاتیان و بودیان بوده و سه طایفه مادی دیگر عبارت بوده‌اند از آریزانتیان و مغها و سرانجام پارتاکانیان. هيچكدام از اينها هيچ ربطي به كردها ندارند.
پس منشا واقعي كردها كدام است؟
به نظر ميرسد بعد از مهاجرت ارمني ها از بالكان ها به محدوده سوريه كنوني و امتزاج آن ها با آشوريان به مدت 1500سال امپراطوري آشور بلاي جان ملل منطقه شده بود . اين قوم وحشي بر خلاف تبليغاتي كه مورخان عمدتا يهودي غربي به راه انداخته اند نه بنا كنندگان تمدن بلكه نابود كنندگان حرفه اي تمدن بشري بوده اند. بارها به آزربايجان فعلي كه محل سكونت اجداد ما بوده هجوم آورده و  وارد و خارج شده اند وهمينطور بارها به بابل هجوم بردند. تمدن عظيم بشري سومر را نابود كردند. باعث زحمت كاسسي ها ، عيلاميها و تمدن شوش بوده اند . نهايتا با اتحاد ماد (از اجداد ترك هاي كنوني)و امپراطوري بابل حكومت آشور به كلي منحل گرديده و ديگر قابليت ايجاد دولت را بدست نياورد. جماعتي از آنان به عنوان اسير به آزربايجان و قسمتي ديگر در آناطولي ساكن شدند و برخي نيز در عراق كنوني باقي مانده اند . (نوادگان همين ها بودند كه اواخر قرن نوزده آن فجايع عظيم بشري را در آزربايجان و آنادولي به همراه ارامنه بوجود آوردند) . در اثر اين شكست ارامنه نيز به سرنوشت آنها دچار شدند ودر ايران فعلي ، هند و عثماني پراكنده شدند. ما بقي در اثر امتزاج با قبايل هند و اروپايي كه به فلات ايران آمده بودند تغيير ماهيت داده و پايه كرد هاي فعلي را گذاشتند . بنابراين كردها در منطقه بعد از ترك ها ، ارامنه ، آشوري ها و قبايل فارس بوجود آمده و اساساً ملت جديدي هستند. در طول تاريخ نتوانسته اند هيچ دولت بزرگ و ماندگاري برپا كنند به جز چند خان نشين كه به فوريت از طرف همسايگان سركوب شده اند. ماهيت معيشت آنان نيز بر پايه دامداري و جنگ و راه زني بوده به همين سبب است كه در تلاريخ به نام دانشمند يا شاعر و يا معمار و سر سلسله و برپاكننده دولتي از ميان كردها برنميخوريم. موسيقي آنها چيزي شبيه موسيقي فارس ها و زبانشان لهجه اي از فارسي است. رقص آن ها نيز تماما شبيه رقص آشوري ها است. لباس ملي كردي كاملاً شبيه لباس آشوري ها است با مختصري فرق در شلوار و دستاري كه به سر مي بندند.














شاهد زنده قرابت هویت كرد و آشوري نوشته اي از يك سايت كردي است كه به تشريح پيداش حزب دمكرات كردستان در ساوج بولاق(مهاباد) به سال 1321مي پردازد:
در بيست ­وپنجم شهريور ۱۳۲۱ شمسی گروهی کوچک از مردان برخاسته از گروه­های میانی شهر مهاباد(ساووج بولاق)، جمعيت «کوم­له ­ی ژيانی کرد» را پايه ­گذاری کردند. «کوم­له» به معنای توده، حزب يا کميته و «ژيان» به معنای زندگی، زيستن يا حيات. و «کوم­له­ ی ژيانی کرد» يعنی کميته يا جمعيت تجدید حيات کرد.
اساس پذ‌‌‌يرفته شدن در جمعيت «ك ژ.ک» بر «کرد بودن بنا نهاده شده بود، به­ همين دليل اکراد شيعه، علی اللهی، آشوری­ها و مسيحی­ها که از نظر ريشه ملی به اکراد می­ پيوستند در اين جمعيت يافت مي شدند
پژوهشگر تاريخ جمهوری مهاباد(ساووج بولاق)، آرچی روزولت می‌نويسد: «سرشت کوم­له بسيار ملی بود و عضويت در آن محدود به کسانی بود که از پدر و مادر کرد باشند. تنها‌ استثناء اين قاعده کسانی بودند که مادرشان آشوری بود.
يك مثال ديگر: هنگامي كه مارشيمون رهبر مذهبي آشوريها در سال 1917در سالماس ساكن بود جهت اتحاد با اكراد به سيميتقو نامه مي نويسد چنين مي گويد:
ما و شما از يك تبار هستيم آنجه باعث جدايي ما و شما شده كيشي است كه پذيرفته ايم.
به اين ترتيب كاملا معلوم است كه اكراد دنباله آشوري ها هستند. آن چيزي كه مورخان يهودي غربي به عمد از كنار آن گذشته اند . اكنون آنچه در ميان مسيحيان آشوري و ارمني و اكراد در افواه عموم جاري است و من به كرات از زبان اينان در اورمو شنيده ام چنين است كه آشوري ها و كردها برادران ناتني و كردها پسر عمو هاي ناتني ارامنه هستند.
نقشه زير موقعيت آشور در تاريخ باستان را نشان مي دهد كه دقيقا مبتني بر خواست گاه اكراد در سرزميني ميان سوريه و عراق كنوني و قسمتي از تركيه فعلي است.



















پس اكراد كي و چگونه به آذربايجان (غربي) وارد شده اند؟
سابقه حضور اكراد در آزربايجان بسيار جديد مي باشد. بنا به نوشته يك سياح ايتاليايي بنام وينچنتو دالساندري كه در زمان شاه طهماسب صفوي شاهد جريان امور در آزربايجان بوده است بنا بدستور سلطان صفوي روستاهاي واقع در دو سوي مرز ايران و عثماني به مسافت 6روز راه ويران شدند.(زمين سوخته) و هر دژي در آن سامان تخريب شد. تا عثمانيان رغبتي به تصرف آن حدود نداشته باشند. به جرات مي توان گفت تا عصر شاه عباس اول در ناحيه غرب آزربايجان كشت و زرع صورت نمي گرفت. در اين زمان به دستور شاه عباس اول ايل افشار وارد جلگه اورمو شدند و در اندك مدتي غرب و جنوب درياچه اورمو را تبديل به زمين بهشت آسا كردند. در اين دوره صدها حكيم ،اديب ، منجم ، طبيب ، شاعر و اساتيد علوم در كنار رزم آوران افشار به پا خواستند.
مكريان يك نام جعلي است:
از حدود جيغاتي (زرينه رود ) تا خانا (پيرانشهر ) 400پارچه آبادي بنام ترغاي مشهور بوده است. (اين منطقه را اكنون مكريان مي گويند كه كاملا جديد و جعلي است). نام كوه ترغه يا ترغاي كه هژار (دكتر شرف كندي دبير كل سابق حزب دمكرات كردستان ) آن را به وصف كشيده يادگار همين واژه تاريخي است. واژه بوكان نيز نه يك واژه كردي كه نام يكي از سرداران مغول مي باشد!. همينطور دهات مابين بوكان و بانه بنام محال قباغ(قاباغ ) كندي مشهور بوده است . كه حتي هم اكنون پسوند نام فاميل بسياري از اكراد در بانه ؛ بوكان و ساووج بولاق(مهاباد كنوني) مي باشد. همچنين اسامي سولدوز ؛ صايين و صد ها قريه و روستا در حوزه ساووج بولاق(مهاباد) بوكان بر همين روال مي باشد. اكنون در آكادميهاي غربي شاخه هاي نويني به نام هاي توپونيمي ؛ كليومتريك و دياسپورا باز شده كه به اين مسايل مي پردازد.
ترغه يا ترغاي كوهي كه شرفكندي برايش منزومه ساخته است
توضيح: ترغاي به معناي شانه بسر (هدهد) مي باشد. گفتني است نام پدر و لقب امير تيمور و الغ بيگ(باني رصد خانه سمرقند) ترغاي بوده است
(بعد از سقوط اصفهان بدست افغان ها تا ظهور نادر و نبرد هاي كريمخان زند با آزاد خان افغان و خصوصاً بعد از سيزده سال جنگ با روسيه و كوچاندن ارامنه به ايروان در اين زمان  كه باعث تخريب روستاهاي خوي شد. 
نام تاريخي ارمنستان فعلي چوققور سعد مي باشد و هيچ دولت ارمني در اين حدود وجود نداشته است . در تاريخ ذكر شده اولين گروه هاي ارمني به ارمنستان كنوني وارد شده و در زمان اشغال قفقاز توسط روسها بناي دولت ارمني ريخته شده و در زمان استالين قره باغ كوهستاني تبديل به محلي براي منازعات آينده و كانون بحران براي آينده ميشود كه با الحاق زنگه زور به ارمنستان و بسته شدن راه نخجوان به باكو به اوج خود مي رسد . بايد به اشتباه تاريخي جمهوري آزربايجان در بخشيدن ايروان به ارمنستان نيز اشاره كرد كه باعث اين همه زخمت براي ملت ما شد.)
حوادث قيام شيخ عبيدالله كرد با دسيسه عثماني و كوچاندن ايل بلباس از ديار بكير(به مهاباد) و طايفه شيكاك از حلب به (سالماس و اورمو، ايل جلايربه اطراف ماكو) و هركي نيز از سوريه و تركيه به مناطق مرزي ايران و عثماني كوچانده شده اند ، ورود جيلوها به غرب آزربايجان و بلواي ايسماييل سيميتقو(ايل شيكاك) كه همراه با خشك ساليها و قحطي هاي ناگوار بود سبب اضمحلال فرهنگ و دانش و توليد علم در آزربايجان غربي شد.
بنا براين همانگونه كه تاريخ شهادت ميدهد تا ظهور صفويه در ايران و شروع جنگ هاي عثماني و ايران و سرزمين هاي سوخته شاه طهماسب هيچ اثري از كرد ها در آزربايجان به چشم نميخورد. اولين تصادم اين قوم با ترکان آزربايجاني مربوط به زمان شاه عباس مي باشد كه محافظت از آزربايجان را به افشار مي سپارد وكرد ها در نزديكي سالماس در محدوده بين خان تختي تا سالماس در جلگه همواري كه در اين منطقه وجود دارد راه افشار را مي بندند كه سپاهيان افشار درس فراموش نشدني به اينان مي دهند . اين جلگه هم اكنون معروف به "كورد قيران دوزي" يعني جايي كه كردها تارو مار شدند مي باشد. يعني چيزي در حدود 250سال از سكونت اكراد در آزربايجان غربي نمي گذرد.
افسانه پردازي باستان شناسان غربي:
هانري فيلد ، پولاك ، لرد كورزن و راولينستون همه گويي از روي دست يكديگر تقلب كرده باشند بدون هيچ سند و مدركي كردها و لرها را از يك منشا دانسته اند؟. در حاليكه اسناد و مدارك باستان شناسي تاييد مي كنند كه لر ها باقي مانده كاسسي ها هستند. حتي كورزن كردها را به بختياري ها پيوند ميزند در حاليكه هر بيسواد تاريخ نخواني ميداند كه بختياري ها باقي مانده تمدن انزان يا انشاب مي باشند و ربطي به كرد ها ندارند. همه اين آسمان به ريسمان دوختن ها براي اين است كه كردها را آريايي؟ قلم داد كنند و پايه اي براي قوم موهوم آريايي؟ بسازند.
حتي داستانسرايي و خلق ملتي جديد را تا جايي رسانده اند كه زير دستان شوونيست آنها همچون يوردشاهيان در كتاب تبار شناسي ملي به عمد قوتتي ها را كوتتي تلفظ كرده و ميگويد شايد هم اين نام كورتي يا كوردي باشد . يعني يك كشف ديگر آريايي؟ !، در حاليكه همه مي دانند قوتتي ها سابير ها و هوتي ها همه اقوام پروترك و در بنيه ماد كوچك بوده اند.

اورمو گولو در صورت خشك شدن همانند بمب عمل مي‌كند

Kategori: , , , , , , , , Umud Urmulu - یکشنبه, اسفند ۰۹, ۱۳۸۸ - 0 comments










گونازتی وی:  به گزارش خبر گزاريها علي حاصل‌ طلاب بعد از ظهر امروز در همايش آزربايجان پاك كه با حضور مسئولان دانشگاهي همراه بود به تشريح اهداف برگزاري اين همايش پرداخت.
دبير همايش آزربايجان پاك با اشاره به رسالتي همگاني در عرصه حفاظت از محيط زيست بيان داشت: ‌در اين همايش قصد ما انجام اقدام نمادين در حمايت از محيط زيست و بيداري وجدان‌هاي آحاد جامعه در اين زمينه است.
حاصل‌ طلاب تصريح كرد: در مدت برگزاري اين همايش كه به مدت سه روز در دانشگاه تبريز برگزاري مي‌شود، قصد داريم تا با هم‌انديشي به راهكارهايي در زمينه حفظ محيط زيست استان برسيم.
وي با بيان اينكه آزربايجان شرقي داراي بكرترين زيستگاه‌ها و محيط زيست‌ طبيعي است، گفت: اين محيط زيست بكر و فوق‌العاده زيبا در معرض تهديدي جدي قرار دارد.
دبير همايش آزربايجان پاك افزود: آينده زيست محيطي خوبي براي آزربايجان شرقي تصور نمي‌شود و آلودگي‌هاي آب و خاك و تغييرات اقليمي و منابع طبيعي نشان‌دهنده آينده نامناسب در اين استان است.
وي با اشاره به بارش باران‌هاي اسيدي و خشك شدن باغات گردو در آزربايجان شرقي تاكيد كرد: اين بارندگي‌ها نتيجه خشك شدن تدريجي اورمو گولو است.
دبير كانون دانشجويي نارون دانشگاه تبريز ادامه داد: ‌در گذشته و براساس پيش‌بيني‌هاي انجام گرفته، خشك شدن اورمو گولو براي 20 سال پيش متصور بود اما هم اكنون اين موضوع به پنج سال كاهش يافته است.
وي با اشاره به برگزاري جلسات متنوع در مدت برگزاري اين همايش تصريح كرد: در مدت برگزاري از نظرت اساتيد برجسته در موضوعات محوري همايش مطلع مي‌شويم و برنامه اختتاميه در محل همين سالن برگزار مي‌شود.
اجراي برنامه‌هاي فرهنگي و هنري از جمله اجراي تئاتر دانشجويي با موضوع حفظ محيط زيست، ‌سخنراني مسئولان استاني و اجراي گروه سرود از محورهاي برگزاري اين همايش است.
همچنين در اين همايش كه با استقبال قابل توجه دانشجويان آزري زبان برگزار شده بود، اهميت محيط زيست مورد تاكيد دانشجويان حاضر در جلسه قرار گرفت.
اين همايش به مدت سه روز در دانشگاه تبريز برگزار مي‌شود و طي مدت برگزاري موضوعاتي چون بررسي وضعيت زيست محيطي استان و آلودگي‌هاي آب و خاك يكي ار مناطق استان، بررسي وضعيت اورمو گولو و بررسي وضعيت زيست محيطي شهر تبريز مورد بحث و بررسي قرار مي‌گيرد.

دستگیری یازده تن از اعضای سازمان تروریستی پ ک ک در ایتالیا

Kategori: , , , , , , , , , , Umud Urmulu - جمعه, اسفند ۰۷, ۱۳۸۸ - 0 comments










تی آرتی: پلیس ایتالیا عملیات گسترده ای علیه یک گروه حامی سازمان تروریستی پ ک ک در این کشور آغاز کرد.
بنا به گزارشات دریافتی، در نتیجه این عملیات گروه مذکور به کلی متلاشی شد.
در چارچوب مبارزه با سازمان تروریستی پ ک ک که بطور موازی در کشورهای فرانسه، آلمان، بلژیک و هلند انجام می گیرد، در شهرهای مختلف ایتالیا نیز عملیات هایی علیه تروریست ها و حامیان آنان ترتیب یافت.
بر اساس گزارش اداره ضد ترور پلیس شهر ونیز در عملیات های ترتیب یافته در مناطق شمالی و مرکزی کشور 10 تبعه ترک و یک تبعه ایتالیایی دستگیر شدند.
افراد مذکور متهم به عضویت در گروهی هستند که در زمینه تأمین تروریست، منابع مالی و کمک لجستیکی از سازمان تروریستی پ ک ک حمایت می کند.

قتل عام در آزربايجان -اسناد و مدارك

Kategori: , , , , , , , , , , Umud Urmulu - جمعه, اسفند ۰۷, ۱۳۸۸ - 0 comments












سلسله مقالاتي كه تحت عنوان قتل عام در آزربايجان را فراموش نكنيم به رشته تحرير در آمده و مورد توجه بسياري از هم وطنان و حتي منسوبين اتنيك هاي مختلف قرارگرفت و از طرف بسياري از سايت هاي مختلف ترک آزربايجاني منعكس شد (كه وظيفه دارم از تمام هموطنان در انعكاس اين تحريرات تشكر بكنم) قطعاً نمي تواند عمق فاجعه انساني را عكس و يا حتي تجسم بكند. حجم و مخاطبين يك وبلاگ گمان مي كنم حوصله و گنجايش ادامه اين مبحث را نداشته باشد ، آنچه كه مهم است ايجاد يك پنجره براي باب فتح در جهت كشف حقيقت و تلنگر براي روح جستجوگر نسل جديد ترک آزربايجان است كه مانند آبي زلال در چشمه ساران حقيقت بدنبال خلاصي از قعر زمين و رسيدن به محضر خورشيد حقيقت و جاري شدن در پهنه وطن و آباداني آن مي باشد. اساساً سخن گفتن و نوشتن  در مورد واقعه تاريخي همچون قتل عام تركان در آزربايجان غربي آن هم واقعه اي كه دقيقاً 92سال زمان سپري شده ما را از آن جدا كرده بدون تكيه به منابع تاريخي كاري عبث مي باشد. لذا در اينجا به شرح منابع و اسناد تاريخي اين مقام بسنده كرده و ادامه تحقيق و كاووش در اين مورد را به جوانان واگذار می نمایم.
مدارك و شواهد:

مدارك شفاهي:
 در لابلاي آنچه كه نوشته شد جابجا از اظهارات پيرمردان و پيرزناني استفاده شده كه فرزندان شهود واقعي آن ماجراي تلخ بوده اند، كه در محافل خانوادگي به شرح ماوقع به منظور ياد آوري و درسي از گذشته از بين اقوام و آشنايان مستقيم نگارنده پرداخته اند و اكثراً نيز بجز دو سه نفر به ديار باقي شتافته اند. تنها شاهد نسل اول كه در وقايع مورد بحث جواني بيست و چند ساله بود پدر بزرگ اينجانب مرحوم لطف علي درزي از بازاريان و معتمدين شهر مي باشد كه در اوان نوجواني اينجانب به رحمت ايزدي رفته است.















مدارك كتبي:

 آنچه كه در اين سلسله مقالات به رشته تحرير آمده از كتاب هاي زير گلچين شده است:
اروميه در گذر زمان –حسن انزلي ، تاريخ هجده ساله آذربايجان – احمد كسروي ، يادداشت هايي از آشوب هاي عشايري و سياسي آذربايجان – سرلشگر امير طهماسبي ، اروميه در محاربه عالم سوز – معتمدالدوله ارومي ، تاريخچه اروميه – رحمت الله توفيق ، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي – ارتشبد فردوست ، فاجعه جيلولوق – توحيد ملك نيا ، قتل عام مسلمانان در دو سوي ارس – صمد سرداري نيا ، تاريخ اروميه – احمد كاويانپور ، تاريخ رضائيه – محمد تمدن ، مجموعه مجلدات میراث اسلامی جلد دهم- ميرزا ابوالقاسم امين الشرع خويي

مدارك و شواهد باستان شناسي(آركئولوژي)

اما آنچه بسيار مهمتر و قابل استناد تر مي باشد بقاياي آركئولوژيك و بررسي هاي پزشكي قانوني است كه تاكنون از قلم افتاده و عمداً سعي بر امحاع آثار آن توسط پهلوي اول شده است؟. 

بعد از وقوع هر هجوم و قتل عام كه متمادينا و در طول شب و روز انجام مي شده اجساد بر كوي و برزن و يا داخل منازل بر روي هم تل انبار ميشدند و دفن ميت شهدا عملا بدون انجام تشريفات و در گور هاي دسته جمعي و يا انفرادي( براي كساني كه بازماندگانشان امكان داشتند) در گورستانهاي شهر و يا به طور عمده در دو دو يا سه نقطه شهر كه زمين خالي و باير بوده اند انجام شده است، تمامي اين گورستان ها در اقدامي با شتاب جهت امحاع آثار جرم تغيير كاربري پيدا كرده و به مدرسه يا درمانگاه تبديل شده اند . و هرگونه تدريس وقايع در مدارس و نشر كتب و يا تعيين روز مخصوص براي بزرگ داشت قربانيان اين فاجعه انساني( آنگونه كه در جوامع ديگر مرسوم است) به فراموشي عمدي سپرده شده است. عمده اين گورستان ها به شرح  به شرح ذيل مي باشند :
1-  گورستان (قبير صانديق) حاج خان : محدوده خيابان امام و خيام فعلي تبديل به مدرسه منوچهري (فعلا اداره آگاهي)و كتابخانه مركزي اورميه شده است.(پشت ساختمان مركزي مخابرات در خيابان امام)
2-    گورستان قره صانديق: دبيرستان مهر(پانزده خرداد) و درمانگاه صحيه. خيابان مدني يك (سيروس)
3-    گورستان جارچي باشي: خيابان باكري تبديل به مدارس كيميايي (استاد برزگر)، حكمت و شاهد(نادر شاه)
4-    گورستان ريضا آباد: جنب مسجد ريضا آباد
5-    گورستان شيخ ابوبكر: مدرسه همام (پروين اعتصامي)
6-    گورستان خطيب: جنب مسجد خطيب
7-    گورستان شرف: خيابان باكري ، تبديل به دو مدرسه شده است.
8-    گورستان آغداش: تبديل به مدرسه شده است.
9-  گورستان خزران يا خازاران: به شرحي كه رفت ابتداي جنگ از اين محله شروع شده و ابعاد فاجعه خارج از تصور بوده است . اين گورستان نيز تبديل به مدرسه و رختشويخانه شده كه اكنون در اختيار بهزيستي است.
ياد آوري مي نمايد اورمو تنها شهری در كشور است كه گورستان در داخل شهر ندارد؟.  عرف بر اين است كه بايستي تاريخ آخرين تدفين در گورستان با متروكه اعلام نمودن آن چهل سال فاصله داشته باشد و بعد از چهل سال اگر چنانچه از وراث مستقيم يا درجه يك مدفون شدن در گورستان كساني باشند حاكم شرع اجازه تخريب يا تغيير كاربري گورستان را صادر نمي كند. حال آنكه عليرغم متروكه نشدن گورستان هاي فوق و ادامه دفن ميت در آن مكان ها تا سال 1325كليه گورستانهاي فوق تخريب و گورستان جديد به نام آقا قبيري در نزديكي گورستان خازاران-خزران با فاصله كمتر از صد متر احداث شد. اين مورد آخري نشان دهنده عجله اولياي آريايي شهر جهت انهدام آثار و شواهد آركئولوژيك آن فاجعه است؟. زيرا آثار گلوله و بريدگي و شكستگي استخوان ها ، سوختن اعضا و جوارح و قبر هاي دسته جمعي بزرگ ترين مدرك و سندي است كه استناد به آن ها كار هر دادگاهي را آسان مي كند.
برابر اظهار شهود به شرحي كه در قسمت مدارك شفاهي اين مقاله رفت در سه نقطه شهر به شرح ذيل محل اصلي دفن اجساد قربانيان در گورستان هاي دسته جمعي مي باشدكه زمين خالي بوده و كاربرد شهري نداشته اند:
1-  مدرسه اسلامي در خيابان امام (محل تبليغات اسلامي فعلي)نرسيده به گرمابه و سينما ايران
2-  محل پاساژ انزلي خيابان امام روبروي بانك سپه شعبه مركزي
3-  باغ كودك خيابان حافظ ، محله مهدي القدم ، روبروي كوچه خليفه گري ارامنه ( از محلاتي بوده كه به علت مجاورت با محلات ارمني نشين بيشترين صدمات و تلفات را متحمل شده است.)
در زير جهت شرح اهميت موضوع به چند عكس كه توسط دانشگاه آتا ترك ارزروم از كشفيات باستان شناسي گورهاي دسته جمعي (همزمان با فاجعه قتل عام اورمو) منتشر شده است توجه فرماييد ، تا به عمق اقدامات فاشيسم فارس و همكاري آنان با قاتلين مسلمين در نابود كردن آثارجرم پي ببريم.








































اورمو گؤلو قورويارسا آزربايجان صحرايا چئوريلر

Kategori: , , , , , , , Umud Urmulu - جمعه, اسفند ۰۷, ۱۳۸۸ - 0 comments










اورمو گؤلو سون ايللرده سؤنمه يه باشلاييب. قوراقليقدان توتموش تا باراژلارين (سدد) اينشاسي و گؤله تؤکولن سولارين باشقا ايستيقامتلره مجراسيني دييشمک کيمي عاميللر، اورمو گؤلونو قوروماق تهلوکه سي ايله قارشي قارشييا گتيريب. 
مينلر ايلدن بري آزربايجانين گؤزو و ايشيقي اولان دونيا شؤهرتلي اورمو گؤلونون قوروماق تهلوکه سي چوخ جيديدير. بو باره ده موتخصيصلر هيجان تبلي چالير. 
موتخصيصلرين فيکريجه گؤلون گوندن گونه قوروماسي، سويون گئريله ديگي يئرده دوز بوراخير. بو دوز کولک نتيجه سينده آزربايجانين بؤيوک ووسعتده اراضيسينه داغيليب و تورپاقلاريميزي صحرايا چئويربيلر.
گؤلون قوروماسي بؤلگه اؤچؤن قوراقليغا سبب اولاجاق بونونلادا کند اهاليسي نين شهره کؤچمه سي قاچيريلماز اولاجاق. همچنين بونونلا ياناشي گؤلون قوروماسي اينسانلارين سهيييه سينه بير باشا منفي تاثير گؤستره جک. 
بو باره ده ائکولوژي موتخصيصلري ايللردير هيجان تبلي چالسادا ايران دؤولتي طرفيندن هئچ بير ژيددي تدبير آلينماييب. بو ايسه آزربايجان، خصوصي ايله اورمو بؤلگه سي اؤچؤن حدسيز اؤنمليدير. 

ثبت "روز بین المللی نوروز" به همت ترکیه و کشورهای منطقه

Kategori: , , , , , , , , , , Umud Urmulu - چهارشنبه, اسفند ۰۵, ۱۳۸۸ - 0 comments










تی آرتی: نوروز، عید باستانی ترکها و مردم منطقه با پیشنهاد کشورهای ترکیه، آزربایجان، ترکمنستان، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، افغانستان و ایران در سازمان ملل به عنوان "روز بین المللی نوروز" به ثبت رسید.
آلبانی، هندوستان و مقدونیه نیز از این طرح حمایت کردند.
نماینده دائم آزربایجان در سازمان ملل و نماینده ایران در آن سازمان به هنگام معرفی قطعنامه مربوطه به ایراد سخنرانی درباره نوروز پرداختند.
روز چهارم اسفند مجمع عمومی سازمان ملل قطعنامه روز بین المللی نوروز را در زیر چارچوب ماده ۴۹ با عنوان "فرهنگ صلح" مورد تصویب قرار داد.
روز اول بهار یا نوروز که در زبان ترکی ارگنه گون یا ارگنه کن نیز نامیده می شود توسط ملت ترک در سراسر جهان به عنوان یک عید باستانی که ریشه در تاریخ دور و دراز آنها دارد، گرامی داشته می شود.
این عید علاوه بر کشورهای ترک زبان ترکیه، ترکمنستان، آزربایجان، قزاقستان، قرقیزستان و ازبکستان و نیز جمهوریهای خودمختار و جوامع ترک توسط سایر ملیتهای منطقه نیز گرامی داشته می شود.

قتل عام در آزربايجان – راز شكست يا تجليل از بزرگان

Kategori: , , , , , , , , , , , , Umud Urmulu - چهارشنبه, اسفند ۰۵, ۱۳۸۸ - 0 comments














بايد يك بار ديگر خاطر نشان كنم هدف نسل كشي در آزربايجان ملت ترك آزربايجاني بوده كه منظور و قصد اصلي از آن ايجاد يك ديوار حائل بين تركيه و ساير ملل ترك در آسيا بود كه آن موقع دولتي از خود نداشتند. و اما بعد، بارها و بارها وقتي در مجالس خصوصي و يا مجالسي كه به بهانه هاي مختلف در گوشه و كنار برگزار مي شود و سخني از قتل عام هاي وحشتناك صد سال گذشته بدست روس و ارمني و جيلو و نيز اكراد به ميان مي آيد اولين واكنش شنوندگان متهم نمودن مردم آن موقع بخصوص اهالي اورمو و سالماس به بي لياقتي و ترس  و لعن و نفرين آنان مي باشد. اگرچه نمي توان سستي و كاهلي عموم و خصوصا بزرگان شهر در شب و روز هاي منتهي به 3اسفند 1296را فراموش كرد ولي حق آن است كه به صورت جامع به اين قضيه نگاه دوباره اي بيفكنيم تا فداكاري ها و شهدايي كه در راه دفاع از خلق ترك آزربايجان تقديم شد زير غبار فراموشي و بي توجهي ما گم نشود. بلافاصله پس از اشغال آزربايجان روس ها دست به دستگيري و اعدام مجاهدين در تبريز و اورمو و ساير شهرهاي آزربايجان زدند. افرادي همچون ثقه الاسلام و يارانش در تبريزاعدام شدند، مصلوب نمودن رئيس مجاهدين اورمو بنام مشهدي اسماعيل خان و شش نفر از سران جمعيت اتحاد اسلام معروف به بالوو حاجيلاري، شهادت جمع كثيري از مجاهدان اورمو و سالماس در جريان مقاومت در برابر اردوي روس بالاخص فرد لايق و جنگ آزمودهاي همچون شهيد سعيد سالماسي و متعاقب آن 11سال جنگ و خونريزي و باز گذاشتن دست جيلو و ارمني و كرد در غارت و قتل ترك هاي آزربايجاني و آتش سوزي بازارهاي اورمو و خوي نه سركرده اي براي جنگ و نه رمق و نه تواني براي تجديد قواي ملتمان بر جاي نگذاشته بود . از طرف ديگر خريداري اسلحه روس ها و تجهيز ارامنه و جيلو و بعداً كرد ها توسط انگليس و كونسول آمريكا (شت آمريكايي)، اقدامات تخريبي نيكيتين كنسول روس ، ميسيونرهاي نظامي فرانسه و مداواي مجروحين مسيحي و ساخت مهمات و جنگ افزار بدست اين ميسيونرها و بهره گيري از صد ها افسر و نظامي روس ، انگليسي و فرانسوي و پشتيباني لجستيك قوي از قبيل پوشش هوايي براي مسيحيان و بهره گيري از گردان توپخانه عملا چيزي را براي مقاومت و عرض اندام اهالي ترك مسلمان باقي نگذاشته بود . بنابراين نگارنده –اورمولو تايماز- بر اين باور است كه اهالي غيور و شجاع اورمو ، سالماس ، خوي ، سولدوز ، قوشاچاي و ساير شهرها و دهات واقعا آنچه را كه توانسته اند به انجام رسانده اند و 11سال گرسنگي و جنگ و راهزني كرد و ارمني و جيلوو چيزي براي آنها باقي نگذاشت . آنچه كه باقي مانده بود طي دوسال( بعد از كشتار سوم اسفند 1296) نيز از بين رفت ، بطوريكه آقاي توفيق در كتاب خود مي نويسد بعد از انقلابات ارمني و كرد تعداد كشته شدگان به حدي زياد بود كه كسي براي كشت و زرع باقي نمانده بود و بعضاً يك نفر از هفتاد نفر ارث مي برده است. از طرف ديگر هيچ كمكي نيز از ساير شهر هاي آزربايجان نرسيد ، ستارخان را در تهران با گلوله يپرم خان ارمني شهيد كرده بودند ، باقرخان را كردها در قصر شيرين سر بريده بودند و فرقه دمكرات در تبريز نيز كاري نتوانست انجام دهد ، تهران نشينان نيز فقط به همدردي و اجتماع در تلگراف خانه ها بسنده كردند. واقعا اهالی ترك اورمو و سالماس و سولدوز و غيره چه مي توانست انجام بدهد كه نكرد ؟بنابراين اتهام و انگ بي غيرت و ترسو به اجدادمان مقرون به عدالت نيست اگرچه اقدام زبونانه بزرگان اورمو و هيئت صلح آنان و تسليم شهر در آن شب منحوس سوم اسفند اقدامي به غايت نادرست بوده و اسباب شرمندگي مي باشد. مردم ترک آزربايجان در طول تاريخ نشان داده اند كه از جسورترين انسانها مي باشند. حتي در آن روزهاي وانفسا هرجا كه توانستند و مختصر امكاناتي داشتند دمار از روزگار مهاجمان در آوردند مانند اهالي بخش انزل در اورمو به سركردگي كاظيم خان قوشچي كه طي 13سال قتل عام در آزربايجان قلعه و دژ خود را تسليم بيگانگان ننمودند ؛ ياد و خاطره قهرمانان ملی مان را پاس بداريم و مجاهدت هاي اجدادمان را به قهر و قضاوت سطحي نيالاييم ، جوانان ما بايستي از قهرمانان ملي مان درس بگيرند و متهم كردن اجدادمان به ترس ضمن اينكه ما را از دايره عدالت خارج مي كند به نفعمان نيز نخواهد بود.

قتل عام در آزربایجان و دروغهای ارمنی

Kategori: , , , , , , , , , , , Umud Urmulu - چهارشنبه, اسفند ۰۵, ۱۳۸۸ - 0 comments













همانطور كه قبلا نيز در اين سلسله يادداشت ها عنوان گرديد ارامنه بومي؟ آزربايجان بعد از اشغال روس ها در 1909شروع به بد رفتاري و قتل و غارت همسايگان مسلمان خود نمودند و بعد از انقلاب روسيه و خروج نيروهاي اشغال گر روس از آزربايجان با تشكيل دو گردان رزمي به بنيه ارتش آسوري ها پيوستند. از طرف ديگر آندرانيك جلاد معروف از قفقاز با اردوي 5000نفري خود وارد آزربايجان و عزم تصرف خوي و تشكيل ارمنستان بزرگ را نمود كه البته شكست خورد .
در اين بين ارامنه سعي نمودند با نيرنگ و قلب واقعيت قتل عام هاي آزربايجان را يك سره به جيلوها و اكراد نسبت دهند و خود را بي گناه نشان دهند . در ضمن با ذكر مهرباني ها و نظر مساعد مردم آزربايجان نسبت به خود ، چنين جلوه دهند كه ارامنه نيز قرباني جلوها و عثماني ها مي باشند . 
با هم به برخي از اين اسناد به نقل از مجله آيگ چاپ تبريز كه نكته نظرات داشناكسيون را منعكس مي كند مي پردازيم(منبع : فصلنامه فرهنگی ارمنيان - پیمان - شماره 33 - سال نهم - پاییز 1384 ):
مترجم: دکتر کارن خانلری

- مورخه 1 ژانویهٔ 1918 (1296ش)، شمارهٔ1 :

سرمقاله: ارامنهٔ آذربایجان به رغم مساعدت عالی دولت و با وجود رفتار برادرانهٔ مردم آذربایجان همچنان روزهای بحرانی خود را سپری می کنند. با ترک مخاصمه و تخلیهٔ جبهه ها، عرصه برای راهزنان کرد و عثمانی در آبادی هایمان باز شده است

- مورخه 11 فوریهٔ 1918 (1296ش)، شمارهٔ7:

خوی - 20ژانویه: مردم در تاریخ 16 ژانویه به قصد خلع سلاح به گروه مسلح آسوریان، که کمی دورتر از شهر خیمه زده بودند، یورش بردند. جلویان آسوری ابتدا سعی در دفاع داشتند که چندان طول نکشید و با به جا گذاشتن شش کشته و هفت مجروح مجبور به فرار شدند.

در این میان به ارامنه هیچ خسارتی وارد نشد و حتی قاضی شهر ارامنه را گردآورد و به آنان گفت: ‹‹ما با شما کاری نداریم. شما تبعهٔ ما هستید و برای ما آذربایجانی و ارمنی یکسان است. اگر احدی جرئت کرد به شما توهینی بکند فوراً به من اطلاع دهید››. رابطهٔ ما با آذربایجانیان بسیار حسنه است...

مورخه 25 فوریه 1918 (1296ش)، شمارهٔ9 :

سرمقاله: بر اساس افکار درج شده در سرمقالات اخیر صریحاً می توان نتیجه گیری کرد که رهایی و پیشرفت راستین کشورمان به صلح و آرامش بستگی دارد. صلحی که نه تنها دولت بلکه احزاب مترقی کشورمان باید از آن حمایت کنند... کلیهٔ عناصر تحریک کننده را می توان به دو گروه تقسیم کرد:

نخست عناصری که از خارج مرزهای کشورمان را درنوردیده و تحت عناوین مختلف اذهان عمومی را مسموم می کنند.‹‹ارمنی قاچاق قفقاز››، ‹‹ترک انقلابی قفقاز›› و ‹‹جلوی[1] ناآگاه›› آن بلایای خارجی اند که به صلح و آرامش کشورمان لطمه می زنند و زمینه را برای بروز حوادث تلخ مستعد می سازند. از سوی دیگر عوامل داخلی مشکوک نیز که در واقع قربانی فعالیت های این مهاجران خارجی اند به ابزار دست آنان تبدیل شده اند.

گروه دوم عناصر رشوه خوارند که رسماً به منزلهٔ یک حقوق بگیر در راستای سیاست های دشمنان خارجی خدمت می کنند. برای این افراد میهن پرستی و خلق گرایی مفهومی ندارد و صرفاً رشوهٔ دریافتی و میزان آن مهم است.

خوی - 4 فوریه: چند روز پیش در خارج از شهر، میرآقا، سردار نامی انقلابیون منطقه، به قتل رسید. وی حامل دستوراتی از تبریز بود. هنوز هویت قاتلان مشخص نشده است. در مراسم باشکوه خاکسپاری وی تمام اقشار خوی، از محصلان گرفته تا بازاریان، با گروه های مجزا مزار این انقلا بی شریف و معتقد را دوره کرده بودند.

حاضر نبودن ارامنهٔ خوی کاملاً مشهود بود. این ارامنه، که تنها قادر به ایراد نطق هستند، در جایی که باید حضور داشته باشند از خانه های خود خارج نمی شوند. تنها روز پس از مراسم، ارامنه به رهبری چند تن از کشیشان به برادر متوفی تسلیت عرض کردند.

و اما در شهر چه می گذرد؟ انقلابیون آذربایجانی، به خصوص حزب دمکرات، قاضی فعلی را به رسمیت نمی شناسند و با گردآوری افراد مسلح به دور خود حرکتی مجزا را به وجود آورده اند. حتی افراد غیرحزبی نیز پیرو آنان شده اند و به فعالیت های خودسر و مستقل دست می زنند.

سلماس - خبر آورده اند که دو جوان ارمنی، که در مقام سوار نزد یک خان آذربایجانی خدمت می کردند، در جادهٔ سلماس به قتل رسیده اند

مورخه 18 مارس 1918 (1297ش)، شمارهٔ12 :

قتل مارشیمون: بر اساس اخبار به دست آمده مارشیمون که به تازگی با هفتصد نفر و دو توپخانه به سلماس رفته و در قریهٔ خسروا سکنی گزیده بود به دعوت سیمیتقو به ضیافت ناهار رفته و به دست او در دوم مارس کشته شده است. هم اینک درگیری میان اکراد و جلویان برقرار است که در اثر آن اهالی منطقه متحمل خسارات شدیدی شده اند.

آخرین اخبار: دومین هیئت نمایندگان آذربایجانی اطلاع می دهند که به بهانهٔ قتل مارشیمون جلویان حملات جدیدی علیه ارومیه و اطراف آن شروع کرده اند. درگیری های شدیدی در شهر و اطراف آن در حال روی دادن است

مورخه 25 مارس 1918 (1297ش)، شمارهٔ13

سرمقاله: در سرحدات وضعیت پرتنشی پدید آمده است...

افراد مسلح نامسئول به جان هم افتاده و اموال و جان مردم بی دفاع را به خطر انداخته اند...

معلوم نیست چرا و برای چه دهقانان آذربایجانی ارومیه تاکنون دوبار به دست جلویان مسلح از دم تیغ گذشته و تاراج شده اند؟

چنین جنگ بی معنایی هم اکنون در سلماس در حال روی دادن است. اکراد راهزن نیز این بار با قتل مارشیمون فرصتی مناسب به دست دادند...

کشتار و خونریزی در ارومیه و سلماس کافی است. قربانیان خواهان انتقام نیستند بلکه عدالت طلب می کنند. مردم بی گناهی که دچار کابوس کشتار و وحشت هستند نان، آزادی و صلح می خواهند.

راه دیگری جز اطفاء این حریق باقی نمانده است و این تنها راه انسانی و دمکراتیک است که باید همهٔ ما پیروی آن باشیم

مورخه 1 آوریل 1918 (1297ش)، شمارهٔ14

سلماس - 24 مارس: درگیری خونین میان سیمیتقو و آسوریان در جارا دو روز ادامه داشت.

 26مارس: وضعیت در سلماس کماکان تغییری نکرده است. تقریباً تمام نیروهای آسوری از سلماس به ارومیه عقب نشینی کرده اند. در ارومیه باز هم جنگ درگرفته است. آسوریان در تلاش اند تا نیروهای خود را از منطقه جمع آوری کنند و در ارومیه متمرکز سازند.

 27مارس: تقریباً تمام نیروهای آسوری از سلماس عقب نشینی کرده اند. گروهی ناچیز حدود چهل پنجاه نفر از آنان مردم منطقه را به تنگ آورده اند. آسوریان از مردم سلماس خواسته اند تا طی پنج روز سلاح های خود را تحویل دهند

مورخه 8 آوریل 1918 (1297ش)، شمارهٔ15 :

اخبار (به نقل از نشریهٔ تجدد): چند افسر ترک به ساوجبلاغ آمده اند ولی با چه هدفی مشخص نیست.

آسوریان با تصرف دیلمان صدیق خان سرتیپی را در مقام قاضی شهر منصوب کردند. وی به تازگی به خوی رفته و در آنجا بازداشت شده است.

ـ اهالی قراء ارمنی نشین اطراف خوی به شهر خوی منتقل شده اند. با ترتیباتی که قاضی خوی اتخاذ کرده است آنان از امنیت کامل برخوردار خواهند بود.

اکراد سیمیتقو در اطراف خوی به چپاول و تاراج قراء ارمنی نشین و ترک نشین مشغول اند. خبری دال بر حملهٔ این افراد به قریهٔ ارمنی سیداوار در دست است

مورخه 15 آوریل 1918 (1297ش)، شمارهٔ16

سرمقاله: خبرهای اخیر حاکی از آن اند که دولت عثمانی اتفاقات غیرمنتظرهٔ واقعی برای آذربایجان تدارک دیده است. در جای جای کشورمان گروه ها و مستشاران گوناگون ترک نمایان می شوند و دیگر مرزی وجود ندارد.

این تهدید عثمانی علیه آذربایجان البته پدیدهٔ نوینی نیست.

مملکت ایران در معرض تجزیه قرار دارد. مردم ایران باز با تهدید مواجه اند. با رهایی از روس ها نباید کشورمان یوغ دیگری را برگردن نهد. باید هرچه زودتر دربارهٔ این امر اندیشید و این اندیشیدن نباید خودسرانه باشد بلکه باید با مشارکت شهروندان صورت پذیرد.

به دور از هرگونه تبعیض قومی و دینی وظیفهٔ هر شهروندی است که در برابر این تهدید قد علم کند و آماده باشد. شهروندان، دمکرات ها و دولت باید هم نوا شوند و علیه هر اقدامی که منجر به تجزیهٔ کشورمان خواهد شد ایستادگی کنند.

اخبار(به نقل از نشریهٔ تجدد): از 10 آوریل به مدت دو روز و دو شب درگیری آسوریان و قوای امیر ارشدی در موغانجوق ادامه داشت... بالأخره آسوریان با دادن تعداد زیادی کشته و زخمی مجبور به ترک مواضع خود و عقب نشینی شدند. سواران امیر ارشدی بسیار شجاعانه نبرد می کردند.

اعلامیهٔ حزب دمکرات: در اعلامیهٔ مورخ 11 آوریل، حزب دمکرات در مورد اوضاع وخیم کشور به بحث پرداخته و پس از ذکر عوامل مختلف بر دو عامل مهم و اصلی یعنی بحران نان و شورش آسوریان تأکید کرده است و اذعان می دارد که در حد امکان وظیفهٔ خود را در قبال حل آنها ادا کرده است. همچنان که حزب در بحران نان با موفقیت نقش خود را ایفا کرده در مورد مسئلهٔ آسوریان نیز کمال مساعدت را برای گردآوری و تشکل نیروهای مسلح از خود نشان داده است... امید داریم که آسوریان آگاه شوند و با مشاهدهٔ این اقدامات صریح و قاطع به شورش خاتمه دهند و برای منافع راستین خود سریعاً دست از اعمال خونین خود بردارند و سلاح های به خون آغشتهٔ خویش را بر اساس مفاد عهدنامهٔ پیشنهادی تحویل دهند

مورخه 6 می 1918 (1297ش)، شمارهٔ19

خوی - 28 آوریل: تمامی ارامنهٔ اطراف خوی مورد تاراج قرار گرفته و با ترک خانه و کاشانهٔ خود هم اکنون در شهر مستقر شده اند و نمی توانند از محل سکونت خارج شوند. همسایگان آذربایجانی نسبت به ارامنه کمال مساعدت را نشان داده اند و به آنان پناه می دهند. این حسن رفتار از قاضی شهر، کمال پاشا خان، نیز مشهود است.

در حال حاضر در شهر و اطراف خوی چند هزار اکراد مسلح دیده می شوند. دیروز نیز تعداد زیادی از عثمانیان وارد شهر شده اند (بر اساس یک منبع دیگر تعداد آنان به 1200 تن می رسد – سردبیر).

اعلامیهٔ شورای ملی ارامنهٔ تهران: از تمام ارمنیان ایران می خواهیم که همچون گذشته دنباله روی سیاست های دولت باشند و به مواضع بی طرفانه وفادار بمانند. بر این اساس مقرر می دارد که:

1.با تمام قوا علیه تأثیرات خارجی قد علم و روابط حسنه با همسایگان مسلمان را حفظ کنید.

2.هر کجا که منافع عالیهٔ ایرانیان در خطر باشد از هیچ کوششی در راه حفظ آن دریغ نکنید.

آذربایجان: هیئت صلح ارامنه به رهبری خلیفهٔ ارامنهٔ آذربایجان، نرسس ملیک تانگیان، وارد ارومیه شده است.

در مورد اعضای این هیئت در نشریه مورخه 26 مه 1919 (1297ش)، شمارهٔ 17 می خوانیم:

براساس درخواست شورای مختلط ارومیه از کمیتهٔ مرکزی حزب داشناکتسوتیون، برای شروع اقدامات صلح و به منظور عادی سازی روابط و ارتباطات و منع فعالیت دسیسه گران، هیئت صلحی به رهبری خلیفهٔ ارامنهٔ آذربایجان، نرسس ملیک تانگیان، و متشکل از استاندار ارومیه، نمایندهٔ حزب دمکرات، اجلال الملک، و دو معاونش و نمایندگان کمیتهٔ مرکزی جرماک و مناتساکانیان در تبریز تشکیل شد و در اوایل ماه مه به ارومیه رسید

مورخه 1 ژانویهٔ 1919 (1297ش)، شمارهٔ1

زندگی حزبی: حزب دمکرات توصیه پذیر نمی نمود. در حالی که مقامات رسمی و حتی استاندار از ارومیه آمده بودند و از داشناکتسوتیون تقاضای میانجیگری و تشکیل هیئت صلح می کردند دمکرات ها اعضا و نمایندگان این هیئت را در شرف خانه متوقف کرده بودند تا شاید گروه مسلح امیرارشدی موفق به برقراری صلح شوند اما با شکست ارشدی دمکرات ها به اشتباه خود پی بردند و مجدداً خواهان میانجیگری ما و حل مسالمت آمیز بحران شدند

مورخه 26 مه 1919 (1297ش)، شمارهٔ17

براساس درخواست شورای مختلط ارومیه از کمیتهٔ مرکزی حزب داشناکتسوتیون، برای شروع اقدامات صلح و به منظور عادی سازی روابط و ارتباطات و منع فعالیت دسیسه گران، هیئت صلحی به رهبری خلیفهٔ ارامنهٔ آذربایجان، نرسس ملیک تانگیان، و متشکل از استاندار ارومیه، نمایندهٔ حزب دمکرات، اجلال الملک، و دو معاونش و نمایندگان کمیتهٔ مرکزی جرماک و مناتساکانیان در تبریز تشکیل شد و در اوایل ماه مه به ارومیه رسید

همانطور كه در عکس بالا مي بينيد ارامنه فرشته هايي هستند كه خود قرباني آسوري ها شده اند و براي آسايش و رفاه ايران بال بال مي زنند .عكس زير قسمتي از زرادخانه اين فرشته ها را نشان مي دهد كه بعد از آزادسازي عساكر عثماني گرفته شده . ارامنه در اين مورد ساكت هستند ولي فكر مي كنم اگر خجالت نكشند شايد عنوان كنند كه اين اسلحه ها را براي شكار گنجشك تهيه كرده بودند نه شكار همسايگان ترك خود.
Qaynaq

قتل عام ترکان آزربايجان شمالی در خوجالی

Kategori: , , , , , , , , , Umud Urmulu - سه‌شنبه, اسفند ۰۴, ۱۳۸۸ - 0 comments
















خوجالي بوز باغلادي 

چؤلو يارپيز باغلادي 

اؤلدوك قارلي مئشه ده 

ياراميز بوز باغلادي

26 فوريه1992 مطابق با 7اسفند 1370صفحه تاريكي بر كارنامه سراسر خيانت و خونريزي داشناك هاي ارمني افزود. به شرح سلسله مقالاتي كه من باب يادآوري قتل عام هاي 92سال قبل آزربايجان غربي در ايران به سلسله تحرير در مي آيد ، ديديم كه مسيحيان تحت تاثير قدرت هاي غربي و در جهت ادامه جنگ هاي صليبي در راستاي سياست تضعيف و حتي از بين بردن حاكميت خلق هاي ترك در عثماني ، ايران و افغانستان و زير تعليماتي كه توسط ميسيونر هاي مذهبي اعزامي از آمريكا ، بريتانيا ، فرانسه و اسپانيا مبادرت به قتل عام گسترده ترك ها در تركيه فعلي ، آزربايجان غربي و آزربايجان شمالي نمودند. در زمستان 1992 داشناك هاي ارمني كه از حمايت گردان هاي روسي و تانك ها و افسران روسي بهره مي بردند هجوم گسترده خود را به قره باغ، نگين هميشه تورک آزربايجاني آغاز و در اثر بي تدبيري مسئولين آزربايجان و نبود كافي تجهيزات نظامي و حمايت بي دريغ همسايگان و بي تفاوتي و دست روي دست گذاشتن تركيه موفق شدند اين قسمت از جانمان را به همراه برخي از شهرهاي ديگر آزربايجان تصرف نمايند. ارامنه بر اساس عادت مالوف و بر پايه تز النصر بالرب با قتل عام هاي وحشتناك سعي كردند عزم مدافعان را سست و از پايداري مسلمانان ترك را از بين ببرند و بعد هم بازي ننه من غريبم را بر پايه صد سال تجربه در اين زمينه با موفقيت به روي صحنه تاتر سياسي در آورند و در مقابل كف زدن هاي ممتد هم پيمانان تاريخي خود در اروپا و نژادپرستان آريايي سر تعظيم فرود آورند. اما قتل عام  خوجالي پرده از راز دشمن برداشت و آنها را رسواي دو عالم ساخت. در اين قتل عام وحشتناك 618نفر كه در ميان آنان 83كودك و 106 زن ديده ميشدند مثله و سوزانده شده و بي رحمانه کشته شدند. در ميان اجساد شكم هاي پاره شده زنان و حدقه هاي خالي چشمان شهيدان بي رحمانه ترين صحنه هاي بشري قرن گذشته را رقم زدند.

قتل عام در آزربايجان را فراموش نكنيم

Kategori: , , , , , , , , , , Umud Urmulu - سه‌شنبه, اسفند ۰۴, ۱۳۸۸ - 0 comments














از آنجا كه اروپائيان بعد از جنگ هاي صليبي خواه نا خواه خود را مريد مسيح مي خواند ند و مسلمانان را دشمن د يرين و ابدي مي ناميد ند ؛ در ميان اين فرقه هاي پراكنده نيزبايد آنهايي را انتخاب مي كردند كه حداقل در ظاهر امر تشابهات و مشتركاتي با آنان داشته باشد . نستوري ها – آسوري ها – نصراني ها – ارامنه – تاتار و چركس و .. از زمرهء اين انتخاب بودند . ارامنه كه ساليان سال از سوي همين اروپاييان رانده و كشته ميشد ند به يك باره عزيز گرد يد ند . ( نخستين مهاجران ارمني در قرن 11 ميلادي در سيليسي يك پادشاهي كوچك تشكيل دادند كه توسط پادشاه وقت فرانسه – لئون ششم – منقرض گرديد و تا 6 قرن بعد ارامنه نتونستند حكومتي بر پا كنند ) . آنها ؛ ارامنه ؛ امروز مي توانستند بعنوان ابزاري قابل ترميم و تعميم براي اين سياست مداران به كار گرفته شوند . و از آنجا كه ارامنه همواره بعنوان مريدان يك مذهب شناخته ميشد ند و فاقد قوميت و هويت خاصي بودند ( ارامنه ايراني{ساکن ایران} – ارامنه عثماني– ارامنه روسي – ارامنه هند ...) بايستي كه توسط ليدرهاي مذهبي و فرقه اي ادارهگردند و داشتن ليدرهاي سياسي و نظامي و.. براي آنها معنايي ديگر پيدا ميكرد. فلذا استعمارگران دست بدامن مسيونر هايي شدند كه  به جاي صليب ؛ خنجر به كمر مي بستند و به جاي خواندن مردم به سوي انسان دوستي و خدا پرستي ؛ انان را به قتل و كشتار و جهان اندوزي فرا مي خواند ند !
امروزه صفحات پنهاني تاريخ نيز گشوده شده و ماموريت آنان در آفريدن چنين فجايعي بر همگان آشكار گرديده است . اينك به نكاتي تنها از تاريخ اورمو مي پردازيم ؛ چرا كه بيان تمام ماجرا در وسع يك مقاله ؛ يك كتاب ؛ يك گروه محقق ؛ ... نيست . 
•  اوژن اوبن ؛ سفير فرانسه در ايران در سال 1906 ؛ جميعت اورمو را 30 هزارنفر – نستوري هارا 3000 نفر و ارامنه را 6000 نفر شمارش و اعلام ميدارد . 
•  مسيونر پروتستان آمريكا در سال 1834 ميلادي در اورمو بر پا گرديد و اين اولين حضور آمريكا در ايران بود . 
•  مسيون كاتوليك هاي فرانسه معروف به لازارها در سال 1839 ميلادي در اورمو تشكيل شد . 
•  مسيون كليساي انگلستان در سال 1831 ميلادي در اين شهر تاسيس يافت .
•  مسيون لوتري هاي آلمان در سال 1833 ميلادي در اورمو تشكيل شد . 
•  مسيون كليساي ارتدوكس روسيه در سال 1843 در اورمو تشكيل شد . 
• هدف اصلي و اوليه اين هئيت ها وعظ و تبليغ در ميان پيروان كليساهاي كهنشرق – نستوري ها و ارمني ها – بود و به راه راست در آوردن آنان و در درجه ثانوي تبليغ و فعاليت در ميان پاره اي از ديگر اقليت هاي مستعد منطقه همچون كردها . 
•  بنجامين لاباري مسيونر آمريكايي در مارس 1904 بد ست كردها به قتل رسيد. 
•  فرمان كليساي ارتد كس : تمام مسلمانان تحويل نصارا خواهند شد ؛ املاك آنها مصادره و به كساني واگذار خواهد شد كه به قواي روس ملحق شوند .. 
•  در سال 1915 جهل هزار نفر از آسوري هاي حكاري – معروف به جلو ها – به خاك آزربايجان وارد شده و در سالماس(سلماس) و اورمو جاي گرفتند . رهبر آنان كشيشمارشيمون بنيامين بود . 
• بخش اصلي تلاش كليساي انگلستان بر امكان بسيج و تسليح گرجي ها و ارامنه به منظور جايگزيني قواي روسيه در اورمو متمركز گرديد و بدين ترتيب جبهه شمالغرب ايران(غرب آزربایجان) اهميت فوق العاده اي يافت . 
•  درسال 1916 ميان مارشيمون و ژنرال يود ينيچ روسي توافقي براي تشكيل دو ستون نظامي مسيحي صورت گرفت . 
•  مسيونر آقا پطروس آسوري نيروي سوار گشتي و اكتشافي در اورمو تشكيل داد . 
•  كميته مركزي كمك به مسيحيان كه مركز آن در تفليس بود به رياست بازيل نيكيسين در اورمو تشكيل شد . 
•  مسيونر ويليام شد ؛ سرپرست هئيت مذهبي پرسبا بترين آمريكا ؛ در سال 1918 به سمت كنسول ايالات متحده در اورمو منصوب شد . 
•  هنري پاگارد معاون ويليام شد رياست نيروي انتظامي آسوري هارا در اورمو عهده دار بود . 
• در سال 1917 مسونر كاژول فرانسوي با يك هيئت پزشكي وارد اورمو شد و در 1918 امر ساماندهي قواي مسيحي را به كمك مسيونر ليوتنان گاسفيلد عهده دارشد . اين هيئت پزشكي – مذهبي داراي چهار گردان پياده – دو واحد سوار – دو آتشبار توپخانه بودند !! 
•  مسيونر ميچر گريسي انگليسي در سال 1917 به آسوري ها وعدهء خود مختاري داد و بيست هزار فرانك فرانسه را نيز دريافت كرد . 
• مسيون بارون آرداشز ( عضو كميته داشناك ) فرمان داد تا ارامنه از اروميهخارج شوند و سپس كشتار فجيع محله هاي هزاران – يورت شاه – عسگر خان راصورت داد . 
•  نام برخي روستاهاي اورمو كه در سايه قشون كشي اين مسيونر ها قتل عام و با خاك يكسان شده اند : آده تالان – آده – آغچا قالا – اردوشاهي – اسلاملو – القيان – الياس آباد – انهر – اوصالو – ايلده زيوه – باباري – باري – باشلاميشلو – بالانج – بالو – بند – بئي – بهنق – پئي – تيكمه داش – تمر – چيلوچيان – چارباش – حاجي پيرلو – حبش – حصار – خانقاه – دويمه – ديك آلا – ديلمه قان – ساعاتلي – سنكان – سيلاب – صداقلو – غلمانسراي – قاسملو – قارا حسنلو – قارالار – قيزيل عاشيق – قالا جوق – قولونجو – قهرمانلو – كلدانلو – كلك لو – كلوان – گميچي – ممد شاه –ممگول – مياوق – ميشكارلو – نالوان – نايبين – نيولو – وندر . 
•  نام مسيونرهاي مذهبي – سياسي حاضر در اورمو در سالهاي 1906-1917 ميلادي:
آرداشز – آرمناك – آقا پطروس – آندرانيك – ارسنيس – آرمناق – استپانيانس – اسحاق نصراني – الونيه – آليس – باستيان – بروت آقا – بوداغيانس – بوداقيانس – بيچ – پاگارد – پطروس – تاسك – تراكايف – ترگور – جرماك – حكيم سليمان – خل – مارونيه ( خليفه بزرگ ) –دنسخا – رافائيل – سورن – سونتاق – شامات – شد – شمعون يهود – شموييل خان – شموييل – قاراپط – قوژه ل – گريگور – گلاريس – گورگيز – لاباري – مارشيمون – مرگور – الكسان – مناسر يانسن – مناسكان – كورو – داوود ( ميرزاد مسيحي ) – نويان – وارطان – ورترز – هراند – هرتوش – هرطون – يونان – يهود ( يهودي )
به نقل از : مسيونرهاي بدون صليب ، زهره وفائى )
به اين ترتيب فجايع اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم در غرب آزربايجان و قسمتي از راضي تركيه و قسمت عمده اي از آزربايجان شمالي شكل گرفت . اما در اثر مجاهدت هاي تك چهرهاي آزربايجاني از قبيل بزرگان و موسسان جمعيت اتحاد اسلام و باقيمانده مجاهدين مشروطيت و مجاهدت هاي وصف ناپذير اردوي عثماني به شكست انجاميد ولي ريشه فتنه بكلي از بين نرفت و كمي كمتر از هشتاد سال دوباره فاجعه اشغال و قتل عام قره باغ و اراضي همجوار و قتل عام خوجالي پيش آمد. اكنون امپرياليسم با كارت ارمني در آزربايجان شمالي و كرد در غرب آزربايجان بازي مي كند . زيرا غرب آزربايجان تنها راه زميني اراضي تاريخي ترك هاي آسيا و آسياي ميانه ( به منزله اعضائ و جوارح) اندامي بزرگ با جمعيتي بالغ بر 250ميليون نفر و تركيه( به منزله سر اين پيكر) بزرگ انساني ، جغرافيايي و سياسي مي باشد. دقت كنيم در يكي از حساس ترين مراحل زندگي دونياي ترك قرار داريم .
نگارنده معتقد است اگر دنياي ترك غرب آزربايجان را از دست بدهد شانس انكشاف و ترقي و برپايي مجد باستاني خود را از دست خواهد داد. به همين سبب است كه من فكر مي كنم اورمو به عنوان مركز اين قسمت از دنياي ترك نه تنها قلب آزربايجان بلكه قلب دونياي ترك مي باشد.
اورمولو تایماز
Qaynaq

قتل عام در آزربايجان را فراموش نكنيم

Kategori: , , , , , , , , , , , Umud Urmulu - دوشنبه, اسفند ۰۳, ۱۳۸۸ - 1comments









جیلوها چه كساني بودند؟ 
آسوريان خاك عثماني با اين نام شناخته مي‌شدند. شمار اينها را نزديك به دويست هزار تن نوشته‌اند كه در ايران و در خاك عثماني مقيم بودند. خود كليساي جداگانه‌اي با زبان سرياني داشتند و رهبر آنها بنام مارشيمون خوانده مي‌شد.چون جنگ جهاني اول برخاست و عثمانيها نيز وارد جنگ شدند، آسوريان به روسها گرويدند و بناي قتل و غارت را گذاردند.عثماني‌ها به سركوب آنان پرداختند تا اينكه جیلوها شكست خوردند و عده زيادي از آنان كشته شدند و بقيه با رهبري بنيامين مارشيمون به سمت ايران حركت كردند. دسته اول 25 هزار نفر بودند. روسها و مسيحيان آنها را پذيرفته و كسي از ايرانيان مزاحم آنان نشد. چون بسياري از آنها لخت و گرسنه بودند با پيشنهاد كارگزاري شهر اورمو وزارت امورخارجه ايران در روزنامه‌هاي تهران آگهي منتشر ساخت و از تمام مردم ايران درخواست كمك و همياري نمود. در اثر آشفتگي قواي روس به علت تغيير رژيم در آن كشور قزاقان روس بهمراه جیلوها در آبادي‌هاي اطراف اورمو به تاراج و كشتار مردم دست مي‌زدند بازار اورمو نيز از تاراج در امان نمانده به آتش كشيده مي‌شود. پس از تخليه اورمو از قواي روس اهالي اورمو به عوض مسلح شدن و آمادگي همچنان در انتظار اقدامات دولت مركزي ماندند. جیلوها با راهنمائي‌هاي كنسول انگليس توانستند قواي منسجمي را فراهم كرد. با خريد سلاح از روسها بتدريج شرارتهاي خود را آغاز نمايند. از 30بهمن درگيري‌هاي پراكنده در شهر بوقوع پيوست. اجلال الملك حاكم بي‌كفايت شهر در اداره حكمراني نشسته و كاري انجام نمي‌داد. سواران قره‌داغي كه به اصطلاح جهت ياري مردم بي‌دفاع اورمو بودند بدون هيچ‌گونه درگيري از راه سالماس(سلماس) متواري مي‌شوند. ملايان شهر و سران(تحبيب بين‌المللي) به جاي آنكه به تقويت مردم بكوشند. پرچم سفيدي را برداشته به خانه مارشيمون مي‌روند. وي در خانه‌اش نبود با كنسول روس تماس تلفني برقرار مي‌شود و با وعده‌هاي توخالي كنسول روس به خانه‌هاي خود مراجعت مي‌كنند. مجدداً جیلوها حمله خود به مردم بي‌دفاع را آغاز مي‌كنند. سران شهر كار ننگين قبلي خود را تكرار كرده از در التماس در مي‌آيند. در شهر قتل و غارت ادامه مي‌يابد. صداي ناله و شيون زنان و كودكان به آسمان بلند شده است و هيئت به اصطلاح صلح، كاري از پيش نمي‌برد و خود در محاصره جیلوها در مي‌آيد. مسترشيد يكي از رهبران نظامي جلوها همچنان و دستور به ادمه قتل و غارت مي‌دهد. شمار كشته شده‌گان بيش از 1500 تن مي‌باشد. مسيحيان اعم از آسوري و ارمني از اول صبح شروع به كشتار نموده پس از ظهر اگر چه با دستور مستر شيد دست از كشتار برداشتند ولي باز هم از تاراج دست برنداشتند. 
با نگاهي اجمالي به مرامنامه قواي مسلح آسوري به نقل از كتاب تاريخ اورميه نوشته محمد تمدن مشخص مي‌شود كه اهداف بلند مدتي در پس اين آشوبها وجود داشته است. تنها نتيجه‌اي كه التماس سران به بار مي‌آورد التيماتوم جلوها به اهالي اورمو جهت خلع سلاح اورمو مي‌باشد. جیلوها به بهانه پيدا كردن اسلحه به زور به خانه‌هاي مردم وارد شده و به اذيت و آزار اهالي مي‌پرداختند. از طرفي قتل و غارت در روستاها همچنان ادامه داشت. پس از كشته شدن مارشيمون توسط اسماعيل‌آقا مشهور به سميتقو كه خود دست كمي از جیلوها نداشت و بارها به قتل و غارت روستاهاي سالماس و اورمو پرداخته بود. جیلوها در اورمو به بهانه خونخواهي مارشيمون روز دوشبه 27 اسفند كه خبر كشته شدن وي به اورمو مي‌رسد، سران جیلوها دستور مي‌دهند كه مدت 12 ساعت قتل عام در شهر انجام شود. در صبح روز چهارشنبه آخر سال كه در همه ولايات ايران جشن و سرور است جیلوها به محلات شهر روي آورده و به همراه مسيحيان و ارمني‌ها به كشتار مردم بيگناه اعم از زن و مرد و بچه‌ها مي‌پردازند. 
گفته آقاي توفيق كه وقايع را شاهد بوده است:((اگر كسي هول محشر را شنيده همين امروز محشر در اورومي بر پا شده است. چنان ناله و فرياد و صداهاي دلگداز زناني كه بچه‌هاي خود را در مقابل آغشته به خون مي‌ديدند به آسمان بلند شده كه انسان نمي‌تواند بنويسد و بيشتر از اين شرح دهد يك شهري همه يكدفعه ناله مي‌كشند و اين ناله‌ها با صداهاي خشن جلوهاي آدم كش و صداي تفنگ و گلوله بهم آميخته مي‌شود.)) 
دو ساعت به غروب مانده كم‌كم جلوها از محلات خارج مي‌شوند و هر چه فرش و وسايل و طلاجات غارتي بود با خود مي‌برد. مسيحيان حتي زنان خود را نيز براي بردن وسايل غارتي با خود آورده بودند. يك ساعت به غروب مانده صداي تير و تفنگ قطع مي‌شود ولي خانه‌ها مملو از جنازه بود. صداي ناله و شيون افراد باقي مانده از هر طرف شنيده مي‌شود. روز چهارشنبه آخر سال با اين وضع خاتمه مي‌يابد. اين نيز ناگفته نماند كليمي زياد بوده است. آنان نيز  در اين آشوب گرفتار پنجه جلوها مي‌شوند و مثل مسلمانان كشته و تاراج مي‌شوند. در اين قتل عام قريب به ده‌هزار تن از مسلمانان و اهالي شهر كشته مي‌شوند. تعداد زيادي از سادات و علماي شهر جزو كشته شدگان مي‌باشد. از عمامه داران كه در آن روز در خانه خود كشته شدند: ملا عليقلي با دو پسرش ميرزامحمود و ميرزاعبدالله و عروسش - صدر العلماي محله علي شهيد- حاجي ميرزا علي اصغر- حاجي ميرزا بيوك آقا- ثقة الاسلام ارومي- آقا ميرزا صادق- آقا ميرزا ابراهيم مجتهد- حاجي ملا اسماعيل عيسالو كه سرش را گوش تا گوش بريدند- آقا مير جلال روزه‌خوان مدير مدرسه جلاليه- ملا علي روزه‌خوان معروف به گئوجا نوكر- ميرزا احمد روزه‌خوان يورد شاهي و يك نفر ملاسيف نامي كه با رشادت از خود و خانواده‌اش دفاع كرده نهايتاً كشته مي‌شود. پس از اين كشتارهاي فجيع گرسنگي، ناامني و بيماري تيفوس در شهر رواج كرده، تعداد بيشماري از اهالي سالماس و اورمو از طريق اين بيماري بدرود حيات گفتند. 
قواي جلوها 
قريب به 12000 خانواده جلوها بودند كه با مارشيمون از خاك عثماني آمدند و قريب به 20000 خانواده ارمنيان و آسوريان خود اورمو و سالماس و سولدوز و 5000ارمني از ايروان كه به آنان پيوستند همه با هم متحد شده جهت تشكيل دولت متحد و آرزوهاي دور و دراز نقشه طرح مي‌كردند. از اينها 20000تن سپاهي ورزيده به همراه 800افسر روسي و 72افسر فرانسوي كه داراي 25 اراده توپ، 100 قبضه اسلحه شصت تير و چندين هزار تفنگ و اسلحه كمري بودند. رشته سياست و رهبري اين قوم در دست نيكيتين كنسول روس و مسترشيد كنسول آمريكا و مسيو گوژول رئيس بيمارستان فرانسوي بود و حمايت پنهاني انگليس نيز مضاف بر آنها بود. در ميان آباديها منطقه قوشچي و قره‌باغ و عسگرآباد توانستند مقاومت دليرانه‌اي از خود نشان دهند. 
توپخانه جيلو-ارمني
به تدريج با نزديك شدن سپاه عثماني به اورمو رفتن افسران فرانسوي از اورمو به تبريز جيلوها و مسيحيان در اين شهر به وحشت مي‌افتند. چند روزي مي‌گذردتا عثمانيان از راه مي‌رسند. مسيحيان به تلافي پيشروي عثمانيان از اهالي اورمو مي‌گرفتند و مي‌كشتند. از كسان به نامي كه در اين روزها كشته مي‌شود آقاميرمحمد پيشنماز خلخالي است كه در روز چهارم تيرماه، پيرمرد بيگناه را در خانه‌اش سر بريده و تكه تكه‌اش مي‌كنند. با فشار عثماني‌ها كه از طرف سالماس به اورمو مي‌آمدند، مسيحيان درنگ را جايز ندانسته، از سمت دروازه خازاران كوچ آغاز مي‌شود. ذكر اين مطلب ضروري است كه آنان تا دقايق آخر كوچشان به قتل و غارت و اذيت اهالي شهر ادامه مي‌دهند. دسته‌هاي مسيحي و جيلوها(جلوها) پس از خارج شدن از اورمو نهايتاً در نزديكي سولي‌تپه توسط مجدالسلطنه شكست خورده و از هم مي‌پاشند و بازمانده‌هاي آنان به سختي خودشان را به نزد اربابانشان(انگليسي‌ها) در صائين قلعه(شاهين دژ) مي‌رسانند. بدين گونه قومي نمك نشناس كه جواب مهرباني را با گلوله داده‌بودند و فجايع تكان دهده‌اي را در اورمو و سلماس و ... روستاهاي اطراف مرتكب شده بودند خودشان دچار غضب الهي گشته ، اين چنين تارومار مي‌شوند.
اورمولو تايماز
به نقل از كتاب تاريخ اورميه - نوشته احمد كاويانپور 

گاه شمار وقايع مربوط به قتل عام مردم اورمو بدست مسيحيان و اكراد

Kategori: , , , , , , , , , , , Umud Urmulu - یکشنبه, اسفند ۰۲, ۱۳۸۸ - 0 comments











1324تا 1330هجري قمري- تشكيل انجمن هاي صنفي طرفدار مشروطيت هم زمان با تبريز
بدنبال درگيري طرفداران و مخالفان مشروطيت و ناتواني حاجي محتشم السلطنه والي اورمو اكراد متناوبا به قتل و غارت و گروگان گيري در دهات و حاشيه شهر اورمو پرداختند.
1330هجري قمري- بدنبال اشغال تبريز بدست روسها اورمو به اشغال آنان درآمده و مشهدي اسماعيل خان رئيس مجاهدان گرفتار و مصلوب شده به شهادت مي رسد .
1332هجري قمري- شروع جنگ جهاني اول
حمله روسيه به عثماني از طريق اورمو ؛ اعتمادالدوله از طرف صمدخان شجاع السطنه والي اورمو مي شود ؛ جسارت و تعدي ارامنه به پشت گرمي روسها به مردم شهر و دهات اطراف
1333هجري قمري – شكست روس ها از عثماني حوالي ارزروم ، فرار مسيحيان به سبب بدرفتاري با ترك ها و از ترس عقوبت آنان به همراه روسها ، غارت اموال مسيحيان توسط اكراد
1334هجري قمري – ورود نيروهاي خليل پاشا به اورمو(بهار) ، اعلان جهاد حاجي ميرزا فضل الله مجتهد ارومي عليه روسيه(تشكيل جمعيت اتحاد اسلام در اورمو)
1334هجري قمري(زمستان)- فاجعه ساري قميش، شهادت صدهزار عسگر ترك در اثر يخبندان و شكست اردوي انور پاشا از روسيه
ورود دراگون قزاق از تبريز به قوشاچاي (مياندوآب) و حمله به ساوجبلاغ (مهاباد)شروع قتل عام اهالي به مدت چند ساعت(تا اين تاريخ اهالي ترك بودند و بعد از اين قتل عام و قتل عام بعدي كه توسط سميتقو انجام شد تركيب جمعيتي به نفع اكراد تغيير يافت)
تعيين يمين الدوله به سمت والي اروميه(دست نشانده روس ها) ، برگشت مسيحيان به اورمو همراه روس ها و شروع تعديات نسبت به اهالي ترك
اعدام شش تن از حاجي هاي بالوو (سران اتحاد اسلام)مقابل شهبندري(كنسولگري) عثماني در محله عسگرخان
اعتراض اهالي و سپس حكومت اعتماد الدوله تا اواخر بهار 1335هجري قمري واعاده امنيت به طور نسبي در شهر .
1335هجري قمري- انقلاب كبير روسيه و برانداختن تزارها از قدرت ، عزل اعتماد الدوله و نصب معزالدوله به مقام والي اروميه ، ورود دستجات جيلو (آسوري هاي وان)به رهبري مارشيمون به سلماس و اورمو
15رمضان 1335هجري قمري- غارت و آتش زدن بازار اورمو توسط روس ها و دستجات ارمني و آسوري ، 17رمضان اطفائ حريق توسط اهالي
خروج تدريجي روس ها از آزربايجان ، تشكيل فرقه دموكرات توسط شيخ محمد خياباني در تبريز(آغا موسي صدر رييس فرقه در اورمو مي شود)
ورود صليب احمر فرانسه به اورمو به بهانه اعمال خيريه و در نهان تسليح و سازمان دهي ارامنه و جيلوها
كفالت حكومت اورمو توسط حاجي شهاب الدوله  اورومي و از اواخر پاييز اجلال الملك سمت والي اورمو بر عهده مي گيرد.
خريد سلاح و مهمات روس ها توسط هلال احمر فرانسه و مستر شت آمريكايي كنسول آمريكا (اين شخص همزمان نماينده بريتانيا در اورمو بود) و تسليح مسيحيان و تشكيل اردوي ارمني – جيلو
خريد اسلحه و مهمات توسط اهالي اورمو از بيم مسيحيان(ارشد الملك رييس نظميه شهر مردم را به اين امر تشويق مي كند)
ورود ارمني هاي قفقاز به اورمو
ورود دويست نفر سوار قره داغي به شهر در اثر فعاليت هاي اجلال الملك والي اورمو
سر آغاز جنگ
روز جمعه 11جمادي الاول 1336هجري قمري دوساعت مانده به غروب مسيحيان با دو برادر بنام قارداش و داداش در دروازه خازاران(خزران يا هزاران؟) زدوخورد مي كنند. صداي تيراندازي گويا علامت بوده ، بلافاصله از هر طرف شهر صداي تفنگ برخواسته و نايره جنگ از هر طرف برميخيزد. اهالي از پشت بام ها به مقابله برميخيزند ولي والي خود فرار را بر قرار ترجيح داده و اهالي بدون سرپرست باقي مي مانند. اهالي با شجاعت به جنگ ادامه مي دهند. محلات همجوار مسيحيان از قبيل يورت شاه ، عسگرخان و مهدي القدم ضايعات بيشتري نسبت به ساير محلات تحمل مي كنند.
شنبه 12جمادي الاولي مسيحيان به گلوله باران توسط توپ ها پرداخته و از طرف ديگاله و جوودلر داغي شهر را زير آتش بار مي گيرند. كوچه سيد حسين عرب باغي ويران و غارت مي شود.
عصر همين روز بزرگان شهر دست به اشتباه بسيار بزرگي زده و با مارشيمون و مستر شت آمريكايي مذاكره صلح انجام داده و قول چرب زباني آنها را مي خورند و بدين ترتيب مقاومت مردانه جوانان متزلزل مي شود.
يكشنبه 13جمادي الاولي مسيحيان دروازه بالوو را سوزانده و مبادرت به حمله مي كنند. اهالي فريب خورده و به سبب مذاكرات ديروز دست به اسلحه نبرده و قتل عام مي شوند.
از روز 13 و چهارده جمادي الاولي در اثر بي تدبيري و بي لياقتي بزرگان شهر در حاليكه اهالي مي توانستند به مقاومت ادامه دهند در عمل مسلمين شكست خورده و خلع سلاح مي شوند. سواران قره داغي نيز بدون آنكه تقريبا كاري انجام دهند از شهر مي گريزند.
سه روز در شهر قتل عام و غارت عمومي شروع مي شود و شب ها به مراتب اوضاع بدتر از روز بوده است. سپس همين وضع هر روز و شب تا 5ماه و 26روز ادامه مي يابد و هرروز و هر شب ا زگوشه اي از شهر خبر قتل و غارت و تجاوز به گوش مي رسد. امروزه بازار غارت و ويران شده و تبديل به كشتار گاه شده هريك از مسلمانان را گرفته  و به بازار برده و مي كشند، كسي قادر نيست به بازار وارد شود.
صليب احمر فرانسه به مداواي مجروحان مسيحي پرداخته و در داخل عمارت مسكوني خود ماشين آلات جنگي از قبيل بمب و گلوله و غيره ساخته و تحويل انبار مهمات مسيحيان مي دهند.
پس از تسخير شهر اردوي مسيحي به دهات حمله نموده و به غارت و كشتار و تخريب دهات مي پردازند. دامنه كشتار ها به حدي بوده كه پس از آزاد سازي شهر توسط قشون اتحاد اسلام (عساكر عثماني) يك نفر ارث هفتاد نفر را مي برده است.
آري اين است نتيجه بي تدبيري و بي درايتي . اين است نتيجه ترس . اين است نتيجه اعتماد به دشمن و بي اعتمادي به نفس خويشتن.
اورمولو تايماز
(پايان قسمت اول)

اوتاتوختاتی

Kategori: , , , , , , , , Umud Urmulu - یکشنبه, اسفند ۰۲, ۱۳۸۸ - 0 comments










1- آت آلماسی: مئیوه دیر. دویه رله ر،تیریق اوچون یارارلی دیر.
2- آت آلماسی(آت گوتی): کوکونو قاینادارلار، بویره ک و سودوک تورباسی داشی اولسا اریدیب سالار.
3- آردیج: آغاجدیر. ده مله رله رگوز آغرییا و سویو ایت دیرسه گینه یارارلی دیر.
4- گیله نار(آلبالی) سایاغی: ده مله نه ر سانجیا یارارلی دیر.
5- اریک آغاجینین گیتیرگه سی: دیش آغریسینا یارارلی دیر.
6- امه کومه جی: دویو ایله یئسه ن جانی یوموشالدار.
7- اوزه رریک: اوزه رلیک، توستوسو اعصاب اوچون یارارلی دیر.
8- اوشقون(اوشغون): اوشقون قابیغی نین سویو قاش توکونه یارارلی دیر.
9- اووه له ک: گووده نین کوپون آلار. ده ری کوپوشگه ینده و قاشیناندا ده مله ییب ایچه ر له ر.
10- اووه له ک(آش ته ره سی): ده نین ده مله ییب ایچه ر له ر. تیتره مه یه یارارلیدیر. قورخان آد اما ایچیرده ر له ر.
11- اییده آغاجی نین قابیغی: گووده ده شیشه ن بیر عضوون اوستونه باغلاسالار، ساغلادار.
12- یارپیز(بابانه ک): گولو، سانجی، دوش آغریسی و بوغاز گه لم هسینه یارالی دیر.
13- بات بات کوکو: موعه یه ن فورمالاردا حب کیمی قاییرارلار. دوغماق ایسته مه یه ن قادینلار قاباقدان شه فت(شیاف) کیمی ایستیفاده ائده رله ر. دوغماقین قاباغین آلار.
14- باغاسوموگو: توسباغا سومویونو دویه رله ر، آت یاراسینا ساغلادار. فه تق اوچون ده یارارلیدیر.
15- بالدیرقان: ده نی ساریمساقلا قاینادارلار، ته رله مه یه ن آدامی ته ر له ده ر.قولونجا یارارلیدیر.
16- بئش بارماق: بئش یارپاق دا دئیه رله ر. بوتون یارالار اوچون یارارلی دیر.
17- به ن ووشه گولو: گوز دامارلارینا یارالی دیر، گوجله ندیره ر.
18- به زه رگین یاغی: عادت اولان قیز و قادینلارا یارارلی دیر.
19- بوروق-بوروق اوتو: بئل آغریسینا توختاج دیر، قاینادیب پارچا اوسته یاخارلار، بئله باغلارلار توختادار.
20- بوغاناق: تیکانلی اوت دور یاشیل(ته ر-گوی) چاغیندا یئییلسه اوزه گی گوجلو ائده ر.
21- بولاق اوتو: دوغان قادینلارا بیر شئی ده ن ایرگه نسه بیر یئری شیشسه یارارلی دیر.
22- بولاق اوتو: قه ره(قارا) یاتاق لیغا و باشقا سایری لیق له ره توختاج دیر.
23- بولوم: دورد پارچا اولور ایچه ریسی دولو ده ن اولور. سویون بورونا سیخاسان سینه زیته یارارلی دیر. 
24- بویاق اوتو: اونون کوکو یومورتا ساریسی ایله بیرلیکده قول قی سینیغینا یارارلی دیر. 
25- بویماده ره ن: بوتون گووده ده کی یئللری آرادان آپارار، سانجییا یارارلی دیر.
26- بیله لیک: کولدا اولار. یومورو-یومورو خیردا-خیردا اولار. گوبه گی دوشه نه یارالی دیر.
27- پینتی گوه نی نین گولو: سولوق دارلیغی سایریلیقی اوچون یارالی دیر.
28- تانک اوتی: ایکی اوزون یارپاغی اولور. ایکی یارپاغین آراسیندا بیر یومورو گولو اولور. اونو آش ایله یئیه رله ر. یئمه کده ن دوشه نین کوسه کینی چوخالدار.
29- ته ره: قارینی یوموشادار. سارالانا یارالی دیر.
30- تورشه ک: قانی ته میز له ییر. آغیز آغریسینا و بوغاز آغریا و معده یه یارالی دیر.
31- توکلوجه: معده ده اولان قاراسویو چوله توکه ر. سانجی اوچون یارارلی دیر.
32- جعفه ری: قانی چوخالدار. قوخو و اییله ر آرادان آپارار.
33- جیر-جیر گوه ن گولو: ده مله ر له ر. سانجی اوچون یارالی دیر.
34- چول به زه ره گی: معده یئلی، ییغارینی آرادان آپارار.
35- چیله داغ(چیله داق): قویروق یاغیلا بیرگه دویوب، ایری بیته ن سینیق سومویون سیندیغی یئره باغلارلار. دویونو اریده ر.
36- ختمی گولو: گووده نی ایرینله رده ن ته میزله یه ر. سویوق ده یمه ده دوشو(سینه نی) یوموشالدار.
37- خشه اوتو: حئیوانی کوکه لده ر.
38- داش گولو: داشدا بیته ر. قادینلار ایچه ر له ر. بئل دیسکی سایری لیقینا یارالی دیر.
39- داغ خاشخاشی: بوزمه قابی اولور. نارین ده نه له ری اولور. قابینی دویه رله ر. شه که رله و سودله قاریشدیریب کورپه اوشاغا وئره رله ر. اوشاغی ساغلام ائده ر، واختیندا یاتار.
40- داغ نانه سی: دهم له رله ر. معده نین کوپونو آلار.
41- دامارجا: اوزون و ده نلی اولور. ده مله رله ر، اوره ک آغریسینا یارالی دیر.
42- زه نجه فیر: زه نجه فیل، یئنی اولان اوشاغین یانین چیرتارلار زنجه فیره قویارلار. قره قان گه له ر داها باواسیر توتماز. بویوکله ر گه ره ک اوز له ری ایشییه قابا سونرا ایچینده اوتورا، دوزه له ر.
43- زیرینج: یاغلی یئمه ک یئسه ن، زیرینج یئسه ن راحات لیق گه تیره ر.
44- زیره-کوپ: قارین آغریسی اوچون یارارلی دیر. بوروندان قان آچیلسا قورودار.
45- سوپورگه: قوربان آییندا آجارلی سین زیگیله چه که رله ر یاخشی ائده ر و یاندیرسان حئیوان امجگی گلسه قایتارار.
46- سوتدویه ن: بیر اوت دور. یارانی یاخشی ائده ر.
47- سودا بجه ریله ن نانه: قولونج و آیری لار اوچون یارارلی دیر.
48- سومورقان: اوجا، نارین و توکلو اولور. آغ و ساری ره نگ ده گولله ری اولور. ایچ له رینده شیرین سو اولور. اوره گی گوجلو ائده ر.
49- سویود یارپاغی: اوشاق هسبه سینه یارالی دیر. اوشاغی سویود یارپاغیندا یاتیردارلار.
50- سهلاب اوتو: کوکونو دویوب یئیه سه ن اوسگورمه یه و باشقا درد له ره یارالی دیر.
51- سیری قویروغو گولو: قورودوب ده مله رله ر. یوز درده توختاج دیر.
52- شاه بیزه ک: یا دا بالادون، قارین آغریسینا، قولونج و دالاق ئ قره(قارا) اوسکوره گه توختاج دیر.
53- شاه ته ر(شه ته ره): قانی ته میزله ر. دالاغی ایشه سالار، گووده آغیرلاشاندا یارالی دیر. معده نی توختادار.
54- شاه ته ره سی: ده مله رله ر. خینا ایله باشا یاخارلار. ده رینی و توکو یاخشی ساخلار. معده یه سو دوشسه توختادار.
55- شووه ره ن: قیزدیرمانی آلار، عصب له ری توختادار، یوموشاقلیق دیر.
56- شیرین به یان: معده آغریسینا و معده یاراسینا یارالی دیر. قولونج آغریسینا توختاج دیر.
57- شین گیله: سوتونو ساققیز ائده رله ر دیش له ره یارالی دیر.
58- قاپاقلیقجا: ایسلادیب ایچه رله ر، باغیرساقلاری یوموشالدار.
59- قارا به زه ک(قه ره به زه ک): آریق اولانلارا یارارلی دیر و سه س توتولمایا و بوغاز قوروماسینا توختاج دیر.
60- قارنی یاریق: که سیله ن یارا یئرینه سویونو وورسان قانی قورودار، ساغالدار.
61- قاز آیاغی: کوسه ک آچاندیر. قانی ته میزله ر. بویره ک له ری ته میز له ر.
62- قه ره آغاج قابیغی(قارا آغاج قابیغی): قاینادیب، سویو ایله خه میر ائیله سه ن چیبان و یارا اوسته قویاسان ایرینی آلار.
63- قره شه نگی(قارا شه نگی): قاینادارلار. ده مروو، گون یانیغینا، کئچه ل لیگه و تو توکولمه یه یارارلی دیر. عادت اولان قیز و قادینلارا یارارلی دیر.                              
64- قه ره گوه ن کیتیرگه سی: ایلیک له ری گوجله ن دیره ر. اوره گین به ندینی یوغونلادار.
65- قه ره گیله: مئیوه سی قانی ته میزله ر. آغاجی اوزون اولار.
66- قه شه نگی: ایرین له ری آرادان آپارماق اوچون یارارلی دیر. قاینادیب سویونو ایچه رله ر گووده نین ایچ قوخولارین آپارار.
67- قه میش: مال حئیوانین گووده نینده ایرینی اولسا ته میز له یه ر.
68- قوض اوزومو: کوره ک آغریسی اوچون یارارلی دیر. قانی ته میزله ر.
69- قوش ایپه گی: قارقادیلی، دوگو ایله بیشیریله سایری له ره یارارلی دیر.
70- قوش قونماز: بیر تیکانلی اوت دور. یاندیریب کولونو یانیق یارایا قویارلار، ساغلادار.
71- قویماق: یاغ لا اونو قاتیب بیشیره رله ر. سوزه نه ک لی آداملارا یارارلی دیر.  
72- قیلینج اوتو: قاتیقلا قاینادارلار. باواسیله یارارلی دیر. حئیوان یاراسینا قورد دوشسه ده ران ائده ر.
73- گوگ چیرتیق(کاسنی): قیزدیرمایا یارالی دیر. قانی ته میزله ر، بویره ک و دالاق اوچون دور.
74- کاسیب نوخودو: دالاق، روماتیسم و بویره ک داشلارینا و قان آزلیغینا و شیش(وه ره م) اوچون توختاج دیر، بویره ک و سودوک تورباسی اوچون توختاج دیر.
75- که ندیر گوه نی نین کوکو: اونون بیر قاباقدان ده ریلمیشی نی و بیر ایل قازیلان سوبورگه اوتو و سوغان قابیغینی قاینادیب سویونو دوغمایان قادینلارا وئره سه ن یارارلی دیر.
76- که لیک اوتو(که کلیک اوتو): ده مله رله ر، سویوق ده یمه نی و ایچ زیگلله رینی آرادان آپارار.
77-گول زبان-گوی زبان (گاوی گول زبان-تورکیه تورکجه سی: هودان): قانی دورولدار، اوجالیغی 20 سانت دیر. باشدا اوچ گولو اولور، سودا ده مله رله ر.
78- گه زنه نارین تیکان اوت: پلوولا یئیه رله ر. معده یه و اوره گه یارارلی دیر.
79- گوبه له ک: معده آغرییاندا توختادار.
80- گوگ آتین سودو: لالابند اوتو و ساری گول کی، گیل دیک تیکانی کیمی اولور وایلان قابیغی نی بو سود ده قایناسا ایت ساراطانینا یارالی دیر. اونو آرادان آپارار.
81- گونه باخان اوتو: ائنلی یارپاقلاری اولار. آشلا پیشه اوره ک آغریسینا و یارایا یارارلی دیر.
82- گوه ن کیتیرگه سی: یومورتا ساریسیلا بیرگه، باش توکونه و باش ده ریسینه یارارلی دیر.
83- گویه رچین قانادی: سویون توتارلار. ته ره یه اوخشار،اوت دور. گوزه قان دولاندا، گوز په رده سینه یارارلی دیر.
84- گیرده کان یارپاغی(جه ویز یارپاغی): قاینادیب، باشی یویارلار. توکون توکولمه سینین قاباغین آلار. توکون بیتمه سینه یارارلی دیر.
85- گیل دیک: که ته للی(قابیق لی): گولو اولار ایچینده ایری ده نه لی دمله رله ر اورکده له که له ره یارارلی دیر.
86- گه لدیک: ده نی ایله یئیل هر معده یه توختاج دیر.
87- لالابند: داغدا بیتیر، گولونو ده مله رله ر. آغیز قوخوسونا توختاج دیر. آغیزی سولاندیرار، قورویان آغیزی سولاندیرار.
88- مه نی یاددان چیخارتما: و یا گاو زه بان، دالاق و بویره ک داشی اوچون و بوغاز آغرییا یارارلی دیر.
89- میرام نوخودو: ده نین قاینادارلار، اوره ک آغریسینا یارارلی دیر.
90- میسیم آغاجی نین قابیغی و یارپاغی: قاینادیب ایچه رله ر. بویره گه توختاج دیر.
91- نانع(نانه-نعنا): معده اوچون یارارلی دیر.
92- نوروز گولو: ده مله رله ر. سوت امه ر اوشاق قوساندا ایچیرده رله ، یارارلی اولار.
93- هوو یارپاغی: اونون ده نینی که ره ایله قاتیب یئیه رله ر. نه نه کالاسیندان اوشاقدا قورد اولسا دفع ایله ر. یارانی ساغلادار و ایرینی آرادان آپارار.
94- هوه جودا: چه مه ن اوتونا اوخشار. یئر کوکو زوغونا اوخشار زوغو اولار. سودا قالسا قان کیمی اولار. آغیر یارالارا وورسان، قانینی قورودار.
95- یارپیز(یارپوز): ده مله رله ر. سویوق ده یمه و بوتون ایرینله ر اوچون یارارلی دیر.
96- یئرکئک چارشودون ده نی: ده مله ییب ایچه رله ر. گووده گیزیلتی سینه و اعصابا یارارلی دیر.
97- یئمیشان گولو: ده مله نه ر، بوتون سانجیلارا یارارلی دیر. مئیوه سی قاراسویو چوله توکه ر.
98- یول اوتو: یولون آلت-اوستونده بیتیر، پیلووا قاتارلار. معده یاراسینا و گووده کیسیگینه یارارلی دیر.
99- یونجا گولو: پیچاق کسسه، دویوب اوستونه قویارلار. یارانین قانینی قورودار.
100- خه تمی: قارا جییه ر سایری لیقی و اوسگورمه ک، قارین آغریسیو معده آغریسی اوچون یارارلی دیر.
قایناق: ائل دیلی و ادبیات درگی سی، توپلایان: ارده شیر نه صیری(خانیم خئیره نیسا دیلینده ن)
اته ک یازیلار:
یازی اورتوگرافی و یازیم(املاء)باخیمیندان دئیشیلیب.
تورکجه اولمایان سوزله ر او قه ده ر کی مه نیم بیلگیم وار دئشیلیب.
چوخلو بیتگی له رین نئچه آدلاری وار آنجاق مه ن بیله ن بیتگیله رین آدلارینین نئچه سینی یازیدا گه تیرمیشه م.               
اوتاتوختاتی = بیتگی ده رمانلاری
ایرین =چیرک 
توختاج = ده رمان
سایریلیق = خه سته لیک، مه ریض لیک
سولوق دارلیغی: نه فه س له ری آغیر گئدیب گه له ن(ته نگی نه فه س)
کوسه ک = ایشتاها
گووده = به ده ن
تیریق = اسهال
با پشتیبانی Blogger.
 
UrmiyeNews.Com - Batı Azerbaycan'ın Sesi
Tema: Bal Medya