واردات معلم برای آموزش زبان مادری در ترکیه

Kategori: , , , , , , , , , Umud Urmulu - یکشنبه, آبان ۰۵, ۱۳۹۲ - 0 comments
اومود اورمولو
دولت ترکیه در راستای تحقق حقوق زبانی گروههای ائتنیکی اقلیت موجود در ترکیه و حق به رسمیت شناختن آموزش زبان مادری گروههای مذکور طی سالهای گذشته قدم هائی برداشته که گنجاندن آموزش زبان مادری گروههای کرد، لاز، چرکس، آبخاز، زاز و ... در سیستم آموزشی ترکیه تنها یکی از قدم هایش می باشد، در عین حال ترکیه آموزش زبان مادری تمامی گروههای زبانی را در مدارس خصوصی آزاد نموده است. رفرم های دولت ترکیه در سیستم آموزشی تنها به گنجاندن آموزش زبان مادری گروههای اقلیت‌ها ختم نگردیده بلکه محتوی کتب درسی نیز در همین راستا دچار تغییرات متعددی که دربرگیرنده مفاهیم و واقعیات مبتنی بر تنوع ائتنیکی و زبانی موجود در ترکیه باشد دچار تغییراتی گشته‌اند.
بنا به محتوای پاکت دمکراتیزه شدن ترکیه که طی روزهای گذشته اعلام گردیده دانش آموزان اقلیت زبانی موجود در سیستم آموزشی ترکیه الخصوص کرد زبانها خواهند توانست در کنار آموزش دروس زبان و ادبیات خویش اقدام به یادگیری دروسی از جمله ریاضیات، علوم حرفه‌ای، فیزیک، زیست شناسی، شیمی و ... به زبان مادری خود اقدام نمایند، در عین حال به مانند چند سال گذشته آموزش زبان مادری اقلیت های زبانی ترکیه‌ای همچنان در مدارس دولتی و مدارس خصوصی ادامه خواهد داشت. 
برای فراهم نمودن زیرساخت آموزش زبان مادری گروههای اقلیت زبانی ترکیه‌ای قانون 5580 ارگان‌های آموزش خصوصی و قانون 2939 نهادهای آموزش زبان خارجی دچار تغییراتی همسو با به رسمیت شناختن حق آموزش به زبان مادری خواهید گردید. کابینه وزراء دولت رجب طیب اردوغان نیز طی قراری که اکنون نیز مشخص شده جمله "زبان آموزشی در مدارس خصوصی می تواند زبان کردی باشد" را به بندهای مواد مذکور خواهد افزود و پس از این در صورت خواست تاسیس مدارس خصوصی وزیر آموزش و پرورش ترکیه اقدام به دادن مجوز خواهد نمود.  
به سبب کمبود نیروی انسانی آموزش زبان کردی دولت ترکیه برای تامین نیروی آموزشی لازم از کردستان عراق و اروپا معلم استخدام خواهد نمود این مسئله در حالیکه صورت خواهد گرفت که اکنون نیز دانشگاه‌های بینگۆل، دیاربکیر، ماردین و حکاری و .. ترکیه در حال آموزش زبان کردی و فارغ التحصیلی صدها دانشجو می باشند. 
در حالیکه دولت های هم‌مرز ایران به طور سریع در حال زدودن تبعیض های مخرب زبانی، دینی، ائتنیکی، جنسیتی، فرهنگی و ... با استاندرادهای جهانی می باشند دولت ایران اکنون نیز بر طبل کتمان تنوع ائتنیکی، دینی، فرهنگی و زبانی منطقه جغرافیائی ایران می کوبد و تمام تلاش خود را برای پدید آوردن جامعه‌ای تک زبان، تک تیپ و تک ایدئولوژیک که بر پایه دارائی‌ها گروه اقلیت فارس زبان باشد اصرار می ورزد. جغرافیای ایران که از زمان شکل گیری‌اش تمامی ویژگی های یک جامعه چندملیتی، چنددینی، چندفرهنگی و چندزبانی را دارا بوده متاسفانه طی 100 سال گذشته به سبب سیاست های خرد و کلان دولت ایران تمامی فکر و ذکر دولت با هزینه های سرسام آور ملی صرف زدودن این تمایزها و تنوعات گشته، در حالیکه در جوامع توسعه یافته و دمکراتیک وجود تنوعات زبانی، دینی، فرهنگی و ائتنیکی میراثی انسانی تلقی می گردد وجود این تنوعات در ایران همواره به عنوان موضوعی امنیتی نمود داشته است. برای مثال تعریفی که همواره از ملل موجود در ایران طی سالهای پیش ارائه شده بر پایه مسائل و مفاهیم نژادپرستانه‌ای همچون آریائی و غیرآریائی بوده که ملت ترک به همراه اعراب جزء این تعریف آریائیسم دولت ایران نگنجیده و به عنوان عنصری بیگانه معرفی گشته‌اند، حتی علی یونسی وزیر اطلاعات دولت خاتمی که به عنوان رئیس "امور اقوام و اقلیت های دینی" از سوی حسن روحانی منصوب گردیده چند روز پیش طی مصاحبه‌ای که با روزنامه آرمان داشت دقیقا نگرش دولت جدید و عدم نگرش 100 ساله گذشته را با جملات زیر آشکار نمود:
"بسیاری از اقلیت‌ها در کشور ما، ایرانی‌الاصل هستند؛ کردها و بلوچ‌ها و زرتشتی‌ها و... ایرانی‌الاصل هستند و اقلیت‌ها خیلی ایرانی‌تر از خیلی‌های دیگر هستند و به نوعی از اصیل‌ترین اقوام ایرانی‌اند."
آقای یونسی در ادامه مصاحبه‌اش نیز نگرش و تفکر تنوع ستیز دولت ایران را آشکار نموده و وجود استعمار داخلی و تبعیض های ائتنیکی و زبانی موجود در ایران را آشکارا رد می کند:
"محرومیت وجود دارد اما نه به دلیل قومی یا غیرقومی"
اگر بنا را بر درستی ادعای آقای یونسی قرار دهیم سوال اینجاست که دولت حسن روحانی به چه علت بخشی را در دولت به نام امور اقوام و اقلیت های دینی ایجاد نموده در حالیکه وجود تبعیض و محرومیت ائتنیکی را به رسمیت نمی شناسد؟ در عین حال تعریف محرومیت از دیدگاه علی یونسی وزیر سابق اطلاعات چیست؟
- آیا درجه بندی شهروندان ساکن جغرافیای ایران به مفاهیمی نژادپرستانه‌ای همچون آریائی و غیرآریائی نوعی تبعیض و محرومیت نیست؟  یا رسمیت انحصاری زبان گروه اقلیت فارس زبان و عدم رسمیت زبان ملل غیرفارس در عین حال عدم آموزش زبان مادری ملت های غیرفارس و تحمیل زبان گروه اقلیت فارس زبان جزئی از تبعیض آشکار ائتنیکی – زبانی نمی باشند؟ و یا استعمار داخلی اقتصادی که در مناطق ملی شاهدیم به طوریکه پیشرفت و وجود امکانات و زیرساخت های اقتصادی در آزربایجان جنوبی، سیستان بلوچستان، عربستان، کردستان و .. با مناطق فارس نشینی همچون اصفهان، یزد و .. یکسان می باشد؟ و هزاران تبعیض آشکار و پنهاد نهادینه شده در جامعه که چه به صورت سیستماتیک توسط دولت و چه با توجه به قوانین نانوشته‌ای بر شهروندان جغرافیای ایران تنها به سبب داشتن تفاوت ائتنیکی، دینی، جنسیتی، زبانی و فرهنگی اعمال شده و می شود جزء محرومیت ها و تبعیض های ائتنیکی گروههای مغلوب به سبب تمایزشان با جامعه غالب اقلیت نیست؟ عدم قبول واقعیت چندملتی، چنددینی، چندفرهنگی و چندزبانی بودن جغرافیا ایران یکی از بزرگترین تبعیضات و نقض آشکار حقوق بشر جمعی است که تاکنون نیز با عناوین مختلف ادامه داشته‌است، علی یونسی در مصاحبه‌اش می گوید" در اینکه وحدت ملی و تمامیت ارضی اساس همه تصمیمات سیاسی است، تردیدی وجود ندارد". مفاهیم و واژه‌هائی همچون وحدت ملی، تمامیت ارضی و ...مهمترین ابزار برای مشروعیت بخشیدن به تبعیض ائتنیکی بر علیه ملل غیرفارس تداوم استعمار و استثمارشان را فراه نموده و می نماید.
منبع ترجمه خبر:
ترجمه آزادی از روزنامه ملیت چاپ ترکیه
http://tinyurl.com/kpfh45e

یونان به آموزش زبان ترکی نه گفت

Kategori: , , , , , , , , , Umud Urmulu - جمعه, آبان ۰۳, ۱۳۹۲ - 0 comments
اومود اورمولو
دولت یونان به آموزش همزمان زبانهای ترکی و یونانی در سطح کودکستان مناطق تراکیه غربی مخالفت نمود.
دولت یونان طی درخواستی که از سوی اقلیت ترک تراکیه غربی مبنی بر آموزش همزمان ترکی و یونانی در کودکستانها به وزیر آموزش و پرورش یونان ارجاع داده شده بود مخالفت نمود،علت مخالفت دولت یونان با آموزش زبان مادری گروه اقلیت ترک تضاد با حق برخورداری از آموزش بیان گردیده است. در حالیکه عدم برخورداری از حف آموزش زبان مادری تضادی اساسی و غیرقابل انکار با حق آموزش و کنوانسیون های جهانی حقوق بشر می باشد.
طی ماه های گذشته حزب دوستی، برابری و صلح درخواستی از وزیر آموزش و پرورش یونان مبنی بر حق کاربرد زبان های ترکی و یونانی در کودکستان نموده بود که این درخواست نیز با مخالفت دولت یونان مواجه شد.
از سال 2006 طی تصویب قانونی در یونان تمامی کودکان زیر 5 سال از هر گروه ائتنیکی، دینی و زبانی ملزم به ثبت نام در مهدهای کودک می باشند. در یونان آموزش اجباری به صورت دو دوره 6 و 3 ساله که مجموعا 9 سال می گردد ارائه میشود. 
مخالفت با آموزش دو زبان ترکی و یونانی از سوی دولت یونان در کودکستان در حالی صورت می گیرد که روم‌های استانبول دارای مدرسه به زبان خود می باشند و از حق آموزش به زبان مادری برخوردارند. در تراکیه غربی بر اساس آمار رسمی 50.000 ترک و 100.000 مسلمان ساکن اند.  
منطقه جغرافیائی ایران نیز دارای تنوع ائتنیکی، دینی، فرهنگی و زبانی غیرقابل انکاری می باشد که متاسفانه تمامی این تنوعات نادیده گرفته شده و هنوز نیز کودکان ملل غیرفارس از آموزش زبان مادری خود محروم نگه داشته شده‌اند، در عین حال ملزم به آموزش اجباری گروه زبان اقلیت فارس زبان به عناوین مختلف می باشند. در جغرافیای چندملیتی، چنددینی، چندفرهنگی و چندزبانی ایران مهمترین ابزار دولت برای تنوع زدائی سیستم آموزشی اجباری که بر اساس زبان گروه اقلیت حاکم شکل گرفته می باشد، هدف سیستم آموزشی ایران نه ترویج علوم متعدد و مفاهیم معاصر بلکه تمامی زدودن تنوعات مذکور و پدید آوردن جامعه‌ای تک زبان،تک تیپ و تک ایدئولوژیک بر اساس داشته‌های گروه اقلیت فارس زبان می باشد. ملت ترک ساکن ایران نیز به سبب تکثر و پراکندگی عمده در سه منطقه آزربایجان جنوبی، قشقایستان و افشارستان نه گروه اقلیتی ملی بلکه ملتی بی دولت تحت استعمار داخلی گروه اقلیت فارس زبان می باشد که از تمامی حقوق اولیه خود از جمله حق آموزش به زبان مادری، حق تعین سرنوشت، حق اداره مناطق ملی خود و ... محروم نگه داشته شده است.
اولین خواسته و هدف فعالین ملی ترک رسمی و سراسری شدن زبان ترکی در ایران تحت ضمانت اجرائی قانون اساسی و عدم تحمیل زبان فارسی به هر نام و عنوانی می باشد.    
منبع ترجمه خبر:
http://tinyurl.com/khuma3u

بیلبوردهائی به زبان مادری در ترکیه، تداوم کتمان تنوع ائتنیکی و زبانی در ایران

Kategori: , , , , , , , , , Umud Urmulu - سه‌شنبه, مهر ۳۰, ۱۳۹۲ - 0 comments
اومود اورمولو
دولت ترکیه که طی سالهای گذشته رفرم‌های متعددی را برای به رسمیت شناختن حقوق زبانی تمامی شهروندان خود فارغ از داشتن هر نوع زبان و فرهنگی بکار بسته اینبار نیز ورود زبان مادری گروههای ائتنیکی اقلیت در سرویس ها و ارائه خدمات پزشکی را در دستور کار خود قرار داده است. در کنار این رفرم‌های متعددی نیز در جهت به رسمیت شناختن "حق آموزش به زبان مادری" گروههای اقلیت ائتنیکی در سیستم آموزشی و تحصیلی ترکیه نیز به طور مداوم شاهدیم.
در بیمارستان بیماری‌های کودکان شهر دیاربکیر ترکیه بیلبوردهائی برای آگاهی دادن به والدین و کودکان نسبت به بیماریها به زبان های ترکی، عربی، کردی و زازاکی نصب گردیده، بسیاری از این آفیش ها دارای پیغام های پزشکی می باشند.
نصب بیلبوردهای چندزبانه در بیمارستان کودکان شهر دیاربکیر ترکیه پس از اعلام بسته دمکراتیزه کردن ترکیه صورت گرفته است. پیغام های اغلب بیلبوردها در رابطه با اهمیت تغذیه با شیر مادر،  سلامت، اصراف نان، اهداء عضو، نظافت دست ها و بسیاری از موارد دیگر را دربر می گیرد. بیلبوردهائی که به زبان مادری 4 گروه ائتنیکی ترکیه نصب گردیده سبب توجه و خرسندی مراجعه کننده‌گان به علت فهم و ایجاد ارتباط آسان گردده است. 
بیمارستان کودک شهر دیاربکیر دومین بیمارستان بزرگ کودکان ترکیه می باشد و به علت وجود گروههای ائتنیکی متعدد در منطقه بیمارستان پذیرای شهروندان ترکیه‌ای با زبان مادری متفاوتی می باشد.
در حالیکه دولت ترکیه سعی در رفع تبعیض‌های زبانی به جای مانده از دوران ملت سازی عصر گذشته و ورود به تعریف نوینی از شهروندی ترکیه بر اساس معیارهائی همچون حقوق بشر، تکثرگرائی، احترام به تنوعات ائتنیکی و زبانی و ... دارد ما در منطقه جغرافیائی ایران شاهد تداوم کتمان تنوع ائتنیکی، دینی، فرهنگی و زبانی و برنامه‌های دولت ایران برای زدودن این تنوعات مذکور برای پدید آوردن جامعه‌ای تک زبان، تک تیپ و تک ایدئولوژیک که دربرگیرنده ویژگهای گروه اقلیت فارس زبان باشد را مواجه می باشیم. در ایران به جزء گروه اقلیت حاکم فارس زبان وجود تمامی گروههای زبانی – ائتنیکی محکوم به صورت رسمی و غیررسمی کتمان می گردد و زبان گروه اقلیت حاکم با توجه به قانون اساسی دولت ایران از رسمیت انحصاری برخوردار می باشد به طوریکه قوانین نوشته شده و نانوشته قانون اساسی حق زیست و آموزش زبان مادری را از دیگر ملل غیرفارس صلب نموده است. کتمان ملل غیرفارس و عدم رسمیت زبان هایشان در حالی صورت می گیرد که ملل غیرفارس تشکیل دهنده بیش از 70% جمعیت ایران‌اند و برای مثال ملت ترک خود به تنهائی نه گروه اقلیتی ملی و قومی بلکه ملتی بی‌دولت تحت استعمار داخلی گروه اقلیت فارس زبان می باشد. ملل غیرفارس ایران تنها به سبب داشت هویت ائتنیکی و زبان مادری متفاوت از گروه اقلیت فارس زبان حاکم به واقع شهروندان درجه چندم دولت ایران‌اند و از داشتن حداقل ترین حقوق زبانی و حقوق بشری هر انسان و جامعه‌ای که همانا آموزش زبان مادری می باشد محروم‌اند. مهمترین ابزار دولت و ملت حاکم برای بوجود آوردن جامعه‌ای تک زبان، تک تیپ و تک ایدئولوژیک سیستم آموزشی و تحصیلی اجباری که بر پایه رسمیت انحصاری زبان اقلیت فارسی شکل گرفته می باشد، به طوریکه هدف سیستم آموزشی و پرورشی ایران نه آموختن علوم نوین انسانی و ببار آوردن انسانی تکثرگرا و آگاه به مفاهیم مدرن بلکه فارس سازی کودکان ترک پایه ریزی شده است.
اولین خواسته تمامی فعالین ملی ملت ترک از هر طیف و گروه فکری "رسمیت و سراسری اعلام نمودن زبان ترکی" تحت ضمانت اجرائی قانون اساسی و عدم تحمیل زبان فارسی به هر نام و عنوانی می باشد.      
منبع ترجمه خبر:
http://tinyurl.com/krc92ms

زبان ترکی پس از 100 سال دوباره زبان رسمی شد

Kategori: , , , , , Umud Urmulu - چهارشنبه, مهر ۲۴, ۱۳۹۲ - 0 comments
اومود اورمولو
با توجه به تصویب قانون رسمیت زبان ترکی در یکی از شهرداریهای پایتخت مقدونیه از این پس زبان ترکی ترکیه به عنوان یکی از زبان‌های رسمی کاربرد خواهد داشت.
مجلس شهرداری چاییر مقدونیه امروز طی نشستی که برگزار نمود رسمیت زبان ترکی را در مرزهای شهرداری به تصویب اعضاء رساند. پیش نویس رسمیت زبان ترکی از سوی دو تن از اعضاء حزب دمکراتیک تۆرک به نام سۆلیمان باکی و کمال علی به مجلس شهرداری تقدیم شد و پس از بازبینی پیش نویس این قانون با اجماع آراء قانون رسمیت زبان ترکی به تصویب مجلس شهرداری رسید.
پس از تصویب رسمیت زبان ترکی توسط اعضاء مجلس شهرداری چاییر بسیاری از نماینده‌گان خوشحالی خود را از رسمیت زبان ترکی با وقفه‌ای 100 ساله با خبرنگاران موجود در محل به هنگام مصاحبه بازگو نمودند. 
نماینده‌گان در زمان گفتگو با اصحاب رسانه رسمیت زبان ترکی در چاییر را یکی از روزهای مهم در تاریخ شهر اسکوپیه معرفی نمودند و تصویب این قانون در هنگام عید قربان را هدیه‌ای برای ترکان ابراز داشتند. 
منبع ترجمه خبر:
http://tinyurl.com/p24sw8l

نگرشی بر وعده تدریس زبان قومیت‌ها در مدارس

Kategori: , , , , , , , , , Umud Urmulu - یکشنبه, مهر ۲۱, ۱۳۹۲ - 0 comments
اومود اورمولو
علی ‌اصغر فانی سرپرست آموزش و پرورش طی مصاحبه ای که با سایت جماران به تاریخ 11 مهر 1392 داشته مابین مطالب بیان شده مصاحبه‌گر از بیانیه شماره 3 حسن روحانی که در برگیرنده آموزش زبان مادری قومیت‌ها می باشد سوالی مطرح نموده که علی اصغر فانی نیز در جواب چنین پاسخ می دهد:
ما باید اصل 15 را اجرا کنیم. یک سری برنامه ریزی ها در زمان آقای خاتمی شده که در نهایت متوقف شده اند. باید اکنون با بررسی هایی دوباره این برنامه ها، به جریان بیافتد. تدریس زبان قومیت‌ها در مدارس اولویت من است.
پس از ادای این جمله نصف و نیمه مدیای مرکزگرا و فارس زبان مانور تبلیغاتی و هیاهوئی بی موردی را در این مورد داشت که گوئی وعده‌ای تازه بیان گردیده که طی 34 سال گذشته هیچ زمان شاهدش نبودیم و حتی بعضی از رسانه های فارس زبان از عالم غیب خویش خرسندی به اصطلاح قومیت‌ها را نیز برای تنوری کردن مسئله بکار بردند. حق برخورداری از آموزش زبان مادری مسئله ای نیست که اجازه‌ای برای تدریس و تحققش از کسی خواسته و یا برای تحقق آن گدائی صورت گیرد بلکه عدم تحقق چنین حقوق اولیه‌ی جامعه‌ای یکی از بارزترین نشانه‌های نقض آشکار حقوق بشر جمعی، عدم ورود مفاهیم اولیه دمکراسی و پلورالیسم، وجود سیاست های آسیمیلاسیون و یکسان‌سازی فرهنگی و زبانی، عقب ماندگی جامعه مذکور، وجود آشکار تبعیض، وجود راسیسم زبانی و ... می باشد. سیستم آموزشی و تحصیلی جامعه‌ای که علارغم وجود تنوع ائتنیکی، دینی، فرهنگی و زبانی بر اساس رسمیت انحصاری زبان اقلیت فارس زبان شکل گرفته و بکار خود ادامه می دهد و مبحث برخورداری از حق آموزش زبان مادری ملل غیرفارس تنها جنبه انتخاباتی داشته و وعده وعیدهای 34 سال گذشته را اگر در ذهن تجسم کنیم به سرانجام این وعده توخالی نیز حتی قبل از بررسی وعده مذکور به سبب پیشینه وعده‌های قبلی می توان پی ببریم، خود مصاحبه‌ شونده نیز در ابتدای مطلب از عدم تغییر نظام آموزشی خبر می دهد در حالیکه مسئله اصلی عدم تطابق سیستم آموزشی و پرورشی ایران با نیازهای عصر حاضر می باشد نه تحقق اصلی به مانند اصل به اصطلاح 15 قانون اساسی که قابلیت پاسخگوئی نیازهای عصر حاضر را ندارد. 
اصل به اصطلاح 15 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که سرپرست آموزش و پرورش به آن اشاره کرده چیست و چرا تاکنون اجرا نگردیده و یا قابلیت اجرا دارد یا نه؟
در اصل 15 قانون اساسی "زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی بیان گردیده و از لزوم کاربرد زبان و خط فارسی در اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی خبر داده است، در عین حال استفاده از زبان های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه های گروهای و تدریس ادبیات این گروهها در مدارس در کنار زبان فارسی را آزاد دانسته است". قانون اساسی فعلی دولت ایران منحصرا زبان و خط ملت فارس زبان را به رسمیت می شناسد و در این قانون اساسی از برابری ملل ساکن ایران و دارائی های زبانی- فرهنگی ملت ترک و حقوقش کوچکترین مطلبی را نمی توان یافت، پس قانون اساسی فوق رسمیتی برای ملت ترک ندارد چون برخواسته از واقعیات جوامع موجود در این جغرافیا نبوده و بیشتر برای ارجحیت بخشیدن و تداوم استعمار و استثمار ملل محکوم و مستمعره از سوی دولت و ملت حاکم استعمارگر شکل گرفته است. اصل 15 قانون اساسی در راستای راسیسم زبانی (Linguicism) می باشد به طوریکه زبان و خط مشترک همه ملل ساکن این جغرافیا را فارسی اعلام نموده، در حالیکه بیش از 70% ملل ساکن این جغرافیا از آموزش زبان مادری و ملی خود محروم گشته‌اند. اصل به اصطلاح 15 قانون اساسی ایران را اگر با قوانین اساسی کشورهای جنگ زده ای به مانند عراق و افغانستان مقایسه کنیم به بهترین وجه می توان به این سوال پاسخ داد که آیا این اصل قابلیت تطابق و تناسب با نیازها و ظرفیت پاسخگوئی نیازهای سیستم آموزشی عصر حاضر را دارد یا نه؟ ماده 4 قانون اساسی عراق می گوید:
1- زبان عربی و كردی زبان های رسمی عراق هستند و عراقی ها حق دارند طبق اصول آموزش زبانهای مادری مانند تركمنی یا سریانی ارمنی یا هر زبان دیگری را در موسسه های آموزشی دولتی یا خصوصی به فرزندان خود آموزش دهند. 
2 ـ دامنه اصطلاح زبان رسمی و چگونگی اجرای احكام این ماده در قانونی به شرح زیر تعیین می شود. 
2 ـ الف : انتشار دو روزنامه رسمی به این دو زبان . 
2 ـ ب : در اماكن رسمی مثل پارلمان , هیئت دولت , دادگاهها و كنفرانس رسمی از این دو زبان استفاده می شود. 
2 ـ ج : اسناد رسمی و نامه ها به این دو زبان به رسمیت شناخته می شود و اسناد رسمی نیز به این دو زبان منتشر خواهد شد. 
2 ـ د : طبق ضوابط آموزشی , مدارس دو زبانه دایر خواهد شد . 
2 ـ ه : هر مسئله دیگری مثل پول , گذرنامه و تمبر كه اصل برابری برای آن ضروری باشد. 
3 ـ نهادها و دستگاههای فدرال در منطقه كردستان از هر دو زبان استفاده می كنند. 
4 ـ زبان تركمنی و سریانی در واحدهای اداری كه اكثریت جمعیت را در انجا تشكیل می دهند زبان رسمی به شمار روند. 
5 ـ در صورتی كه اكثریت مردم یك منطقه یا استان در همه پرسی عمومی موافقت كنند هر منطقه یا استان می تواند هر زبان محلی را به عنوان زبان رسمی دیگر خود برگزیند.   
و یا در ماده های 4 و 16 قانون اساسی افغانستان جنگ زده می خوانیم:
ماده 4:
ملت افغانستان متشکل از اقوام پشتون، تاجک،‌ هزاره، ازبک، ترکمن،‌ بلوچ،‌ پــــشه یی، نـورستانی، ایماق، عرب، قرغیز، قزلباش، گوجر، بـراهـــوی وسایـر اقـوام می باشد.
ماده 16:
از جمله زبانهای پشتو، دری، ازبکی، ترکمنی، بلوچی، پشه یی، نورستانی، پامیری و سایر زبــانهای رایج در کشور، پشتو و دری زبانهای رسمی دولت می باشند.
در مناطقی که اکثریت مردم به یکی از زبانهای ازبکی، ترکمنی، پشه‌یی، نورستانی، بلوچی و یا پامیری تکلم می نمایند آن زبان علاوه بر پشتو و دری به حیث زبان سوم رسمی می باشد و نحوۀ‌ تطبیق آن توسط قانون تنظیم می گردد.
دولت برای تقویت و انکشاف همه زبانهای افغانستان پروگرامهای مؤثر طرح و تطبیق می نماید.
نشر مطبوعات و رسانه های گروهی به تمام زبانهای رایج در کشور آزاد می باشد.
مصطلحات علمی و اداری ملی موجود در کشور حفظ می گردد.        
همانطور که از قوانین اساسی این دو کشور جنگ زده به خوبی مشاهده می گردد موارد مرتبط با حقوق زبانی و فرهنگی هر دو کشور بر اساس واقعیات جوامع عراق و افغانستان بوده و نه بر اساس ویژگهای یک جامعه اقلیت و در جهت ساخت جامعه ای تک زبان، تک تیپ و تک ایدئولوژیک بلکه در جهت احترام به تنوع ائتنیکی، دینی، فرهنگی و زبانی می باشند. قوانین اساسی کشورها می باید آئینه واقعی آن جامعه باشند، در ایران علارغم وجود یک جامعه چندملیتی، چنددینی، چندفرهنگی و چندزبانی وجود این تنوعات به طور رسمی و غیررسمی کتمان می گردد در حالیکه ایندکس تنوع ملی و زبانی در ایران قابل قیاس با کشورهای جنگ زده‌ای همچون عراق و افغانستان و دیگر کشورهای جهان نمی باشد. رسمیت انحصاری زبان اقلیت فارسی و عدم رسمیت زبان های ملل غیرفارس از جمله ملت ترک که بی تردید نه اقلیت قومی بلکه ملتی بی‌دولت تحت استعمار داخلی گروه اقلیت فارس زبان می باشد از مهمترین کاستی های کلیت قانون اساسی دولت ایران می باشد. اگر هنوز در جغرافیای چندملیتی و چندزبانی ایران زبان اقلیتی همچون فارس زبانان دارای رسمیت انحصاری در سیستم آموزشی و دولتی هست در حالیکه کشورهای جنگ زده ای هم مرز ایران دارای چندین زبان رسمی سراسری و رسمی منطقه‌ای اند وضعیت فوق خود گویای عدم ورود دمکراسی، وجود استعمار داخلی و راسیسم زبانی در این جغرافیا می باشد. تفکر مرکزیت گرا و تنوع ستیز دولت و ملت حاکم یکی از مهمترین سدها در برابر رشد دمکراسی و تکثرگرائی در سیستم آموزشی می باشد. برای رفع موانع ورود مفاهیم اولیه دمکراسی و داشتن قانون اساسی منطبق با واقعیات جوامع موجود در ایران می باید اصلاحاتی در قانون اساسی مبتنی بر به رسمیت شناختن جغرافیای ایران به عنوان یک جغرافیای چندمیلتی، چنددینی، چندفرهنگی و چندزبانی و در عین حال به رسمیت شناختن حق آموزش به زبان مادری و رسمیت و سراسری نمودن زبان ترکی تحت ضمانت اجرائی و مکلف نمودن دولت ایران به برآوردن این اصول صورت گیرد.   
آیا اجرای اصل نارسای 15 مسئله زبانهای ملی را در ایران حل می کند؟
بی تردید نه، همانطور که در سطور بالا به محتوا و محدودیت‌های این اصل اشاره گردید این اصل قابلیت حل مسئله زبان های ملی را ندارد. مهمترین مسئله و کلید حل مسئله زبان های ملی رسمیت تمامی زبان های ملل موجود در ایران به دو صورت رسمی سراسری (ترکی و فارسی) و رسمی منطقه‌ای تحت ضمانت اجرائی قانون اساسی و موکلف نمودن دولت ایران و ارگانهای دولتی برای اجراء این ماده می باشد. در صورت عدم موکلف نمودن دولت ایران و ارگانهای مرتبط در عین حال ضمانت اجرائی زبان‌های رسمی توسط دولت ایران همانطور که تجربه 34 سال گذشته نشان داده به سبب عدم وجود اراده لازم در تحقق اینچنین مواردی با بی میلی دولت مواجه خواهد گردید.      
رسمیت چند زبان در جغرافیاهای چندملیتی و چندزبانی استثنا نیست بلکه رسمیت انحصاری یک زبان اقلیت در جغرافیای چندملیتی و چندزبانی به مانند ایران استثناست 
سیستم های مدرن و معاصر آموزشی بسیاری از کشورهائی که دارای گروههای ائتنیکی و زبانی متعددی می باشند اغلب بر پایه رسمیت چندین زبان و به رسمیت شناختن حق زیست برای تمامی زبانها شگل گرفته‌اند. برای مثال کشورهائی هم چون اسرائیل دارای دو زبان رسمی (عربی و عبری)، سوئیس 4 زبان رسمی، قزاقستان 2 زبان رسمی، سوئد 1 زبان رسمی سراسری و 4 زبان رسمی منطقه‌ای، بلژیک 3 زبان رسمی،  تانزانیا 2 زبان رسمی، کانادا 2 زبان رسمی، هندوستان 3 زبان رسمی سراسری و 22 زبان رسمی منطقه‌ای، سریلانکا 2 زبان رسمی، بولیوی 4 زبان رسمی، نروژ 2 زبان رسمی، پاراگوئه 2 زبان رسمی، قرقیزستان 2 زبان رسمی، افغانستان 2 زبان رسمی سراسری و 2 زبان رسمی منطقه‌ای، اسپانیا 1 زبان رسمی سراسری و 3 زبان رسمی منطقه‌ای، عراق 2 زبان رسمی سراسری و چندین زبان رسمی منطقه‌ای، آفریقای جنوبی 11 زبان رسمی سراسری، اتریش 1 زبان رسمی سراسری و 3 زبان رسمی منطقه‌ای، کوزوو 2 زبان رسمی سراسری و 4 زبان رسمی منطقه‌ای و ... و سیستم آموزشی و پرروشی بر مبنای تکثر زبانی و چندزبانی اند. همانطور که مشاهده می گردد حتی اسرائیل که نزد دولت و ملت حاکم با لقب غاصب و اشغالگر معرفی میشود نیز دارای 2 زبان رسمی عربی و عبری می باشد در حالیکه در جغرافیای ایران ما با رسمیت انحصاری زبان اقلیت فارس زبان مواجه می باشیم، براستی آیا اسرائیل غاصب و اشغالگر هست یا فارس زبانان؟ مهمترین تغییری که می باید در وهله اول در سیستم آموزشی صورت پذیرد نه اجرای اصل عقب مانده‌ای همچون اصل 15 بلکه تغییرات اساسی همچون عدم تمرکزگرائی سیستم آموزشی، احترام به تنوعات ائتنیکی و زبانی، برچیدن تبعیضات متعدد سیستم آموزشی و پرورشی ایران، کاربرد تمامی زبان های ملل ساکن این جغرافیا و به رسمیت شناختن حق زیست تمامی‌شان و ... می باشد.
همانطور که از قوانین اساسی کشورهای جنگ زده‌ای همچون عراق و افغانستان مشاهده می شود در هر دو قانون اساسی مکلف و موظف نمودن دولت به احقاق حقوق زبانی و فرهنگی تمامی گروههای ائتنیکی توسط دول یاد شده هست در حالیکه در قانون اساسی ایران نه تنها دولت هیچ مسئولیتی در قبال زبان های ملل غیرفارس را ندارد بلکه به غیر از دولت نیز هیچ ارگانی مسئولیت و متکلف به چنین امری نمی باشد و بیشتر این اصل حالت توصیه‌ای دارد تا اجرائی. طی 34 سال گذشته صدها شرح مختلف از اصل به اصطلاح 15 شده به طوریکه حتی اشخاص شناخته شده‌ای به مانند "حمید احمدی" که دارای تمایلات به شدت نژادپرستانه‌ای می باشد در تاریخ 13 تیر 1392 طی مصاحبه‌ای‌ که با روزنامه سراسری بهار داشته می گوید "بخش‌های عمده‌ای از اصل 15 در 15 سال گذشته به مرحله اجرا درآمده" است، ایشان در بخش دیگری از سخنانش آموزش زبان به اصطلاح قومیت ها را لزوما برعهده دولت نمی داند و دولت را نیز به تامین هزینه‌های آن ملزم نمی بیند. همانطور که مشاهده می گردد بسیاری از انسانهای منتصب به جامعه فارس زبان و مرکزگرای ایران حتی از تحقق اصل عقب مانده 15 طی 15 سال گذشته خبر می دهند در حالیکه همانطور که در قوانین اساسی کشورهای جنگ زده ای به مانند افغانستان و عراق مشاهده نمودیم مسئولیت اصلی و وظیفه دولت تامین آموزش به زبان مادری تمامی شهروندان می باشد، اگر دولت وظیفه تامین هزینه های آموزش زبان مادری تمامی شهروندان خود را ندارد پس آیا چنین دولتی از مشروعیت لازم برخوردار می باشد یا نه؟ در ثانی در صورت عدم تامین هزینه های آموزش زبان مادری توسط دولت حاکم، راه برای افزایش گسست اجتماعی مابین دولت و ملت حاکم و ملل محکوم فراهم نگردیده و ملل محکوم به سمت استقلال و تشکیل دولت ملی خود قدم برنمی دارند؟ آیا دولت در قبال زبان اقلیت فارس زبان که به عناوین مختلف طی پروسه‌ی غیرطبیعی اول به عنوان انحصاری‌ترین زبان رسمی، سپس به عنوان زبان دولت و بعدها به عنوان زبان مشترک ملل ساکن جغرافیای چندملیتی و چندزبانی ایران به ملل محکوم ارائه و تحمیل گردیده نیز آموزش زبان فارسی را سوای مسئولیت دولت دانسته یا تمامی هم و غم خود را برای گسترش این زبان اقلیت و فارس سازی ملل غیرفارس تحت ابزار سیستم آموزشی و بودجه های کلان دولتی به پیش نبرده است؟      
در مورد عدم اجرای این اصل عقب مانده مهمترین مسئله وجود دید امنیتی و اطلاعاتی به موضوع زبان ملتهای غیرفارس، عدم درک مسئله زبانهای ملی، خواست تداوم استعمار و استثمار ملل مستمعره از سوی جامعه حاکم استعمارگر، عدم وجود اراده در دولت و ملت حاکم و ... را می توان برشمرد. در عین حال در مورد عدم تطابق اصل 15 قانون اساسی می باید به این نکته توجه داشت که سیستم آموزشی و پرورشی ایران تماما بر مبنای بوجود آوردن جامعه‌ای تک زبان، تک تیپ، تک ایدئولوژیک پایه‌ریزی شده و احترام و لزوم برخورداری گروه‌های متنوع ائتنیکی، دینی، فرهنگی و زبانی در این سیستم از هیچ جایگاهی برخودار نمی باشند بلکه هدف سیستم آموزشی ایران زدودن تمامی این تنوعات و مهمترین خصیصه‌اش تنوع ستیزی می باشد.  
تبعیض آشکار در سیستم آموزشی و تحصیلی ایران    
به علت رسمیت انحصاری زبان اقلیت فارس زبان و عدم رسمیت زبان های دیگر ملل غیرفارس در ایران به‌طبع سیستم آموزشی نیز بر پایه زبان اقلیت شکل گرفته است، هر دانش آموز ترک،عرب، بلوچ، لر، گیلک، کرد و .. ملزم به یادگیری تحمیلی زبان گروه اقلیت فارس زبان و عدم آموزش زبان مادری خود می باشد در حالیکه کودکان فارس زبان تنها به آموزش زبان مادری خود اکتفا می نمایند. بر اساس آمارهای متعددی دولتی میزان فرار از مدرسه و افت تحصیلی در مناطق ملی ملل غیرفارس چندین برابر مناطق فارس زبان می باشد. دانش آموزان غیرفارس تنها به سبب داشتن زبان مادری و هویت ائتنیکی متفاوت از گروه اقلیت حاکم فارس زبان ملزم به آموزش زبان مادری گروه اقلیت و طرد زبان مادری خویش و در عین حال دچار تبعیض زبانی می گردند. هیچ یک از کودکان ملل غیرفارس به صورت مادرزادی دوزبانه به دنیا نمی آیند و تنها پس از ورود به سیستم آموزش تنوع ستیز ایران ملزم به یادگیری زبان تحمیلی اقلیت فارس زبان می باشند. حمید‌رضا حاجی بابائی در مصاحبه‌ای که 22 مهر 1391 با خبرگزاری دولتی ایسنا داشت اظهار کرده بود که 70% دانش آموزان در سراسر ایران پس از ورود به کلاس اول و گذارندن یک سال تحصیلی هنوز زبان مادری آنها به فارسی تبدیل نشده است، این مسئله برای اولین از زبان یک مقام مسئول دولت ایران بیان گردیده و به خوبی منعکس کننده نسل کشی زبان کودکان غیرفارس توسط سیستم آموزشی ایران می باشد. در عین حال بر اساس گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس ایران 5 میلیون دانش آموزی که در 8 سال گذشته در امتحانات مردود شده‌اند کودکانی می باشند که دارای زبان مادری غیر از زبان فارسی اند. مسئله دیگر آموزش تحمیلی زبان گروه اقلیت فارس زبان و آموزش زبان مادری ملل غیرفارس به عنوان واحدهای درسی در کنار زبان فارسی می باشد، آموزش زبان مادری به صورت دروس فوق برنامه و کمک آموزشی صورت نمی گیرد بلکه آموزش زبان خارجی همچون زبان فارسی می باید به صورت دروس فوق برنامه و کمک آموزشی صورت گیرد و کودکان ملل غیرفارس از جمله ملت ترک از مهد کودک تا مراحل آموزش عالی می باید تمامی دروس را به زبان مادری خود فرا گیرند.    
در اصل 15 قانون اساسی به رسمیت شناختن خط عربی اصلاح شده برای فارسی به عنوان تنهاترین و انحصاری‌ترین خط رسمی موجود در ایران اشاره شده، در حالیکه ملل غیرفارس همچون ملت ترک تنها به سبب عدم رسمیت خط لاتین ترکی و عدم آموزش زبان ترک نمی توانند از محتوای علمی تولید شده در کشورهائی نظیر ترکیه و آزربایجان شمالی و جهان ترک بهره ببرند و خود نیز قادر به نشر کتاب و کاربرد استاندارد خط ترکی لاتین نمی باشند، ممنوعیت رسمی خطوط لاتین بیشتر به سبب تمایز ملت ترک از همزبانانشان در آنسوی مرزها و آسیمیله شدن در ملت فارس زبان شکل گرفته است.   
رسمیت و سراسری نمودن زبان ترکی تحت ضمانت اجرائی قانون اساسی
به گواه هزاران سند و مدرک تاریخی، زبان ترکی اقلا در یک هزار سال گذشته در دولتهای ترکی نظیر دولت بستام (ويستهام)، بنی‌ساج، سالاریان (کنگریان)، سیمجوریان، کرما (آل‌قاورد)، سلجوقیان اصفهان، سلجوقیان لرستان(برسقیان)، سلجوقیان همدان-آزربایجان، سلجوقیان عراق - آزربایجان، شوملا (شمله)، افشار-عربستان (خوزستان)، قتلق خانیان کرمان (قاراخیتای)، آق‌سنقریان (احمد یلیان)، اتابکان آزربایجان (ایلدنیزیان)، آل‌پیشگین، اتابکان فارس (سالغوریان)، اتابکان یزد، ایلخانیان (هلاکوئیان)، جلایریان (ایلکانیان)،  چوپانیان (آل سلدوز)، ارغون شاهیان، اینجوییان (آل مظفر)، تیموریان (کورکانیان)، تیموریان خراسان (دوغاتیموریان)، تیموریان اصفهان، شیروانشاهان (میرانشاهان)، قاراقویونلوها (بارانلوها)، آغ قویونلوها (بایندیریه)، صفویه (قزلباشیه)، افشاریان، خانات آزربایجان (افشار- اورميه، كنگرلو- ماكو، بيگلربيگی- تبريز، بديراوغلو- اردبيل، دنبلی- خوی، شقاقی- سراب، گرگر، نمين، خياو، قاراداغ، مراغه، ...)، قاجاریان و حکومت ملی آزربایجان یکی از زبان‌های دولتی و رسمی دول ترک حاکم بر اراضی ایران بوده و در اسناد و مدارک رسمی دولتی، صدور فرمانها، مکاتبات ارگانهای متعدد دولتی، انتشارات، دیپلماسی بین‌المللی، ارتباطات دیپلماتیک خارجی، چاپ اسکناسها، ضرب سکه، مناسبات رسمی بین سران دولتها و ... بکار رفته است. رسمیت انحصاری زبان اقلیت فارس زبان بی تردید طی پروسه‌ای غیرطبیعی و محصول شرایط سیاسی جهان در آغاز قرن 20 و نبود شرایط دمکراتیک در عین حال فقدان آگاهی در جامعه عقب مانده ایران و ... می باشد. برای زدودن تبعیضات زبانی موجود در ایران و حل مسئله زبان‌های ملی که یکی از مهمترین تبعیض ها رسمیت انحصاری زبان اقلیت فارس زبان می باشد بی تردید یکی از قدم‌های اولیه رسمیت تمامی زبانها در 2 سطح رسمی منطقه‌ای و رسمی سراسری می باشد، رسمیت زبان ترکی در مقیاس سراسری یکی از اصلی‌ترین خواست‌ها و ضرورتهای حل دمکراتیک مسئله زبان های ملی می باشد.     
نکته آخر اینکه هیچ زمان فراموش نکنیم که خاتمی با شعار به اصطلاح "گفتگوی تمدن"ها آمد ولی در داخل همچنان تبعیض های زبانی و استعمار ملل مستمعره به عنوانین دیگری همچنان ادامه داشت و در دوره 8 ساله وی نیز در مورد آموزش زبان مادری کوچکترین قدمی به جزء شعارهای توخالی برای مصرف جامعه جهانی و پوچ شاهد رفع تبعیض های زبانی در ایران نبودیم.
پی‌نوشت: در حالیکه مدیای مرکزگرا و فارس زبان با آب و تابی سخنان سرپرست وزارت آموزش و پرورش ایران را در مورد " وعده تدریس زبان قومیت‌ها در مدارس منعکس می کند ایشان در تاریخ 20 مهر مصاحبه‌ای با سایت پانا داشته و خبر از انعکاس غلط سخنانش در مورد تدریس زبان به اصطلاح قومیت‌ها خبر داده است، وی در مصاحبه‌اش می گوید: "آن گونه که در برخی رسانه ها منعکس شده بود، درست بیان نشده است، بلکه طبق اصل 15 قانون اساسی تاکید شده است زبان رسمی ما فارسی است اما گفته شده تدریس ادبیات قومیت ها درمدارس بلا مانع است. هدف ما این است که با برنامه ریزی های دقیق و همکاری سازمان پژوهش، شورای عالی آموزش و پرورش و اگر لازم شد با ورود شورای عالی انقلاب فرهنگی، کار را به صورت اصولی دنبال کنیم". همانطور که در متون بالا اشاره شد مسئله تبعیض های زبانی موجود در ایران و عدم تدریس زبان مادری ملتهای غیرفارس خارج از محدوده وظایف محمد، احمد و حسن‌ها می باشد و تا تغییر نگرشی بر ملتهای غیرفارس از بالا اتفاق نیافتد مسئله بدین سادگی قابل حل نخواهد بود.

فرهنگستان زبان ترکی در ترکیه فرهنگ لغت ترکی- کردی و کردی – ترکی را آماده چاپ نمود

Kategori: , , , , , , , , , , , Umud Urmulu - شنبه, مهر ۲۰, ۱۳۹۲ - 0 comments
اومود اورمولو
دولت ترکیه که طی بیش از 10 سال گذشته رفرم‌های متعددی را برای احقاق حقوق تمامی شهروندان خود فارغ از داشتن هر گونه زبان، دین، ائتنک، فرهنگ و ...را بر اساس معیارهائی نظیر حقوق بشر و استانداردهای دمکراسی اتحادیه اروپا برداشته در جدیدترین حرکت خود اقدام به نشر فرهنگ لغت ترکی – کردی و کردی - ترکی از سوی فرهنگستان زبان ترکی نموده است. گرچه که تهیه فرهنگ لغت های مذکور برای اولین بار اتفاق نمی افتد بلکه تهیه فرهنگ لغت کردی طی سالهای گذشته بارها اتفاق افتاده ولی مهمترین نکته در این مسئله تهیه این فرهنگ لغت از سوی ارگان رسمی همچون فرهنگستان زبان ترکی ترکیه و رسمیت بخشیدن به زبان کردی از سوی دولت ترکیه می باشد که بی تردید حائز اهمیتی فراوان می باشد.  
بۆلند آرینچ معاون رجب طیب اردوغان از حساب توئیتر خود خبر آماده شدن فرهنگ لغت را اعلام نموده، بنا به گفته‌های ایشان کار تدوین فرهنگ لغت به اتمام رسیدن و تا آخر ماه اکتبر به زیر چاپ خواهد رفت.
در حالیکه دولت ترکیه در حال رفع تبعیض های زبانی، دینی، فرهنگی و ائتنیکی تمامی شهروندان خود می باشد ما در جغرافیای ایران که ایندکس تنوع ملی اش قابل قیاس با کشورهائی نظیر ترکیه نیست شاهد تداوم سیاست‌های آسیمیلاسیون و کتمان تنوعات ائتنیکی، دینی، فرهنگی و زبانی ملل غیرفارس ساکن این جغرافیا می باشیم. هدف سیاست‌های خرد و کلان دولت و ملت حاکم تنوع‌زدائی و پدید آوردن جامعه‌ای تک زبان، تک تیپ و تک ایدئولوژیک بر اساس دارائی های گروه اقلیت فارس زبان می باشد. مهمترین ابزار دولت و ملت حاکم برای پدید آوردن جامعه مذکور سیستم آموزشی و تحصیلی ایران که همانا بر پایه رسمیت انحصاری زبان گروه اقلیت فارس زبان شکل گرفته است. بند دوم ماده 26 اعلامیه جهانی حقوق بشر "هدف آموزش و پرورش را شكوفایی همه جانبهء شخصیت انسان و تقویت رعایت حقوق بشر و آزادی‌های اساسی می داند و در عین حال آموزش و پرورش را به گسترش حسن تفاهم، دگرپذیری و دوستی میان تمام ملت‌ها و تمام گروه‌های نژادی یا دینی و نیز به گسترش فعالیت‌های ملل متحد در راه حفظ صلح یاری مهمترین ابزار معرفی می کند" درحالیکه سیستم آموزشی و تحصیلی ایران تماما برعکس این ماده عمل نموده و سیستم آموزشی را به عنوان اصلی‌ترین ابزار استعمارگر برای تنوع زدائی و پدید آوردن یک جامعه تک زبان، تک تیپ و تک ایدئولوژیک بکار می بندد.    
مهمترین خواسته زبانی ملت ترک رسمی و سراسری شدن زبان ترکی تحت ضمانت اجرائی قانون اساسی و عدم تحمیل زبان گروه اقلیت فارس به هر نام و عنوانی می باشد.  
یادآوری این نکته خالی از لطف نیست که در ترکیه آموزش زبان مادری گروههای ائتنیکی کرد، لاز، چرکس، آبخاز و ... به صورت دروسی در سیستم آموزشی ترکیه ارائه می گردد و مدارس خصوصی نیز می توانند تمامی دروس را به زبان مادری ارائه دهند. 
منبع ترجمه خبر:
http://tinyurl.com/ljwlzre

عدم آموزش زبان مادری سبب افت تحصیلی و ترک تحصیل کودکان عرب گردیده

Kategori: , , , , , , , , , , Umud Urmulu - جمعه, مهر ۱۹, ۱۳۹۲ - 0 comments
اورمولو
منطقه جغرافیائی ایران علارغم داشتن تمامی ویژگی های یک جغرافیای چندملیتی، چنددینی، چندفرهنگی و چندزبانی طی 100 سال گذشته تمامی تنوعات مذکور از سوی دولت و ملت حاکم کتمان گردیده و دولت و ملت حاکم به انواع روشها از جمله آسیمیلاسیون، کوچ اجباری، عدم رسمیت زبان‌های مادری گروههای مغلوب، تغییرات دمگرافیک، انتگراسیون گروههای محکوم در جامعه حاکم، رسمیت انحصاری زبان اقلیت فارسی و ... سعی در تنوع ستیزی و یکسان سازی جوامع موجود در ایران نموده است. مهمترین ابزار دولت و ملت حاکم برای ایجاد جامعه‌ای تک زبان، تک‌ تیپ و تک ایدئولوژیک سیستم آموزشی اجباری بر پایه رسمیت انحصاری زبان اقلیت فارسی بوده به طوریکه هدف سیستم آموزشی ایران بجای آموزش علوم جدید و پدید آوردن انسانی با تفکر احترام به تنوع‌ها برعکس فارس سازی کودکان ملت‌های غیرفارس بوده است. 
اصل 16 قانون اساسی دولت ایران آموزش زبان عربی را پس از دوره ابتدائی تا پایان دوره متوسطه در همه کلاسها و همه رشته‌ها الزامی نموده ولی با این حال اعراب ایران نیز به مانند دیگر ملتهای غیرفارس تحت تاثیر مستقیم آثار عدم آموزش زبان مادری و به رسمیت نشناخته شدن هویت و آداب و رسوم‌شان از سوی دولت و ملت حاکم قرار دارند. کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران مصاحبه‌ای با دو تن از معلمین عرب عربستان (خوزستان) داشته است که بخش های مهم این مصاحبه در زیر بازنشر می گردد.
اجازه نداشتن صحبت به زبان مادری در کلاس‌های درس سبب افت تحصیلی و حتی ترک تحصیل بسیاری از دانش آموزان عربستان شده ، سیاست آموزش و پرورش برای مخفی نمودن این نقاط ضعف اجباری نمودن دادن نمره قبولی به دانش آموزان از سوی مدیران مدرسه می باشد تا سیاست های عدم تدریس به زبان مادری علنی نگردد. چنین سیاستی مهمترین عامل شده تا دانش آموزان هنگامی که در رقابت سراسری همچون کنکور با دیگر دانش آموزان قرار می گیرند درصد کمی از آنان بتوانند وارد دانشگاه‌ها شوند. 
بنا به گفته آقایان عبدالله مزرعه و کریم دحیمی اجازه نداشتن برای صحبت به زبان مادری فقط معطوف به کلاس‌های درس نبوده و حتی شامل زنگ تفریح و زمان‌های خارج از کلاس نیز می شود و اگر معلمی خلاف آن را عمل کند و بخواهد در این زمان‌ها هم جواب پرسش‌های درسی دانش‌آموزان را به زبان عربی بدهد باز با توبیخ و اخراج مواجه خواهد شد. عبدالله مزرعه، معلم مقاطع ابتدایی و راهنمایی مدارس عربستان، یکی از معلم هائی است که به دلیل توجه نکردن به بخشنامه ممنوعیت تدریس زبان مادری و حتی همانطور که از مثال مذکور مشاهده می گردد گفتگو به زبان مادری در مناطق ملی غیرفارس، از سوی وزارت آموزش و پرورش پس از 18 سال سابقه کاری اخراج شده و اکنون در ترکیه به سر می برد. وی لیسانس رشته امور تربیتی از دانشگاه تربیت معلم را در سال 1372 گرفت و از همان سال به صورت رسمی به استخدام آموزش و پرورش در آمد. عبدالله مزرعه در پاسخ به این سوال که دقیقا به چه دلیلی از کار اخراج شد، می گوید:" به من مستقیم گفتند که چون خلاف قانون آموزشی عمل می کردم و به زبان غیر فارسی در کلاس حرف می زدم و این برخلاف بخشنامه رسمی بوده اخراج شده ام". 
آقای مزرعه در بخش دیگری از مصاحبه می گوید: "از هر کلاس 50 نفری در دبیرستان حداکثر 9 نفر وارد دانشگاه می شوند که آنها حتما حافظه قوی و هوش بالایی دارند. من خودم عرب هستم و در منطقه عرب نشین بزرگ شدم. تمام اعضای خانواده‌ام زبان عربی صحبت می کردند و من تا راهنمایی فارسی را نمی فهمیدم و فقط به علت آنکه حافظه قوی داشتم و می توانستم درس ها را حفظ کنم قبول شده بودم. من کتاب ها را درک نمی کردم و حرف معلم را هم سرکلاس متوجه نمی شدم. این یک مشکل رایج در میان دانش آموزان استان خوزستان است. اختلاف زبان مهمترین عامل عقب ماندگی دانش آموزان عرب است وگرنه از نظر هوشی هیچ اختلافی با فارسی زبان ها ندارند."  
عبدالله مزرعه در پاسخ به این سوال که آیا همه دانش آموزان ساکن اهواز قادر به فهم و تکلم به زبان فارسی نیستند، گفته : منطقه به منطقه شرایط فرق می کند. مثلا در مدارس اهواز به دلیل موقعیت شهری و رفت و آمد مردم غیر عرب به آنجا، دانش آموزان زبان فارسی را متوجه می شوند اما دانش آموزان مناطق دیگر، حاشیه نشین ها و روستاهای خوزستان فارسی را مطلقا نمی فهمند. به صراحت بگویم دانش آموزان فقط درس ها را حفظ می کنند بدون اینکه حرف معلم و کتاب های درسی را بفهمند.
مطلب متناقض این است که اگرچه بسیاری از دانش آموزان عرب زبان به دلیل عدم فهم زبان فارسی، درس ها را سرکلاس متوجه نمی شوند و نمره های پایینی در طول سال می اورند اما در پایان سال معدل قبولی را می گیرند و به کلاس بالاتری می روند. در مدارس استان خوزستان میزان مردودی بسیار پایین است.
کریم دحیمی، معلم و ناظم سابق مدارس اهواز و فعال حقوق بشر فعلی در پاسخ به این تناقض می گوید: من مدتی ناظم مدرسه راهنمایی بودم و از نزدیک دیدم که در جلسات مکرری که مدیران اداره آموزش و پرورش با ما داشتند، می گفتند که آنها فقط درصد قبولی می خواهند. البته غیر مستقیم به ما نمی گفتند که باید نمره قبولی بدهیم اما همیشه می گفتند که باید راه حلی برایش پیدا کنیم. بعد از اتمام سال تحصیلی من شخصا باید درصد قبولی را به اداره گزارش می کردم وقتی مسولان گزارش را می دیدند که از هر کلاس تعداد تجدیدی یا مرددی زیاد است، فرم را نمی پذیرفتند و من می گفتم که فرم را دوباره اصلاح کنم. می گفتند همه را باید قبول کنم و دوباره فرم را بفرستم.
کریم دحیمی که حدود ده سال معلم دروس ریاضی و علوم مدارس اهواز و شوش بوده و شش سال پیش به لندن مهاجرت کرده است، می گوید: ما دانش آموزانی داریم که حتی در مقطع راهنمایی هنوز نمی توانند اسم و فامیل خود را درست بنویسند. یعنی حروف الفبا را درست یاد نگرفته اند. اگر به آنها مثلا بگویی حرف پ را بنویسند به جایش ث می نویسند. حالا وقتی حروف الفبا را یاد نگرفته اند چطور توانسته اند به مقطع راهنمایی رسیده باشند؟! همیشه هم بعضی از معلم ها بودند که نسبت به این خواسته اداره آموزش و پرورش مقاومت می کردند و نمره قبولی را نمی دادند اما در آخرین مرحله نمره قبولی به اکثر دانش آموزان داده می شد.
کریم دحیمی با اشاره به اینکه سوء تفاهم های زیادی میان دانش آموزان این مناطق با معلمان غیر عرب وجود دارد، گفت:" بسیاری از معلمانی که در مدارس استان خوزستان مشغول کار هستند از استان های دیگر آمده اند و با زبان عربی صحبت نمی کنند. این معلم های غیر عرب زبان هم از درک بچه ها سرکلاس عاجز هستند و حتی گاهی باعث تحقیر بیشتر بچه ها می شوند. مثلا من یادم است که یک روز معلمی دانش آموزی را کتک زده بود چون او سر کلاس بهش گفته بود: “شما غلط کردید.” کلمه “غلط” در زبان عربی به معنای اشتباه است و کلمه ای بی ادبانه ای نیست اما معلم فارسی زبان فکر کرده بود که دانش آموز به او توهین کرده است. این روال که بچه ها سر کلاس حرف های معلم شان را نفهمند و معلم هم زبان عربی نداند باعث عصبانیت و حقارت دو طرف می شود."
کریم دحیمی در مورد اینکه وقتی معلمی سر کلاس با درهای بسته جملاتی را به زبان عربی صحبت می کند چطور مسولان متوجه می شوند، می گوید:"کسانی که در حوزه امور تربیتی مدارس کار می کنند حواسشان خوب جمع است. علاوه بر آنها خود دانش آموزان هم نه از سر قصد بلکه مثلا به معلم دیگری می گویند فلانی با ما عربی صحبت کرد و ما فهمیدیم منظور چه بود و به این شکل عمومی می شود و کسی که بخواهد اعتراض کند و خبر را به اداره برساند زیاد وجود دارد."       
همانطور که در مصاحبه این دو معلم عرب برمی آید علارغم الزام آموزش زبان عربی در سیستم آموزش و پرورشی ایران هنوز هم کودکان عرب در آموزش تحمیلی زبان گروه اقلیت فارس زبان دچار مشکلات متعددی اند، در حالیکه این مسئله در مورد کودکان ترک بی تردید به کلی متفاوت می باشد. دولت و ملت حاکم ایران به صورت رسمی وجود انسان دارای هویت ائتنیکی ترک و زبان ترکی را کتمان می کنند و تمامی برنامه های سیستم آموزشی ایران در جهت ترکی‌زدائی و فارسیزه کردن کودکان ترک می باشد به طوریکه علارغم جمعیت میلیونی ترک‌ها در ایران که بی شک نه اقلیتی قومی بلکه ملتی بی‌دولت تحت استعمار داخلی اند تنها به سبب داشت هویت ائتنیکی و زبان مادری متفاوت از گروه اقلیت فارس زبان شهروندان درجه چندم ایران تلقی گردیده و مورد انواع تبعیض ها واقع می گردند. 
مهمترین خواسته فعالین ملی ترک از هر طیف و گروه فکری برای پایان دادن به تبعیض های زبان متعدد در سیستم آموزشی ایران "رسمیت زبان ترکی تحت ضمانت اجرائی قانون اساسی" و عدم تحمیل زبان فارسی به هر نام و عنوانی می باشد.

ارائه خدمات بیمارستان دیجله ترکیه به زبان مادری بیماران، کتمان زبان و هویت ترکی در ایران

Kategori: , , , , , , , , , , Umud Urmulu - دوشنبه, مهر ۱۵, ۱۳۹۲ - 0 comments
اومود اورمولو
"ارائه و دسترسی آسان به خدمات پزشکی به زبانهای مختلف" جزء مهمترین شعارهای بیمارستان دیجله ترکیه می باشد. در بیمارستان دیجله تمامی اطلاعات، مراحل تداوی و تمامی سرویسهای پزشکی در صورت خواست بیمار و یا همراهانش به 3 زبان ترکی، عربی و کردی ارائه می گردد. 
پرفسور ساعد آلان که رئیس بیمارستان دیجله می باشد از احساس رضایت و خرسندی بیماران و نزدیکانشان از ارائه خدمات به 3 زبان می گوید. بنا به گفته وی شروع ارائه خدمات به بیماران به 3 زبان از کلینیک هماتولوژی(خون شناسی) آغاز شده و به سبب نتایج مثبتی که این طرح داشته در آینده نزدیک قصد ارائه خدمات و سرویس ها به 3 زبان را در تمامی بخش ها و کلینیک های بیمارستانهای دیجله را محقق خواهد ساخت. ایشان هدف مسئولین بیمارستان را دسترسی آسان به خدمات و سرویس های پزشکی به زبان های متعدد معرفی می کند تا بیماران به راحتی با داشتن هر زبان مادری بتوانند از امکانات و سرویس های پزشکی نهایت بهره را ببرند، مسئولین بیمارستان برخورداری آسان و ارائه خدمات از امکانات پزشکی به زبان مادری را شعاری برای تمامی کارهای خود قرار داده‌اند. تمامی بیماران و نزدیکانشان به راحتی می توانند سوالات مرتبط با بیمار و مسائل جانبی را به زبان مادری‌شان پرسیده و و در عین حال جواب پرسشهایشان را نیز به زبان مادری خود دریافت کنند. در عین حال مسئولین در بیمارستان شروع به پخش موسیقی به 3 زبان ترکی، عربی و کردی نموده‌اند که سبب خوشحالی و تاثیر مثبت در روحیه بیماران گردیده، به زودی به سبب نتایج مثبتی که از این طرح حاصل شده پخش موسیقی به زبان مادری بیمار در تمامی بیمارستانهای دیجله اجرا خواهد شد.
ما اولین بیمارستان در ترکیه به سبب ارائه خدمات و پخش موسیقی به زبان مادری بیماران می باشیم 
بیماران با کاربرد زبان مادریشان و در عین حال پخش موسیقی به زبان مادری خود احساس راحتی بیشتری نموده و از فضای کسالت آور بیمارستان رهائی می یابند در عین حال خود را در خانه خود احساس می کنند. به علت کاربرد زبان مادری در مراوده و دادن اطلاعات به بیمار مسئله غیرقابل حل و پیچیده ای مابین طبیب و بیمار باقی نمی ماند. بعضا برای همراهی با بیمار ما نیز با همراهی موزیک پخش شده به زبان مادری بیمار با وی همدردی و همراهی می کنیم. بسیاری از بیماران از شمال عراق و سوریه برای تداوی به بیمارستان ما می آیند. 
رئیس بیمارستان از پروژه های متعددی نیز که اجرا خواهند نمود بحث می کند، وی از طراحی و توزیع بروشورهای پزشکی به زبانهای سورانی و انگلیسی خبر می دهد که به زودی منتشر خواهند شد.
در حالیکه دولت ترکیه با رفرم های متعددی سعی در رسمیت بخشیدن زبان‌های مادری گروههای ائتنیکی موجود در ترکیه و آموزش زبان مادری این گروهها را دارد ما در جغرافیای عقب مانده ایران شاهد عقب گردی قابل تامل می باشیم، برای مثال هنوز هم هویت میلیونها "ترک" و زبان مادریشان "ترکی" در این جغرافیا به صورت رسمی و غیررسمی از سوی دولت و ملت حاکم کتمان می گردد و یا تمامی سیاست های آسیمیلاسیون زبانی و فرهنگی ملت ترک و دیگر ملل غیرفارس با تمام قدرت و سرعت به پیش برده میشود. در عین حال ارائه و ترویج سیستماتیک راسیسم و ترک ستیزی نیز چه از سوی دولت و چه از سوی ملت حاکم را شاهدیم به طوریکه هر ننه قمری از سید جواد طباطبائی گرفته تا علی‌معلم دامغانی ها در اولین فرصت هویت "ترک" و "زبان ترکی" را به زیر سوال می برند گوئی برای اینکه ما ثابت کنیم دارای هویت ائتنیکی ترک و زبان مادری ترکی می باشیم می باید همیشه نقشه ژنتیکی مان را در دست داشته و برای هر کس و ناکسی که احتمالا هنوز هم به هر سببی به هویت و زبان مادری ترکی‌مان شک دار تقدیم کنیم تا احیانا شبهاتشان مرتفع گردد. این دید و نگرش نسبت به زبان ترکی و هویت ترک که در دولت و ملت حاکم شاهدیم یکی از عقب مانده ترین انواع راسیسم در دنیا می باشد که به نام "راسیسم بیولوژیک" شناخته میشود که ما در آلمان نازی شاهد این نوع راسیسم بودیم گرچه که بی تردید در شکل گیری راسیسم فارس زبان، پان ایرانیسم و آریائیسم تئورهای برتری نژادی و خودبرتربینی نازیها نقشی عمده و اساسی و به عنوان الگوئی کاربرد داشته اند و کپی‌برداری این نوع راسیسم در فارس زبانان دور از ذهن نیست. مهمترین بحث در دولت و ملت حاکم نه احقاق حقوق اولیه ملل غیرفارس ساکن این جغرافیا از جمله حق آموزش به زبان مادری، حق تعیین سرنوشت، حق اداره امور مناطق ملی، رهائی از استعمار اقتصادی،حقوق بربر شهروندی، عدم تخریب محیط زیست و.. بلکه کنکاش وجود یا عدم وجود ترک و زبان ترکی در این جغرافیا می باشد. 
سیاست های یکسان سازی زبانی - فرهنگی و ایجاد جامعه ای تک زبان – تک تیپ و تک ایدئولوژیک با استفاده از رسمیت انحصاری زبان اقلیت فارسی و سیستم آموزشی اجباری بر پایه همان زبان به پیش برده می شود، هدف سیستم آموزشی ایران نه آموزش علوم انسانی و نوین بلکه فارس سازی کودکان ترک و دیگر ملل غیرفارس پایه ریزی شده است.  
اولین خواسته و هدف ملت ترک برای زدودن تبعیض های زبانی متعدد در ایران رسمیت و سراسری نمودن زبان ترکی تحت ضمانت اجرائی قانون اساسی و عدم تحمیل زبان اقلیت فارسی به هر نام و عنوانی می باشد، باید دولت و ملت حاکم به این حد از درک و شعور برسند که زبان فارسی تنها و تنها زبان مادری و ملی فارس زبانان هست زبان مادری و ملی ملت ترک همانا زبان ترکی هست.       
منبع ترجمه خبر: سایت رسمی بیمارستان دیجله ترکیه
http://tinyurl.com/lvxdfqe

رفع ممنوعیت کاربرد زبان مادری با الفبای مغایر زبان رسمی در ترکیه، تداوم ممنوعیت زبان ترکی در ایران

Kategori: , , , , , , , , , , , Umud Urmulu - چهارشنبه, مهر ۱۰, ۱۳۹۲ - 0 comments
اومود اورمولو- دولت ترکیه که طی سالهای گذشته رفرم های متعددی برای احقاق حقوق اقلیت های ائتنیکی، دینی، زبانی و فرهنگی موجود در ترکیه برای افزایش استانداردهای دمکراسی و حقوق بشر برداشته اکنون نیز در پاکتی که به عنوان دمکراتیزه کردن ترکیه که امروز اعلام شد سعی در رفع ممنوعیت ها و محدودیت های لازم برای کاربرد زبان مادری گروههای ائتنیکی و در عین حال احقاق حقوق شهروندان خود را در نظر دارد.
برداشتن محدودیت کاربرد رسمی حروفی که در الفبای زبان رسمی ترکیه موجود نیست
از سال 1930 که کاربرد الفبا و حروفی به غیر از الفبای زبان رسمی ترکیه دچار محدودیت هائی گشته بود برداشته خواهد شد. برای مثال زبان کردی که به الفبای لاتین دارای حروف 'Q, W, X' می باشد در کاربرد رسمی دچار محدودیت هائی به سبب قانون مذکور بود که با رفع این محدودیت قانونی کاربرد و رسمیت زبان کردی در مدارس خصوصی، دروس انتخابی آموزش زبان مادری، کاربرد اسامی شهروندان ترکیه و مناطق مختلف، کاربرد زبان مادری در شرکتها و مجامع عمومی و .. برداشته خواهد شد.
سرود آتاتورک در مدارس غیردولتی نخواهد بود
برای خوانده شدن سرود آتاتورک که با نام "آندیمیز" مشهور می باشد فرمول میانه ای محقق شده آن عدم اجرای این سرود در مدارس اقلیت های زبانی و مدارس خصوصی غیروابسته به وزیر آموزش و پرورش ترکیه می باشد. 
تغییر مفهوم شهروندی ترکیه 
از این پس انسانهائی که در ترکیه متولد شده ولی به هر دلیلی به خارج از مرزهای ترکیه مهاجرت نموده اند در صورت خواست شهروندی ترکیه دولت موظف به بررسی با دقت این درخواست شده و امکانات لازم را برای اعاده حقوق شهروندی این چنین انسانهائی را فراهم خواهد نمود.
دیگر موارد موجود در پاکت دمکراتیزه کردن ترکیه:
دسترسی و کاربرد آسان به زبان مادری، اعاده حقوق اقلیت های دینی علوی موجود در ترکیه، حقوق اقلیت ها، استفاده از روسری در مجامع عمومی، رفع قانون مرتبط با انتخابات که با نام سئچیم باراژی مشهور می باشد. شکنجه و آزارهای مرتبط بدون جزا نخواهند بود و قانون سعی در پیشگیری چنین مواردی خواهد داشت. کمسیونی برای مبارزه با تبعیض نژادی، دینی، جنسیتی و انواع تبعیض تشکیل شده و مبارزه قانونی خواهد نمود.
کاربرد و خدمت رسانی به زبان مادری در مجامع عمومی
محدودیت هائی که برای کاربرد و خدمت رسانی به زبان مادری در مجامع عمومی بود تماما برچیده شده و راه برای کاربرد و خدمت رسانی به تمامی شهروندان ترکیه به زبان مادری فراهم خواهد گردید. در صورت خواست شهروندان در ادارت و ... مترجمی نیز برای برقراری ارتباط با ارباب رجوع بکار بسته خواهد شد.
حق برگزاری تجمعات اعتراضی و تظاهرات
دولت سعی در فراهم نمودن شرایط برگزاری تظاهرات و تجمعات اعتراضی را خواهد داشت. در مکانهای روباز از طلوع خورشید تا غروبش و در مجامع روبسته تا ساعت 24:00 تجمع کننده گان خواهند توانست به اعتراض بپردازند. 
تغییر اسامی روستاها و مناطق
منع قانونی در مورد تغییر اسامی روستاها برداشته خواهد شد و اسامی که تا قبل از سال 1980 در تمامی مناطق مورد کاربرد بوده دوباره در صورت خواست مردم منطقه استفاده خواهد شد. در صورتیکه مردم منطقه ای نیز خواستار تغییر اسامی روستا و منطقه باشند دولت موءظف به تغییر اسامی خواهد شد. 
رفرمی برای گروههای دینی علوی
نام دانشگاه نئوشهیر ترکیه به نام دانشگاه حاج بکتاش ولی تغییر خواهد شد.
محافظت از داده های و اطلاعات عمومی مردم
دولت موظف به حفاظت از داده ها و اطلاعات تمامی شهروندان تحت ضمانت قانون اساسی خواهد شد. 
اراضی به سوریانی اختصاص داده خواهد شد
اراضی معروف Mor Gabriel به صاحبین سوریانی بازگردانده خواهد شد. 
انستیتوی رومن افتتاح خواهد شد
انستیتوی برای شهروندان رومن (کولی ها) ترکیه ایجاد شده و دولت موظف به فراهم نمودن شرایط لازم برای برخورداری شهروندان رومن ترکیه ای از تمامی حقوق زبانی، فرهنگی و باوری شان خواهد بود.          
در حالیکه دولت ترکیه به سرعت در حال اعاده حقوق تمامی شهروندان خود فارغ از داشتن هر نوع ائتنیک، دین، زبان و فرهنگی مطابق با معیارها و استانداردهای اتحادیه اروپا و حقوق بشر می باشد ما در ایران چندملیتی، چنددینی، چندفرنگی و چندزبانی شاهد کتمان تنوعات مذکور و سیاست دولت و ملت حاکم مبتنی بر آسیمیلاسیون و انتگراسیون ملل محکوم در جامعه حاکم می باشیم. کتمان و یکسان‌سازی تنوعات ائتنیکی، دینی، فرهنگی و زبانی در ایران در حالی صورت می پذیرد که این جغرافیا دارای ایندکس تنوع ملی بسیار متنوعی می باشد که بی تردید این تنوع را نمی توان در دیگر نقاط جهان یافت ولی تاکنون این تنوع از سوی دولت و ملت حاکم نادیده گرفته شده و برای زدودن آن از هیچ عمل غیرانسانی از جمله نسل کشی زبانی، تغییر بافت دمگرافیک مناطق ملی غیرفارس، تولید ادبیات نفرت ائتنیکی بر علیه گروه های مغلوب و .. دریغ نگردیده است. سیاست های آسیمیلاسیون و انتگراسیون ملل محکوم در جامعه فارس ایران با استفاده از سیستم آموزشی که بر پایه رسمیت انحصاری و آموزش تحمیلی زبان اقلیت فارس می باشد به پیش برده شده است، در عین حال دولت ایران با قوانین نوشته شده و نانوشته ای حق زیست را از زبان های ملل غیرفارس صلب نموده است. متکثرترین گروه ائتنیکی – زبانی موجود در جغرافیای ایران بی شک ملت ترک می باشد که همواره نه به عنوان گروه اقلیت قومی - ملی بلکه به عنوان ملتی بی دولت تحت استعمار و استثمار داخلی گروه اقلیت فارس زبان جلوه می نماید، گفتمان غالب موجود حول ملت و مسئله ترک در ایران هنوز هم نه بر اساس اعاده تمامی حقوق این ملت بلکه بر پایه وجود یا عدم وجود "زبان ترکی" و "انسان ترک" در این جغرافیا می باشد. بی شک چنین طرز نگرشی سبب افزایش میل رغبت به جدائی و افزایش گسل های اجتماعی مابین ملت حاکم و ملل محکوم گردیده و خواهد گردید.  
اولین خواست ملت ترک برای رفع تبعیض های زبانی موجود در ایران "رسمیت و سراسری نمودن زبان ترکی" تحت ضمانت اجرائی قانون اساسی و عدم تحمیل زبان اقیلت فارس به هر نام و عنوانی می باشد.    
پی‌نوشت: رفلکس مئدیای مرکزگرا و فارس زبان نیز به رفرم های دولت ترکیه قابل تامل می باشد، برای مثال اکثر رسانه های فارس زبان و مرکزگرا سخن از ناکارآمدی و کمبودهای این رفرمها به میان آورده اند در حالیکه وضعیت اقلیت کردزبان ترکیه ای قابل قیاس با وضعیت ملل غیرفارس ساکن ایران از جمله ملت ترک نمی باشد. اکنون که سال 2013 می باشد به طور رسمی و غیررسمی دولت و ملت حاکم وجود هویت ائتنیکی به نام "ترک" و زبانی به نام "زبان ترکی" را کتمان می کنند و به زعم این طیف متحجر که قابلیت تطابق با مفاهیم مدرن و عصر حاضر را ندارند رفرم های ترکیه برای زدودن تبعیض های و بسط مفاهیم مدرنی همچون حقوق شهروندی و حقوق بشر در ترکیه ناکار آمد می باشد. به قول مثل ترکی "گئچی قالیب جان هایینا، پی آختاریر...    
منابع ترجمه خبر:
http://tinyurl.com/lgwbuaw    
http://tinyurl.com/n83b2gp

به لطف قاچاقچیان کردزبان شهر اورمیه مهمترین منطقه تولید هروئین ایران شد

Kategori: , , , , , , , , , , , , Umud Urmulu - سه‌شنبه, مهر ۰۹, ۱۳۹۲ - 0 comments
اورمولو
سمینار 1 روزه ای در دادگستری آزربایجان غربی و با مشارکت دادگستری کل ، شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر و دانشگاه علوم پزشکی آزربایجان غربی برگزار گردیده که در این سمینار یک روزه وضعیت اسفبار تولید، قاچاق و مصرف انواع مواد مخدر در شهر اورمیه و آزربایجان غربی از زبان دولتیان بیان گردیده است. 
بنا بر آمارهای رسمی معاون اجتماعی پیشگیری از وقوع جرم دادگستری آزربایجان غربی 50% از زندانیان استان آزربایجان غربی در رابطه با مواد مخدر دستگیر شده اند، آقای پرویز علیزاده از افزایش 2 برابری تعداد زندانیان در یک دهه گذشته خبر داده و در عین حال سهم مواد مخدر را در دیگر جرمهای صورت گرفته نظیر سرقت را که از سوی معتادان صورت می گیرد 80% ارزیابی نموده است در عین حال مجرمین مرتبط با مصرف مواد مخدر در ایران حدود 2 میلیون نفر بیان می شود که این آمار خوشبینانه ترین حالت ممکن می باشد. طبق آمار رسمی دولت، در ایران 1 میلیون و 200 هزار معتاد وجود دارد که 800 هزار نفر به صورت تفننی مصرف می کنند حال این رقم چقدر به واقعیت جامعه نزدیک می باشد خود بحث دیگری را می طلبد. علیزاده در بخش دیگری از سخنانش به تغییر الگوی مصرف از مواد مخدر سنتی به مواد مخدر سنتی نیز اشاره ای کرده است. 
فرمانده نیروی انتظامی آزربایجان غربی نیز که یکی از دعوت شده گان به مراسم بود از افزایش مراکز ترک اعتیاز از 71 مرکز به 91 مرکز خبر داده، بر اساس آمار یحیی شرفی هم اکنون حدود 17 هزار و 400 نفر معتاد تحت پوشش رسمی مراکز ترک اعتیاد آزربایجان غربی قرار دارند. در استان آزربایجان غربی 27 مرکز اعتیاد دولتی، 68 مطب پزشک مرتبط با ترک اعتیاد و 6 کمپ غیردولتی به فعالیت مشغول می باشند. بنا به آمارهای شرفی الگوی مصرف معتادان آزربایجان غربی به صورت 44% هروئین، 38% شیشه، 43% تریاک و 3% بقیه انواع مواد مخدر می باشد. 
قدیرزاده مشاور رئیس سازمان پزشکی قانونی ایران جزء سخنرانان ویژه سمینار 1 روزه بوده است، وی ایران را به عنوان یکی از مهمترین صادر کننده گان شیشه در منطقه یاد کرده و در عین حال در استان آزربایجان غربی شهر اورمیه را به عنوان "مهمترین منطقه تولید هروئین ناب" در ایران نامیده است. 
به سبب مقدار پولی که از تجارت انواع مخدر کسب می شود عمده کرد زبانان آزربایجان غربی و الخصوص مناطق مرزنشین به کار تجارت و ترانزیت انواع مواد مخدر مشغول می باشند، در ترانزیت انواع مواد مخدر از جمله هروئین نیز در مقیاس وسیع تری از سوی گروههای تروریست کوردی به مانند پ.ک.ک و پژاک صورت می گیرد و بنا بر آمارهای رسمی اینترپل بیش از 70% مواد مخدره وارد به اروپا تحت حمایت یا ترانزیت رسمی سازمانهای تروریست کردی همچون حزب کارگران کردستان و حزب حیات آزاد کردستان و ...صورت می پذیرد، همانطور که بارها در مقالات و اسناد متعددی آشکار شده میلیتانهای مسلح هر یک از این سازمانهای تروریست کورد برای حمایت از قاچاقچیان در قبال گذارندن از مرزها مالیات مشخصی نیز طلب می کنند. سالیانه میلیاردها دلار پول توسط گروههای تروریستی مذکور از طریق تجارت و ترانزیت انواع مخدر بدست می آید که صرف خرید سلاح و دیگر مسائل می گردد. متاسفانه دولت، ملت و مدیای حاکم فارس زبان نیز تحت اصطلاحات من درآوردی همچون کولبری و ... سعی در مشروعیت بخشیدن به تجارت انواع مواد مخدر از سوی کردزبانان دارد، گوئی تنها کردزبانان می باشند که به سبب وضعیت بغرنج مالی می باید از طرق غیرقانون و ضدانسانی همچون تجارت و ترانزیت انواع مواد مخدر به امرار معاش بپردازند و آن کارمند و دانشجوئی که سالها نور چشمش برای درس خواندن از تاب افتاده و اکنون بیکار می باشد نیز برای امرار معاش نه مسافرکشی و کارگری بلکه می باید شغل شریف به اصطلاح کولبری را به جان بخرد تا بتواند امرار معاش کند. اگر شخص ساکن منطقه و یا حتی اشخاص غیربومی سری به زندان های آزربایجان غربی بزنند متوجه خواهند شد که بیش از 80% زندانیان مرتبط با مواد مخدر همگی کردزبان اند.
با پشتیبانی Blogger.
 
UrmiyeNews.Com - Batı Azerbaycan'ın Sesi
Tema: Bal Medya