اورمولو
منطقه جغرافیائی ایران علارغم داشتن تمامی ویژگی های یک جغرافیای چندملیتی، چنددینی، چندفرهنگی و چندزبانی طی 100 سال گذشته تمامی تنوعات مذکور از سوی دولت و ملت حاکم کتمان گردیده و دولت و ملت حاکم به انواع روشها از جمله آسیمیلاسیون، کوچ اجباری، عدم رسمیت زبانهای مادری گروههای مغلوب، تغییرات دمگرافیک، انتگراسیون گروههای محکوم در جامعه حاکم، رسمیت انحصاری زبان اقلیت فارسی و ... سعی در تنوع ستیزی و یکسان سازی جوامع موجود در ایران نموده است. مهمترین ابزار دولت و ملت حاکم برای ایجاد جامعهای تک زبان، تک تیپ و تک ایدئولوژیک سیستم آموزشی اجباری بر پایه رسمیت انحصاری زبان اقلیت فارسی بوده به طوریکه هدف سیستم آموزشی ایران بجای آموزش علوم جدید و پدید آوردن انسانی با تفکر احترام به تنوعها برعکس فارس سازی کودکان ملتهای غیرفارس بوده است.
اصل 16 قانون اساسی دولت ایران آموزش زبان عربی را پس از دوره ابتدائی تا پایان دوره متوسطه در همه کلاسها و همه رشتهها الزامی نموده ولی با این حال اعراب ایران نیز به مانند دیگر ملتهای غیرفارس تحت تاثیر مستقیم آثار عدم آموزش زبان مادری و به رسمیت نشناخته شدن هویت و آداب و رسومشان از سوی دولت و ملت حاکم قرار دارند. کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران مصاحبهای با دو تن از معلمین عرب عربستان (خوزستان) داشته است که بخش های مهم این مصاحبه در زیر بازنشر می گردد.
اجازه نداشتن صحبت به زبان مادری در کلاسهای درس سبب افت تحصیلی و حتی ترک تحصیل بسیاری از دانش آموزان عربستان شده ، سیاست آموزش و پرورش برای مخفی نمودن این نقاط ضعف اجباری نمودن دادن نمره قبولی به دانش آموزان از سوی مدیران مدرسه می باشد تا سیاست های عدم تدریس به زبان مادری علنی نگردد. چنین سیاستی مهمترین عامل شده تا دانش آموزان هنگامی که در رقابت سراسری همچون کنکور با دیگر دانش آموزان قرار می گیرند درصد کمی از آنان بتوانند وارد دانشگاهها شوند.
بنا به گفته آقایان عبدالله مزرعه و کریم دحیمی اجازه نداشتن برای صحبت به زبان مادری فقط معطوف به کلاسهای درس نبوده و حتی شامل زنگ تفریح و زمانهای خارج از کلاس نیز می شود و اگر معلمی خلاف آن را عمل کند و بخواهد در این زمانها هم جواب پرسشهای درسی دانشآموزان را به زبان عربی بدهد باز با توبیخ و اخراج مواجه خواهد شد. عبدالله مزرعه، معلم مقاطع ابتدایی و راهنمایی مدارس عربستان، یکی از معلم هائی است که به دلیل توجه نکردن به بخشنامه ممنوعیت تدریس زبان مادری و حتی همانطور که از مثال مذکور مشاهده می گردد گفتگو به زبان مادری در مناطق ملی غیرفارس، از سوی وزارت آموزش و پرورش پس از 18 سال سابقه کاری اخراج شده و اکنون در ترکیه به سر می برد. وی لیسانس رشته امور تربیتی از دانشگاه تربیت معلم را در سال 1372 گرفت و از همان سال به صورت رسمی به استخدام آموزش و پرورش در آمد. عبدالله مزرعه در پاسخ به این سوال که دقیقا به چه دلیلی از کار اخراج شد، می گوید:" به من مستقیم گفتند که چون خلاف قانون آموزشی عمل می کردم و به زبان غیر فارسی در کلاس حرف می زدم و این برخلاف بخشنامه رسمی بوده اخراج شده ام".
آقای مزرعه در بخش دیگری از مصاحبه می گوید: "از هر کلاس 50 نفری در دبیرستان حداکثر 9 نفر وارد دانشگاه می شوند که آنها حتما حافظه قوی و هوش بالایی دارند. من خودم عرب هستم و در منطقه عرب نشین بزرگ شدم. تمام اعضای خانوادهام زبان عربی صحبت می کردند و من تا راهنمایی فارسی را نمی فهمیدم و فقط به علت آنکه حافظه قوی داشتم و می توانستم درس ها را حفظ کنم قبول شده بودم. من کتاب ها را درک نمی کردم و حرف معلم را هم سرکلاس متوجه نمی شدم. این یک مشکل رایج در میان دانش آموزان استان خوزستان است. اختلاف زبان مهمترین عامل عقب ماندگی دانش آموزان عرب است وگرنه از نظر هوشی هیچ اختلافی با فارسی زبان ها ندارند."
عبدالله مزرعه در پاسخ به این سوال که آیا همه دانش آموزان ساکن اهواز قادر به فهم و تکلم به زبان فارسی نیستند، گفته : منطقه به منطقه شرایط فرق می کند. مثلا در مدارس اهواز به دلیل موقعیت شهری و رفت و آمد مردم غیر عرب به آنجا، دانش آموزان زبان فارسی را متوجه می شوند اما دانش آموزان مناطق دیگر، حاشیه نشین ها و روستاهای خوزستان فارسی را مطلقا نمی فهمند. به صراحت بگویم دانش آموزان فقط درس ها را حفظ می کنند بدون اینکه حرف معلم و کتاب های درسی را بفهمند.
مطلب متناقض این است که اگرچه بسیاری از دانش آموزان عرب زبان به دلیل عدم فهم زبان فارسی، درس ها را سرکلاس متوجه نمی شوند و نمره های پایینی در طول سال می اورند اما در پایان سال معدل قبولی را می گیرند و به کلاس بالاتری می روند. در مدارس استان خوزستان میزان مردودی بسیار پایین است.
کریم دحیمی، معلم و ناظم سابق مدارس اهواز و فعال حقوق بشر فعلی در پاسخ به این تناقض می گوید: من مدتی ناظم مدرسه راهنمایی بودم و از نزدیک دیدم که در جلسات مکرری که مدیران اداره آموزش و پرورش با ما داشتند، می گفتند که آنها فقط درصد قبولی می خواهند. البته غیر مستقیم به ما نمی گفتند که باید نمره قبولی بدهیم اما همیشه می گفتند که باید راه حلی برایش پیدا کنیم. بعد از اتمام سال تحصیلی من شخصا باید درصد قبولی را به اداره گزارش می کردم وقتی مسولان گزارش را می دیدند که از هر کلاس تعداد تجدیدی یا مرددی زیاد است، فرم را نمی پذیرفتند و من می گفتم که فرم را دوباره اصلاح کنم. می گفتند همه را باید قبول کنم و دوباره فرم را بفرستم.
کریم دحیمی که حدود ده سال معلم دروس ریاضی و علوم مدارس اهواز و شوش بوده و شش سال پیش به لندن مهاجرت کرده است، می گوید: ما دانش آموزانی داریم که حتی در مقطع راهنمایی هنوز نمی توانند اسم و فامیل خود را درست بنویسند. یعنی حروف الفبا را درست یاد نگرفته اند. اگر به آنها مثلا بگویی حرف پ را بنویسند به جایش ث می نویسند. حالا وقتی حروف الفبا را یاد نگرفته اند چطور توانسته اند به مقطع راهنمایی رسیده باشند؟! همیشه هم بعضی از معلم ها بودند که نسبت به این خواسته اداره آموزش و پرورش مقاومت می کردند و نمره قبولی را نمی دادند اما در آخرین مرحله نمره قبولی به اکثر دانش آموزان داده می شد.
کریم دحیمی با اشاره به اینکه سوء تفاهم های زیادی میان دانش آموزان این مناطق با معلمان غیر عرب وجود دارد، گفت:" بسیاری از معلمانی که در مدارس استان خوزستان مشغول کار هستند از استان های دیگر آمده اند و با زبان عربی صحبت نمی کنند. این معلم های غیر عرب زبان هم از درک بچه ها سرکلاس عاجز هستند و حتی گاهی باعث تحقیر بیشتر بچه ها می شوند. مثلا من یادم است که یک روز معلمی دانش آموزی را کتک زده بود چون او سر کلاس بهش گفته بود: “شما غلط کردید.” کلمه “غلط” در زبان عربی به معنای اشتباه است و کلمه ای بی ادبانه ای نیست اما معلم فارسی زبان فکر کرده بود که دانش آموز به او توهین کرده است. این روال که بچه ها سر کلاس حرف های معلم شان را نفهمند و معلم هم زبان عربی نداند باعث عصبانیت و حقارت دو طرف می شود."
کریم دحیمی در مورد اینکه وقتی معلمی سر کلاس با درهای بسته جملاتی را به زبان عربی صحبت می کند چطور مسولان متوجه می شوند، می گوید:"کسانی که در حوزه امور تربیتی مدارس کار می کنند حواسشان خوب جمع است. علاوه بر آنها خود دانش آموزان هم نه از سر قصد بلکه مثلا به معلم دیگری می گویند فلانی با ما عربی صحبت کرد و ما فهمیدیم منظور چه بود و به این شکل عمومی می شود و کسی که بخواهد اعتراض کند و خبر را به اداره برساند زیاد وجود دارد."
همانطور که در مصاحبه این دو معلم عرب برمی آید علارغم الزام آموزش زبان عربی در سیستم آموزش و پرورشی ایران هنوز هم کودکان عرب در آموزش تحمیلی زبان گروه اقلیت فارس زبان دچار مشکلات متعددی اند، در حالیکه این مسئله در مورد کودکان ترک بی تردید به کلی متفاوت می باشد. دولت و ملت حاکم ایران به صورت رسمی وجود انسان دارای هویت ائتنیکی ترک و زبان ترکی را کتمان می کنند و تمامی برنامه های سیستم آموزشی ایران در جهت ترکیزدائی و فارسیزه کردن کودکان ترک می باشد به طوریکه علارغم جمعیت میلیونی ترکها در ایران که بی شک نه اقلیتی قومی بلکه ملتی بیدولت تحت استعمار داخلی اند تنها به سبب داشت هویت ائتنیکی و زبان مادری متفاوت از گروه اقلیت فارس زبان شهروندان درجه چندم ایران تلقی گردیده و مورد انواع تبعیض ها واقع می گردند.
مهمترین خواسته فعالین ملی ترک از هر طیف و گروه فکری برای پایان دادن به تبعیض های زبان متعدد در سیستم آموزشی ایران "رسمیت زبان ترکی تحت ضمانت اجرائی قانون اساسی" و عدم تحمیل زبان فارسی به هر نام و عنوانی می باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر