یکی دیگر از شهرداری های ترکیه آموزش زبان مادری را آغاز نمود، تداوم عدم رسمیت زبان ترکی در ایران

Kategori: , , , , , , , , , , , Umud Urmulu - شنبه, فروردین ۱۰, ۱۳۹۲ - 0 comments
بر اساس اخبار منتشر شده در سایت روزنامه زمان شهرداری شهر Sur ترکیه به صورت رسمی آموزش زبان کردی در دروس تاریخ، فیزیک، ریاضی و .. را آغاز نموده است.  
در اولین دوره آموزش زبان مادری توسط شهرداری مذکور حدود 150 دانشجو شرکت دارند که بنا به گفته آقای عبدالله دمیرباش در پایان آموزش زبان مادری به هر یک از شرکت کننده گان در این کلاس ها دیپلمی نیز در رابطه با آموزش زبان مادری اهدا خواهد شد. 
کلاس های آموزش زبان مادری تحت حمایت شهرداری شهر Sur و با همکاری مسئول آموزشی شهر شروع به فعالیت نموده است.  
بنا به گفته شهرداری شهر Sur ترکیه  گرچه دیپلم آموزش زبان مادری که پس از اتمام دوره مذکور به دانشجویان ارائه خواهد شد ویژگی قانونی در سراسر ترکیه را ندارد ولی در شهر مذکور دارای کاربرد قانونی بوده و به گفته شهردار این حرکت برای تابوشکنی در مورد آموزش زبان مادری و اهمیت زبان مادری صورت گرفته است، بنا به نظرات وی مبارزه اصلی با ذهنیتی برخواسته از تک تیپ – تک ایدئولوژیک می باشد. آموزش "زبان مادری" یکی از حقوق اولیه انسانی و بشری می باشد و حتی در صورتیکه آموزش زبان مادری با توجه به قوانین موجود در ترکیه غیرقانونی نیز باشد ما به آموزش زبان مادری ادامه خواهیم داد. این یک مبارزه دمکراتیک و مدنی برای احقاق حقوق بشری و انسانی می باشد. ما برای برخودراری از حقوق برابر آموزش زبان مادری را آغاز نموده ایم و این حرکت تاریخی را برای قدرتمندتر شدن روز افزون ترکیه انجام خواهیم داد.
این اولین شهردار ترکیه نمی باشد که آموزش زبان مادری را آغاز نموده و چندین مورد دیگر را در همین سایت اخبار شهر اورمیه قبلاً ترجمه و منتشر نموده ایم، حمایت از آموزش زبان مادری توسط شهرداری ها در ترکیه در حالی می باشد که اکنون بر اساس قوانین رسمی آموزشی و تحصیلی در ترکیه آموزش زبان مادری در دوره ابتدائی آغاز شده است. شهرداریهای مناطق ترک نشین در ایران بیشتر از آنکه برخواسته از جامعه ی ترک باشند جزء نتایج و محصولات باند های مافیائی گروههای حاکم سیاسی اند و متمایز  و بیگانه از مردم. در دنیا نیز حرکت های مشابهی از شهرداری های ائتنیک های تحت ستم صورت میگیرد برای مثال بسیاری از شهرداری های ایالت خودمختار باسک، کاتالان و ... در اسپانیا هر از چندگاهی به طوررسمی از اسپانیا علان موجودیت نموده و استقلال رسمی خویش را اعلام می دارند.   
گرچه که سیر قابل تاملی در حوزه افزایش استانداردهای دمکراسی، حقوق بشر، حقوق شهروندی و ... در ترکیه در حال تحقق می باشد در این سوی مرز ما در ایران شاهد عقب گردی به گذشته می باشیم. اکنون به صورت رسمی در ایران سیاست های آسیمیلاسیون زبانی و فرهنگی توسط ابزار زبان فارسی و سیستم آموزشی و تحصیلی برای ایجاد انسان های تک تیپ – تک زبان – تک ایدئولوژیک در حال جریان می باشد و هنوز زبان فارسی به عناوین مختلف به ائتنیک های غیرفارس تحمیل می گردد در حالیکه ائتنیک های غیرفارس زبان خود عاجز از آموزش زبان مادری خویش می باشند. در عین حال مسئله تنها به عدم آموزش و عدم رسمیت زبان مادری میلیونها غیرفارس زبان در ایران ختم نشده و به علت تفاوت زبانی – ائتنیکی – دینی میلیونها شهروند ایران مورد انواع سیاستهای تبعیض آمیز، کتمان، تحقیر و ... ملت و سیستم حاکم قرار می گیرند. هنوز به صورت رسمی بافت چندملیتی- چندزبانی –چنددینی و چندفرهنگی منطقه جغرافیائی ایران چه از سوی ملت حاکم و چه از سوی سیستم حاکم کتمان می گردد و سیاست های ملت سازی بر اساس یک زبان – یک ایدئولوژیک – تک تیپ در حال جریان می باشد.  
اولین خواسته صاحب نظران جامعه ترک در ایران و رسمیت و سراسری شدن زبان ترکی توسط قانون اساسی می باشد.
منبع ترجمه خبر:
http://tinyurl.com/bppqepp

روز 21 مارس در آمریکا "روز ترک" نام گذاری شد

Kategori: , , , , , , , , , , Umud Urmulu - شنبه, فروردین ۱۰, ۱۳۹۲ - 0 comments
روز 21 مارس در آمریکا "روز ترک" نام گذاری شد
مجلس سنای ایالت فلوریدای آمریکا از این پس روز 21 مارس را روز ترک نام گذاری نمود.
انتخاب روز ترک در ایالت فلوریدا بر اساس طرح آقای Rene Garcia که جزء اعضای سنا می باشد صورت گرفته است، در ارائه طرح به مجلس سنا نیز حمایت های بی دریغی از سوی مرکز فرهنگی استانبول در فلوریدا صورت گرفته است.
در اعلان رسمی روز ترک در فلوریدا فعالیت های حمایتی نیز از سوی ارگان Turkish American Chamber of Commerce صورت گرفته است که آقای فاتیح به‌ی خان رئیس این مجمع با سفرهای دوطرفه ای که به ترکیه داشته و سبب آشنائی طرف آمریکائی گشته است جزء مسببین اصلی نام گذاری روز ترک در آمریکا می باشد. طی 6 سال گذشته بسیاری از انجمن های ترک در آمریکا فعالیت فرهنگی برای ثبت این روز تاریخی آغاز نموده بودند که با ثبت روز ترک در آمریکا بدون تردید سبب رفع خستگی تمامی اعضای این انجمن ها گشت.
آقای Daphne Campbell که نمانیده ایالت میامی در مجلس فلوریدا می باشد ثبت روز ترک در آمریکا را نشانه گسترش روابط مابین ملت آمریکا و ترکیه نامیده و این امر را سبب بسط دمکراسی در منطقه یاد کرده است. وی خود طی سفری که به ترکیه داشته از اهمیت روز افزون ترکیه در منطقه یاد کرده است.
انجمن فرهنگی استانبول در بسیاری از شهرهای آمریکا دارای شعب متعددی می باشد.
منبع ترجمه خبر:
http://tinyurl.com/cd4re2f

Fars’lar ikinci Defe olaraq Ermenistan Bayrağını Qaldırdılar

Kategori: , , , , , , , , , , , Umud Urmulu - جمعه, فروردین ۰۹, ۱۳۹۲ - 0 comments

2013 ci ilim May ayında Güney Azərbaycanin Traxtur və Tehranin İstiqlal Takımlarında bir neçə fars Ermənistan Bayrağını stadyumda Qaldırmışdı, ancaq eyni olay dünən və Gilanda Gərçəkləşən Traxtur və Daçaş oyununda bir daha farslar tərəfindən Gərçəkləşdi ,farslar bu dəfədə Türklərın Ulusal Sloganlarına Qarşı Ermənistan Bayrağını stadyuma Gətirib və Dalğalandırdılar.
Bu olay sıradan və Normal bir olay dəyildir və iran’da Yaxşıca dalğalan Milliyətçiliğin bir göstərgəsidir, farsların Ermənistan Bayrağını ikinci dəfə olaraq Türklərə Qarşı Dalğalandırmaları və Türklərin də neçə vaxt bundan öncə Stadyumda Açdiqlari “South Azerbaijan is not Iran” plakarti bəlkə sadə Baxşıla bir Türk və fars Milliyətçiliği örnəyi olaraq görülə ancaq olay yanlız bu dəyildir və bu iki olay təməldən fərqlidir.
Türklərın Stadyumda  “South Azerbaijan is not Iran” plakartini açmalari daha çox bir Əzlimiş Ulusun irqçiliq, Ayrımçılıq, Sömrügəçilik’ə qarşı Dirəniş və Baş qaldırısı olaraq görülməktədir və dünyanin bir çox Demokratik oxşar hərəkətlərində də görülməktədir, ən yaxşı örnəyi Barcelona oyunlarından Katalanların açdiqlari “Catalonia is not Spain”sloganidir ancaq farslarin Türklərə Qarşı Açdiqlari Ermənistan bayrağı ilk olaraq Erməni və farsların Türklərə qarşı ortaq hərəkət etmələrinin göstərgəsidir. farslar Ermənilərin Quzey Azərbaycan'da dünyanin gözləri önündə gərçəkləşən Soyqırımı Görməməzlikdən gəlib və Türklərə bir Qarşılıq vermə olaraq bir işğalmı ölkənin Bayrağını Qaldırmaları sıradan bir olay dəyildir və Ermənilərin Türklərə Qarşı türətdiklərini doğrulayıb və meşrulaşdırmaq deməkdir.
Iran devləti Qarbağ Savaşında Ermənistan Silahli güclərinə büyük lojestik, maddi vs dəstək sağladığını bugün bir çox bəlgə və bilgi qanıtlamaqdadır, ancaq ilginç olaraq farslar və iran devləti Ermənilər qonusunda eyni düşüncəni daşıdıqları bugün görülməktədir. Iran devləti sözdə 1918 olaylarıla ilgili Devlət əli və Yardımıyla bir çox kitab, film vs olaraq illərdir hazilanib və Toplumu sunmaqdadır və iran devlətinin rəsmi və qeyri rəsmi görüşü bu olayın gərçək olmasından yanadır, ancaq farslarda neçə olur Türklərdə Dalğalanan Milliyyəçilik nədənilə bu olayı həmişə Türklərə Qarşı qullanmaqdadırlar və bugün də görüldüğü kimi Stadyumlarda ikinci dəfə olaraq Ermənistan bayrağını Devlətin gözü önündə Açib və Dalğalandirilar ancaq eyni Stadyumda hər türlü Türkcə yazı, Damğa, Bayraq vs yasaqdır və devlət gördüğündə Türk gənclərə Büyük cəzalar uyğulayır.
Ardı olaraq Iran devləti heç bir Zaman Ermənilərin Qarabağ, Xocalı vs də türətdiklərı Türk və Müsəlman Soyqırımını görməməzlikdən Gəlib və dahaca Ermənilərin ən büyük dəstəkçidi oldu, bugün iran devləti bölgədə Ermənistanin ən büyük müttefiqidir. Bir çox Uzmana Görə Quzey Azərbaycan’da Türədilən soyqırımlar, Qırğınlar, Saldırılar vs iran devlətinin Quzey Azərbaycan Ulusuna verdiği cəzadır və onun nədənı Güney Azərbaycan olaraq göstərilməktədir. Bugün Quzey Azərbaycanin işğal olunmuş bir çox şəhərinin özgür olması önündə ən büyük əngəl iran devlətidir, əyər Quzey Azərbaycan topraq bütünlüyü əldə edərsə Güney Azərbaycan üçün cazibə mərkəzi olması yüksəkdir, bu Quzey də olan siyasi sistemə bağlı dəyildir.

صد سال استعمار: تحلیلی بر اقتصاد سیاسی آزربایجان جنوبی

Kategori: , , , , , , , , , , , , , , , Umud Urmulu - پنجشنبه, فروردین ۰۸, ۱۳۹۲ - 0 comments
مهمترین موضوع برای به استعمار کشیدن ملتی محکوم مستمعره سازی از بعد اقتصادی می باشد، در استعمار داخلی بخشی از یک کشور بخش یا بخشهای دیگر را به نفع خود مورد استعمار قرار می‌دهد. ملت حاکم دیگر ملل ساکن و تحت سلطه در آن کشور را بعنوان حاشیه‌ای بر اقتصاد خود شکل می‌دهد. صنایع و تکنولوژیهای پیشرفته و کالاهایی با ارزش افزوده بالا اختصاص به ملت حاکم پیدا می‌کند، و تولید مواد خام کشاورزی و معدنی و تامین نیروی کار ارزان به ملل تحت سلطه تعلق می‌گیرد یا بعبارت دقیق‌تر تحمیل می‌شود. این تقسیم کار تحمیلی هر چقدر ادامه داشته باشد ملت حاکم توسعه یافته‌تر، ثروتمندتر و ملل تحت سلطه فقیرتر و توسعه نیافته‌تر می‌شوند و رابطه فراتری و فروتری بین ملت حاکم و ملل تحت سلطه تعمیق می‌یابد و در حوزه‌های فرهنگی و سیاسی نیز ملل تحت سلطه دچار بحران هویتی و کمبود اعتماد به نفس ملی می‌شوند و شرایط استعماری تحمیل شده را غیرقابل تغییر می‌دانند..."
کتابی تحت عنوان "صد سال استعمار" با تحلیلی بر اقتصاد سیاسی آزربایجان جنوبی از سوی گروهی از جوانان ترک با نام "گونئی آزربایجان سیاسی، ایقتصیادی – حوقوقی آراشدیمالار مرکزی" تهیه و به صورت پی دی اف ارائه شده است. در این اثر ارزشمند سعی بر آن شده از ابعاد مختلف تحلیلی بر اقتصاد آزربایجان جنوبی و نحوه به استعمار کشیده شدنش از سوی ملت حاکم ارائه گردد. کتاب مذکور از بخش های متعدد و مختلفی همچون انقلاب مشروطه ایران، انقلاب کمونیستی اکتبر 1917 روسیه، فروپاشی عثمانی و استقرار جمهوری ترکیه، جنگ جهانی دوم و آغاز جنگ سرد ... متشکل شده است و در پایان نیز نتیجه گیری به خواننده گان ارائه گردیده است.
برای دانلود این کتاب به صورت فایل پی دی اف می توانید از طریق لینک زیر اقدام کنید:
یا
از طریق لینک مذکور:

اندكی در باره توركان لهستان: تاتارهای ليپكا

Kategori: , , , , , , , , , , Umud Urmulu - چهارشنبه, فروردین ۰۷, ۱۳۹۲ - 0 comments
 مئهران باهارلی
تاتار لیپكا، نامی است كه برای نامیدن تاتارهای ساكن در شمال اروپای شرقی (لاتویا، لیتوانیا، لهستان، بلاروس، اوكرائین) بكار می رود. كلمه لیپكا نام لیتوانیا در زبان تاتاری كریمه است. نامهای دیگر این گروه، لیپكووییئ، لیپكانی و موسلومی است. سابقه اسكان این گروه در خانات بزرگ لیتوانیا به قرن ١٤ میلادی می رسد. نام لیپكا تاتار از همان آغاز در لیتوانیا به آنها داده شد. آنها تركیبی از اعقاب امپراتوری مغول چنگیز خان، اوردای سفید، اورادی سرخ-طلائی، خانات كریمه و خانات قازان بشمار می روند. گروه نخستین مهاجرین تاتارهای لیپكا اعتقادات شامانی خود را حفظ كرده بودند. موج دوم مهاجرت تاتارها به این منطقه- اینبار تاتارهای مسلمان- در اواخر قرن ١٤ بوقوع پیوست. آخرین موج مهاجرت لیپكاها به این منطقه پس از انقلاب بلشویكی در روسیه بود. از زمان جنگ گرونوالد در سال ١٤١٠ كه باعث شكست نیروهای آلمان-پروس از نیروهای لهستانی- لیتوانیائی- تاتاری شد، هنگ سواره نظام تاتارهای لیپكا در هر جنگ و عملیات نظامی عمده لیتوانیا و لهستان اشتراك داشته است. حتی در مكاتبات قرن شانزده از لهستان به عنوان سرزمین لهها و لیپكاها یاد شده است.
 تاتارهای لیپكا كه در آغاز به سبب یك كاست نظامی اشرافی بودن متشخص بودند با مرور زمان به زندگی شهری روی آوردند و به سبب صنایع دستی، اسبها و قابلیتهای باغبانی خود شناخته شدند. آنها به  دین خود وابستگی بسیار داشتند، هر چند توانستند در مقابل آسیمیلاسیون مقاومت كنند و سبك زندگی خاص خود را حفظ نمایند ، اما به مرور زمان زبان تاتاری خود را از دست دادند و اغلب طبقات فوقانیشان به زبان لهستانی و طبقات میانی و پائینیشان به زبان بلاروسی متكلم شدند. با اینهمه آنها تا سال ١٩٣٠ به استفاده از خط عربی برای نگارش زبان بلاروسی ادامه دادند. در سال ١٥٩١ تعداد تاتارهای لیپكا در لهستان-لیتوانیا-بلاروس بیش از ٢٠٠٠٠٠ نفر بود ( در شهرهای لیدا، ناواهراداك، لیوویه، مینسك، ...). امروز تعداد كل تاتارهای لیپكا در لهستان، لیتوانیا، لاتویا، بلاروس، اوكرائین ...  بین ١٥٠٠٠-١٠٠٠٠ نفر است. گروه بسیار كم شماری از تاتارهای لیپكا در ایالات متحده آمریكا (شمال شرق آن بویژه بروكلین نیویورك) نیز ساكن اند.
 تاتارهای لیپكا از نظر موقعیت زنان در میانشان از همه جوامع اسلامی دیگر متفاوت اند. زنان تاتار لیپكا -حتی زمانی كه آنها در خدمت امپراتوری عثمانی بودند- همیشه از درجه بسیار زیادی از آزادی برخوردار بوده ند. در مدارس تاتارهای لیپكا آموزش مختلط دختران و پسران همیشه یك قاعده و نرم بوده است. زنان تاتار لیپكا هرگز از حجاب و پوشش اسلامی استفاده نمی كنند، مگر در مراسم عروسی كه یك روسری بكار می برند. در واقع تاتارهای لیپكا اسما مسلمان اند و بسیاری از عادات و رسومات مسیحیان را در طول اقامت ٦٠٠ ساله خود در اوكرائین، بلاروس، لهستان و لیتوانیا اخذ كرده اند.
 در قرن شانزده با ایجاد محدودیتها برای غیركاتولیكهای ساكن در لهستان توسط سیگیسموند سوم، سلطان عثمانی موراد سوم مداخله كرد و خواستار آزادی تاتارهای لیپكا در مراسم مذهبی و حفظ سنتهایشان شد. پس از آن در جنگهای عثمانی- لهستان، تاتارهای لیپكا در صف عثمانیان جنگیدند، اما پس از اعاده حقوق مذهبی تاتارهای لیپكا در سال ١٦٧٩ در لهستان، بخشی از تاتارهای لیپكا صف عوض كردند. چنانچه در عملیات عثمانی برای فتح وین پایتخت اتریش، هنگهای سواره نظام تاتار در تركیب نیروهای لهستانی بر علیه ارتش عثمانی جنگیدند. بخش دیگر تاتارهای لیپكا تحت فرماندهی قارا موصطافا در صف نیروهای عثمانی جای داشتند. لیپكاها در تمام تاریخ بعد از آن، جزئی جداناپذیر از ارتش لهستان بوده اند. آنها در ارتش ناپلئون نیز جزئی از نیروهای لهستان را تشكیل می دادند. در آغاز قرن بیستم و بعد از آن در جنگ جهانی اول، لیپكاها در ارتش تازه تاسیس لهستان دارای هنگ خاص خود بنام تاتار با یونیفرم و پرچم ویژه بودند. در جنگ جهانی دوم نیز هنگ تاتارهای لیپكا از آخرین واحدهای ارتش لهستان بودند كه به نیروهای آلمان- نازی حمله نمودند.
 تاتارهای لیپكا شخصیتهای تاریخی بی شماری را به جامعه لهستان اعطاء نموده اند. تعدادی از آنها، همچنین در سطح جهانی نیز شهرت یافته اند. یكی از اینها هنرپیشه معروف آمریكائی، "چارلز برانسون" است كه از طرف پدری تاتار لیپكا بود. وی از اعقاب تاتارهای لیپكائی است كه در اوائل قرن بیستم به ایالات متحده آمریكا مهاجرت كردند. شخصیت دیگر مشهور، "مارتا استوارت"، از زنان رسانه ای آمریكا و مطرح در عرصه فعالیتهای اقتصادی است

لغت نامه ترکی – کردی در ترکیه به اتمام رسید، تداوم عدم رسمیت زبان ترکی در ایران

Kategori: , , , , , , , , , , , , Umud Urmulu - چهارشنبه, فروردین ۰۷, ۱۳۹۲ - 0 comments
بر اساس گفته های رئیس فرهنگستان زبان و ادب ترکی در ترکیه کار تدوین و گردآوری لغت نامه ترکی – کردی به اتمام رسده و در مراحل پایانی نشر می باشد.
کمسیونی نیز از صاحبنظران زبان کردی و زبان شناسان زبان ترکی برای تدوین لغت نامه ترکی- کردی گرد هم آمده و اکنون موفق به گردآوری حدود 10 هزار کلمه گشته اند، هدف گزاری کمسیون مذکور اتمام و نشر لغت نامه برای سال تحصیلی پیش رو در ترکیه می باشد. در امر تدوین این لغت نامه سعی در احاطه ابعاد زبان کردی چه به صورت آکادمیک و چه به صورت مبحث زبان مادری موردنظر واقع گردد. بخش اول لغت نامه ترکی – کردی و بخش دومش کردی – ترکی می باشد. 
کار تدوین فرهنگ لغت ترکی – کردی پس از جایگیری دروس آموزش زبان مادری در حوزه ابتدائی سیستم آموزشی و تحصیلی ترکیه آغاز شد، در کنار آموزش زبان مادری رفرم های متعددی نیز در این حوزه صورت از سوی دولت ترکیه صورت گرفته است که مهمترینشان که در حال سیر قانونی می باشد وضع قانون اساسی جدید ترکیه بر اساس واقعیات جامعه ترکیه و نیازهای شهروند مدرن می باشد. 
آغاز رشته کردولوژی مقطع دکتری، ارائه لایحه استانداردیزاسیون زبان کردی، آموزش زبان کردی در دانشگاه بیلکنت آنکارا، آموزش زبان مادری به 28.587  دانش آموز ، تصویب قانون حق دفاعیه به زبان مادری در سیستم قضائی، راهیابی زبان کردی به بیمارستان ها، آموزش زبان کردی به 6 هزار کودک در دیاربکیر، آغاز بکار بخش کردی سایت دانشگاه حکاری، آموزش زبانهای عربی و کردی به پلیس و ... قسمتی از رفرم های دولت ترکیه می باشند که دربرگیرنده واقعیات جامعه ترکیه هستند که به صورت وسیع و مرحله به مرحله در ترکیه در حال اجرا می باشند در حالیکه در همسایه هم مرز ترکیه یعنی ایران ما هنوز با سیاست های آسیمیلاسیون زبانی، کتمان و تحقیر زبان و هویت ترکی، عدم رسمیت هویت انسان ترک، عدم رسمیت زبان ترکی در سیستم آموزشی و تحصیلی، تحمیل زبان بیگانه فارسی، نقض آشکار حقوق بشر ائتنیک های غیرفارس، تداوم سیاست های استعماری در مناطق ملی غیرفارس، تبعیض های ائتنیکی- دینی، تبعیض های اقتصادی و ... به صورت وسیعی می باشیم. 
منطقه جغرافیائی ایران متشکل از گروههای ائتنیکی، زبانی، دینی، فرهنگی و ... متعدد و مختلفی میباشد که به این جغرافیا خاصیت چندملیتی، چنددینی، چندزبانی، چندفرهنگی و ..بخشیده است، ولی متاسفانه هنوز نیز در ایران تمامی سیاست های برای ایجاد انسانها و جامعه تک تیپ- تک ایدئولوژی- تک زبان که زبان غالب و استعماری فارسی باشد به پیش رانده می شود.  
اولین و مهمترین خواست نخبگان جامعه ترک رسمیت و سراسری شدن زبان ترکی تحت ضمانت قانون اساسی ایران می باشد تا برای رفع تبعیض ها در مراحل بعدی اقدام صورت گیرد. 
منبع ترجمه خبر: روزنامه زمان چاپ ترکیه
http://tinyurl.com/c3rrjfg

مستند "ساری گلین- سیرما ساچلی گلین" در برلین

Kategori: , , , , , , , , , , , Umud Urmulu - چهارشنبه, فروردین ۰۷, ۱۳۹۲ - 0 comments
بر اساس اخبار منتشر شده در شهر برلین مستندی با عنوان "ساری گلین- سیرما ساچلی گلین" که در برگیرنده موسیقی جاز و مقامی در آزربایجان می باشد در مجتمع سینمائی Astor Film Lounge به معرض دید عموم گذاشته شده است.
مستند با حمایت گروه مشترک دوستی آزربایجان – آلمان شکل گرفته و در مراسم افتتاحیه نیز سفیر آزربایجان شمالی در آلمان حضور داشته است.
هدف از مستند "ساری گلین- سیرما ساچلی گلین" سنتز موسیقی کلاسیک مقامی آزربایجان با موسیقی مدرن جاز بیان شده است.
مستند طی همکاری Das Apartment TV و وزیر توریسم و فرهنگ آزربایجان شمالی تهیه و منتشر شده است. در مستند در مورد موسیقی کلاسیک مقامی آزربایجان از ابعاد مختلف به بیننده اطلاعات تاریخی عرضه شده و سعی در تلفیق موسیقی کلاسیک آزربایجان با موسیقی مدرن جاز می گردد. در این راستا نیز از هر دو نوع موسیقی نام آوران آزربایجان به ایفا پرداخته اند.
در قسمت تاریخی مستند "ساری گلین- سیرما ساچلی گلین" نیز بخشی با عنوان مسئله قره باغ نیز گنجانده شده که در این بخش به موضوع قره باغ و نحوه اشغال و قتل عام ترک و مسلمانان در آنجا پرداخته می شود.
ترانه "ساری گلین" ریشه در فرهنگ ترکان عراق، ایران، ترکیه، آزربایجان شمالی دارد گرچه که ورژن های متعدد این ترانه فولکوریک ترکی در بسیاری از فرهنگ های همسایه نیز رخنه کرده و این به علت نزدیکی فرهنگ ها و مناطق جغرافیائی امری عادی می باشد. آنچکه ساری گلین را به عنوان ترانه ای منتصب به خلق ترک بارز می سازد ریشه در میتولوژی، فرهنگ، آواها، ترکیب موسیقیائی، نوع شعر، نام اثر، تاریخ اثر و .... می باشد که هر کدام موضوعی بسیار گسترده می باشند.

بارسلونا با مقاومت در برابر فاشیسم رشد یافت، آیا تراختور می تواند چنین راهی را بپیماید؟

Kategori: , , , , , , , , , , , , , Umud Urmulu - دوشنبه, فروردین ۰۵, ۱۳۹۲ - 0 comments
اومود اورمولو
تیم فوتبال بارسلونا که از منطقه خودمختار کاتالان اسپانیا نامور تیم های فوتبال دنیا می باشد به عنوان مهمترین نشانه استقلال طلبان کاتالانی شناخته می شود. بارسلونای کاتالانها تیمی از جنوب شرقی اسپانیا از ایالت خودمختاری به جمعیت 8 میلیون نفر می باشد که منطقه خودمختار کاتالان از بعد قوانین اجرائی یکی از خودمختارترین مناطق اروپا شناخته می شود. امروزه مهمترین بحث مابین دولت مرکزی اسپانیا و حکومت خودمختار کاتالان بحث جدائی از اسپانیا و پیوستن منفرد به اتحادیه اروپا می باشد. بخش وسیعی از جامعه کاتالانی ها خواستار تحقق "حق تعیین سرنوشت" و جدائی از اسپانیا هستند و تیم بارسلونا به مانند تراختور ترکان ساکن ایران تنها یک تیم معمولی نبوده وبه عنوان هویت کاتالان ها تلقی می گردد گرچه که مابین تراختور و بارسلونا تفاوت هائی اساسی از جمله مالکیت، نحوه اداره باشگاه، شکل گیری، ابعاد و... وجود دارد ولی مهمترین نکته اشتراکی تراختور و بارسلونا مبدل شدن هر دو تیم فوتیال به نماد مقاومت ملتی در برابر راسیسم، تبعیض، فاشیسم، برتری طلبی، تحقیر، استعمار و .. می باشد. 
بررسی تاریخ باشگاه بارسلونا نکات مهمی از تاریخ کاتالان ها را نیز روشن می سازد و دقیقاً نشان دهنده این امر می باشد که بارسلونا تنها یک تیم فوتبال معمولمی نبوده و به مانند تراختور در سطحی وسیعتر نماد ملتی مستمعره می باشد. زمانیکه در استادیوم نیوکمپ واقع شوید تفاوت بارسلونا با دیگر تیم های دنیا را متوجه خواهید شد، به مانند تراختور که به علت قشر وسیع طرفدارانش در بازیهای خانگی و حتی بیرون از خانه نیز شاهد طنین انداز شدن انواع شعارها، خواسته ها، مطالبات و ... ملی جامعه ترک می باشیم. در استادیوم نیوکمپ بارسلونا زمانیکه مارش رسمی کلوب خوانده می شود گوئی هویت فردی عقب نشسته و جای خود را به هویت ملی واگذار می کند.
در دیگر سو باشگاه بارسلونا تنها به استقلال طلبان کاتالان محدود نبوده و در بعد وسیع تر به عنوان نمادی در برابر فاشیسم، برتری طلبی، راسیسم، استعمار و .. میلیونها انسان و جغرافیای مستمعره می باشد. چند هفته پیش بود که پلاکارت معروف "South Azerbaijan Is Not Iran" با همان تاثیر یاد شده از بارسلونا و استقلال طلبان کاتالان به مقامت در برابر راسیسم و استعمار در تبریز پایتخت آزربایجان توسط جوانان ترک برافراشته شد، این همان تاثیرگذاری بارسلون در آزربایجان جنوبی و مابین جونان خسته از راسیسم، تبعیض، استعمار و ... ترک می باشد. پس از برافراشته شدن پلاکارت "آزربایجان جنوبی ایران نیست" مدیای کاتالان نیز شعار مذکور را مورد نقد و بررسی وسیعی قرار داد و چندین مقاله در مدیای کاتالانی ها در شبکه های اجتماعی نظیر فیسبوک منتشر گشت. گرچه فضای لازم برای فریاد خواسته ها و حقوق پایمال شده ملت ترک بوسیله ابزار تراختور فراهم نیست و هفته ای نیست که چندین طرفدار این تیم به جرم های رنگارنگی دستگیر نشوند ولی مهمترین نکته تاریخی نزدیکی ملت های ترک و کاتالان و تاثیر پذیری و تاثیرگذاری در راه مبارزه ملی و مقاومت در برابر استعمارگر می باشد.   
بارسلونا در کنار نماد هویت ملی کاتالانی ها در بخشهای فرهنگی، اقتصادی و ... نیز فعالیت دارد، وجود بیش از 2 هزار انجمن در سرتاسر دنیا و در کنار سازمان جهانی یونیسف شرکت در اعمال عامل المنفعه تنها نمونه ای زیرمجموعه بارسلونا می باشد.
در حالی که بارسلونا جزئی از نماد هویتی کاتالان های استقلال طلب می باشد ولی درعین حال نیز صدای گروههای آنارشیست، قشر کارگر، انقلابیون و .... نیز می باشد. 
تیم فوتبال بارسلونا طی این سالها میزبان صدها ستاره معروف جهانی چه در عرصه بازیکن و چه در امر مربیگری بوده است. ژوزف کرایف ستاره نامدار جهانی در مورد بارسلونا چنین می گوید:
در بسیاری از نقاط جهان فوتبال بازی کرده و یا تماشا نمودم ولی عشقی که کاتالانی ها به بارسلونا می ورزند درهیچ کجای دنیا مشاهده ننمودم.
بابی رابسون دیگر ستاره جهانی در مورد بارسلونا در جائی چنین می گوید:
کاتالان نام ملتی هست که بارسلونا نام ارتش این ملت می باشد.
تاریخ شکل گیری باشگاه بارسلونا
در سال 1898 هانس گامپر سوئدی که هنوز 22 سال داشت برای دیدار عمویش به بارسلونا می آید و شیفته این شهر زیبا می شود. وی که از خانواده ای مرفهی بوده در کوتاه ترین زمان ممکن زبان کاتالانی را می آموزد و در آن دوره صاحب امتیازی روزنامه ای ورزشی به نام Los Deportes را نیز خریده و می گرداند. هانس که طرفدار تیم زوریخ سوئد بود در بارسلونا نیز به عشق فوتبال خود ادامه می دهد، و از هر فرصتی برای فوتبال بازی کردن بهره می برد. در اکتبر 1899 در روزنامه اش خبری مبتنی بر قصد ایجاد تیم فوتبال باشگاهی را منتشر می کند که پس از 1 ماه با همراهی 11 نفر دیگر در 29 اکتبر 1899 موفق به ایجاد تیم فوتبال بارسلونا می شوند. مابین اعضای تشکیل دهنده کلوب از سوئد، کاتالان و انگلیسی موجود بود و هانس هم به عنوان مدیر و هم رئیس باشگاه انتخاب می شود. از زمان تاسیس بارسلونا برای تصدی امر باشگاه دارای در زمان فرانکو سعی بر آن می شد که شخصی که نزدیک به حکومت مرکزی باشد برگزیده شود تا اسپانیا بتواند تمامی فعالیت های باشگاه را زیر نظر بگیرد. حتی در زمان دیکتاتور فرانکو چندین بار بودجه باشگاه قطع شد، بازیکنان خارجی تبعید گشتند، خرید بازیکن خارجی ممنوع شد و .. در آن سالها ترانسفر بازیکن به تیم و یا کمک مالی برای بارسلونا به معنای مخالفت با سیاستهای فرانکو محسوب می شد. فرانکو در تقابل با بارسلونا تیم رئال مادرید را یاری می رساند ولی قبل از این عمل مادرید را از جمهوری خواهان پاک سازی نمود. در آن زمان که رافائل سانچز در پست مدیریت رئال مادرید بود دستگیر و مورد شکنجه واقع شد و بدین صورت بود که بارسلونا به عنوان تیم ضدفاشیست، آنتی دیکتاتور، مقاومت ملی و رئال مادرید به عنوان نماد دیکتاتوری، فاشیستم، استعمارگر  مبدل گشت. رویاروئی معروف ‘El Clásico’ تقابل مابین مفاهیم یاد شده را زنده می کند.     
بازی که با تهدید به نتیجه 11 -1 انجامید
در ژوئن 1943 در استادیوم مادرید و در لیگ سلطنت اسپانیا و بازی نیمه نهائی بارسلونا در بازی رفت موفق به شکست دادن رئال مادرید با نتیجه 3 به 0 گشت ولی در بازی برگشت به تهدید به مرگ تمامی اعضای تیم از سوی فرانکو صورت گرفته بود رئال مادرید بازی برگشت را با نتیجه 11 بر 1 پیروز گشت که این نتیجه به عنوان متمایزترین نتیجه الکلاسیکو در تاریخ جاودانه گشت.
سالها بود که جنگ تمام شده بود ولی بارسلونا هنوز هم از سوی دیکتاتوری مدیریت می شد برای پایان دادن به این امر حسابدار باشگاه آقای Agustí Montal i Galobart راه جدیدی پیشنهاد داد به طوریکه دیگر مدیریت بارسلونا از سوی مجمع انتخابی برگزیده شود نه تعیین از سوی مرکز. در 20 سپتامبر 1946 آقای مونتال که کاندید ریاست باشگاه گشته بود به عنوان رئیس بارسلونا انتخاب شد و این نشانگر شروع پروسه جدید در بارسلونا بود. پس از آن بود که بارسلونا موفق به کسب پی در پی قهرمانی های لیگ اسپانیا و جانگیری دوباره شد. طی 6 سال ریاست مونتال بود که اولین قدم های ساخت استادیوم نیو کمپ به اجرا گذاشته شد. بزگترین استادیوم اروپا در 24 ژوئن  1957 با ظرفیت 120 هزار نفر افتتاح گشت. کاتالان های استقلال طلب از آن روز تا به اکنون شعارهای ملی و ضد دیکتاتوری، ضد استعماری، ضد راسیستی و .. خود را همراه با پرچم های کاتالان و بارسلونا در ورزشگاه به صدا در می آورند.   
برداشت آزادی از مقاله محمد جیلان در روزنامه یورد ترکیه

22 Mart Dünya Su Günü, Urmiye Gölü hələ Susuzdur

Kategori: , , , , , , , , , , , , Umud Urmulu - جمعه, فروردین ۰۲, ۱۳۹۲ - 0 comments

“İnanılmaz bir fırtınanın Sonucu meydana gəlmiş dənizə, Sudan oluştuğu üçün çox Sevərim. Ruhlarımız qədər Axıcı, Şəkilsiz Su, Yerçəkimindən başqa heçbir Şeyin tutsağı olmamışdır. Su, bədənimizi bütünüylə Qucaqlayaraq bağrına basar, bədənimizin ağırlığından bizi Qurtarar. Su, bütün Yaşamın Anası, varlığımızın ən önəmli Güvəncəsi.”
- Jacques Yves Cousteau –
Çizgə Qaynağı: Dario Castillejos
Dünya su Qaynaqları Artan tükətim ölçüsü, Dünya insan sayısının artışı, iqlim dəyişkliği, Şəhərləşmə sonucu, sənayenin Gəlişməsi, Əkinçilik və bir çox nədəndən dolayı olmsuz etgiləməktədir. 
Bilimsəl Qanyqalara Görə Dünya üzərində 1.4 milyard km3 bulunmaqdadır və bu bu suyun 97.4% Duzlu və yanlız 2.6% şirin Sudur. Ən önəmlisi Şirin Suyun 77.2% isə qütblərdə Yer alamqdadır.
Su Sorunu Ortadoğu kimi Quraq bölgələrdə zaman keçdikcə daha çox Gündəmə gətirilməktədir və bir çox uzmana Görə yaxın gələcəkdə Ortadoğuda büyük Su sorunları yaşanacağı ön görülməktədir, eləcə NASA’ni yaydığı Uydu Görüntüləridə Ortadoğuda Su sorunun var olduğunu qanıtlamışdır. Urmiye News da öncə bu qonu ələ alınmışdır və dilləndirdiğimiz kimi Güney Azərbaycan’da NASA’nın Su Sorunun ön Gördüğü Bölgələrdən sayılmaqdadır. Eləcə Güney Azərbaycan’da bugün bəlkə iran devlətinin tikdiği yüzlərcə Baraj Əkinçilik üçün Şirin Suyu təmin etməktədir ancaq bilimsəl verilər tikilən Barajlarin bölgədə olumsuz etgilədiğini göstərməktədir və bugün Açıqca  Su sorunu görülməsə bilə onun yan etgilərə yaxşıca hiss olunmaqdadır. Urmiye Gölü quruması Su Sorunun ən Gözə çarpan Damğasıdır, bölgədə olan yanlış su yönətimi sonucunda bugün Urmiye Gölü Qurumaqdadır və yüzilin Çevre və Doğa Fəlakətinə eşlik etməkdəyik. Urmiye Gölü Çevre Sorunu bir yanıla Su Sorunula bağlıdır və iran devlətinin yanlış Su yönətimi siyasətləti sonucunda Bölgədə olan Axar və Şirin Suların ölçüsüz bir yöntəmlə Əkinçilik alanlarına yönləndirib və 30 il islam devrimi içində Bölgədə əkinçilik alanlarının 2 qata aşması sonucunda bugün Urmiye Gölünün qurumasına yol açıb və nədən olmuşdur. Tikilən Sayısızca Barajlar bəlkə qıssa- orta vadədə bölgə Ulusunun Su sorununu çözmüş ola ancaq həmən Barajlar və yanlış su yönətimi bugündə gördüğümüz kimi çeşidli Su sorunları və çevrəsəl fəlakətlərə yol açamqdadır.

اولین نرم افزار آموزشی زبان ترکی منتشر شد

Kategori: , , , , , , , , , , , , Umud Urmulu - جمعه, فروردین ۰۲, ۱۳۹۲ - 0 comments
جغرافیای ایران به ذاتش متشکل از ملل، ادیان، فرهنگ ها و .. متفاوتی می باشد که به ایران خاصیت چندملیتی- چندزبانی – چنددینی- چندفرهنگی و ...می بخشد ولی علارغم این تفاوت و رنگین کمان ها سیستم سیاسی ایران سالهاست که همگی این تفاوت ها را نادیده گرفته و به عناونین و شیوه های مختلف سعی در از بین بردن تمامی این تفاوتها داشته و دارد. مهمترین ابزار دولت ایران برای ایجاد جامعه ای همگن زبان فارسی و سیستم آموزشی و تحصیلی اجباری بوده است که به مانند دیگر پروژه های ملت سازی هم عصر خویش برای ایجاد دولت – ملت بر اساس یک تیپ – یک ایدئولوژی ائتنیک و زبانی غالب از سوی سیستم دولتی ایران برگزیده و با انواع خشونت ها به گروههای مغلوب و مستمعره تحمیل گردیده است. در این پروسه در وهله اول زبان فارسی که حتی بنا به آمار دولتی اقلیت ترین زبان ساکن ایران از نظر متکلمین می باشد به عنوان تنها زبان رسمی دولت برگزیده شده و هیچ یک از دیگر زبانها به رسمیت شناخته نشده و به عنوانهای مختلف سیاستهای انکار، تحقیر، آسیملاسیون، کشتار و ژنوساید زبانی، تاریخ سازی و... برای بسط زبان فارسی و پاک سازی حافظه تاریخی ملت های محکوم و مستمعره از زبان مادری و هویت ائتنیکی خویش بکار بسته شده است. رفته رفته تنها زبان رسمی دولت که زبان دردانه فارسی باشد به عناوینی همچون زبان مشترک، زبان ملی، زبان جهان اسلام و ... آغشته شده و به جوامعه محکوم عرضه گردیده است.
اکنون نیز با گذشت سالها هنوز هم زبان ترکی و دیگر زبانهای ائتنیک های مغلوب و محکوم در ایران با قوانین نانوشته ممنوع بوده و فرصت زیست ندارند، این موضوع در حالی میباشد که در کنار مرزهای ایران در عراق، افغانستان و .. گروههای زبانی – ائتنیکی در حال تحقق تمامی حقوق زبانی ، سیاسی، اجتماعی، شهروندی و ... خویش می باشند ولی در ایران هنوز هم هویت و زبان میلیونها ترک کتمان می گردد و از هیچ جایگاهی در سیستم آموزشی و تحصیلی برخوردار نمی باشد. اولین خواست جامعه ترک از هر طیف و سلیقه فکری رسمیت و سراسری شدن زبان ترکی در ایران فارغ از هر نوع سیستم سیاسی می باشد.
به گفته یکی از اندیشمندان غرب اگر سیستم های فاشیست، نئونازی، توتالیتار، دیکتاتور و.. نبودند شاید امروزه مفهومی به نام حقوق بشر به این سطح گسترش و همه گیر نمی شد، این سیستم های ضدانسانی  بودند که مفهوم مقاومت را در ملتهای مستمعره و محکوم در تقابل با تبعیض ها، راسیسم و ... ایجاد نمودند، در ایران نیز به علت کتمان هویت و زبان ترکی ما شاهد این مقاومت ملی در ملت ترک و الخصوص جوانان جویای نام ترک می باشیم. گروهی از جوانان ترک  در حرکتی ارزشمند اقدام به تهیه اولین نرم افزار آموزش الفبا به زبان ترکی نموده اند. این نرم افزار گرچه دارای کاستی ها و نقصان های متعددی می باشد ولی به عنوان کاری ارزشمند قابل تقدیر می باشد. 
در نرم افزا مذکور اشعار کودکانه به زبان ترکی و بازی های گوناگون کودکانه برای آموزش زبان مادریمان ترکی گنجانده شده است. علاقمندان به تهیه نرم افزار “الیفبا” در تبریز می توانند به انتشارات ارک(روبروی تربیت)، در تهران به انتشارات اندیشه نو ( میدان انقلاب) مراجعه کنند و یا با آدرس الکترونیکی  omidniayesh@yahoo.com تماس بگیرند.
نرم افزار مذکور را می توان در اینترنت از طریق لینک های زیر دریافت نمود:
می توانید هر یک از 9 بخش نرم افزار را از لینک مستقیم  یا  لینک دوم دانلود کنید
پارت 1: لینک مستقیم 1       لینک 2
پارت 3: لینک مستقیم 1       لینک 2
پارت 4: لینک مستقیم 1       لینک 2
پارت 5: لینک مستقیم 1       لینک 2
پارت 6: لینک مستقیم 1       لینک 2
پارت 7: لینک مستقیم 1       لینک 2
پارت 8: لینک مستقیم 1       لینک 2
پارت 9: لینک مستقیم 1       لینک 2
راهنمای نصب نرم افزار:
پس از دانلود، تمامی پارت ها را در یک پوشه ریخته آنها را با کمک نرم افزار Winrar اکسترکت کرده و سپس فایل ISO استخراج شده را با کمک نرم افزارهای رایت مانند DAEMON Tools ،CloneDVD ، ImgBurn ،  ISO Burner در درایو مجازی اجرا و یا آن را بر روی یک دی وی دی خام رایت نمایید.
قبل از نصب نرم افزار حتما فایل متنی و ویدیوی راهنمای نصب را مشاهده فرمایید.

Urmiye ve Burdur Gölleri, iki Göl ortaq Tale

Kategori: , , , , , , , , , , , , Umud Urmulu - سه‌شنبه, اسفند ۲۹, ۱۳۹۱ - 0 comments

Güney Azərbaycan, Urmiye: Türkiyədə Doğa Dərnəyi “Göl Yoksa Burdur da Yok” diyə çevresəl Kampanya başlatmışdır və dünən Türkiyənin dört bir yannından Doğa və Çevre Haqqlarını savunan insanlar Burdru Gölü üçün toplantı. 
Bu yürüşdə Gölü Yoxsa Burdur da Yox, Göl Yoxsa Ürün də Yox, Göl Yoxsa Yaşamda yox sloganlarıla yüzlərcə Doğa və Çevre Savunucusu bir araya gəldikləri bəlirlənməktədir.
Burdur Gölü harada və son durumu nədir?
Burdur Gölü, Göllər Bölgəsi Göllərindən Burdur və Türkiyənin Isparta illəri arasında yer alan bir göldür. Göl büyüklüğü açısından Türkiyə'də yeddinci sıraya sahibdir. Burdur şəhər mərkəzinə çox yaxındır. Koordinatları, 37°45' Kuzey, 30°12' Doğu'dur. Ortalama Göl alanı 153 km², sayısı 842,87 metredir. Güneybatısına doğru Burdur'un başqa Göllərindən Salda Gölü ile Yarışlı Gölü vardır.
Burdur Gölünün Suyu Güney Azərbaycanin Urmiye Gölüsü kimi Duzludur. .Son illərdə Gölü bəsləyən axarsuların Gölə ulaşmaması ve Gölün buxarlaşma ile su azalmasına Duzluluq oranını artırmışdır. Göl dənizdən 2 Qat daha fazla Duzludur. Bu Duzluluk oranına rağmən Gölde yaşamaya adapte olmuş Burdur dişli sazancığı (Aphanius sureyanus) dünyada sadəcə Burdur Gölündə yaşamaqta ve Gölün yox olmasıyla birliktə nəsli təhlükə altına girmişdir. Bununla birlikdə nəsli kürəsəl ölçəkdə təhlükə altında olan dikkuyruk ördəyinin (Oxyura leucocephala) dünya populasyonunun büyük bir bölümü Qışlamak üçün gölü Üullanmaüdadır. Gölün su seviyesi 1970 ilındən bəri düşüşə geçmişdir. Bunun ən önemli nədəni tarımsal sulama amacıyla plansız bir şəkildə gölü bəsləyən axarsular üzərinə inşa edilmiş baraj ve Göletlərdir. Ötə yandan yer altı sularının aşırı dərəcədə sondajlarla çəkilməsi göldeki Su seviyesi düşüşünün Ən önemli nədənidir.
Görüldüğü kimi Türkiyənin Burdur Gölü Güney Azərbaycanin Urmiye Gölü kimi ortaq talei paylaşmaqdadır ancaq Urmiye Gölünün durumu əldə olan verilərə görə daha ağırdır. Urmiye Gölünün iran devlətinin Turğalı(rəsmi) verilərinə Görə bugün 70% qurumuşdur, eləcə hər bir liter Urmiye Gölündə yanlız iran devlətinin güvənilməyəcək verilərinə Görə 400-600 gr Duz bulunmaqdadır, ötə yandan Urmiey Gölü su hövzəsi üzərinə 62-72 Baraj tikilmişdir və Gölün durumu hər gün keçdikcə gərginləşməktədir. Bir çox bölgəsəl və Kürəsəl Doğa və Çevre uzmanına görə Urmiye Gölünün ən önəmli qurudulma nədənı tikilən Sayısızca Barajlar və Urmiye Gölünə axan sularının önünə əngəlləmək, əskı sulama sistemi, əkinçilik alanlarının 2 qat artması, yanlış su yönətimi vs göstərilməktədir. 
Urmiye Gölünün durumunu protesto etmək üçün Təbriz, Urmiye və bir neçə Türk şəhərindən çevresəl göstərilər oldu ancaq iran devləti həmişəki kimi bu çevresəl göstəriləri qanlı bir biçimdə basdırdır və yüzlərcə Türk gənci bu göstərilərdə tutsaq oldular, ancaq bu olay burda bitmədi və iran’daki Türklərin bir tür Ulusal takımı halinə gələb Traxtur adlı futbol takımı oyunlarından hər dəfə Urmiye Gölünü qorumaq la ilgili sloganlar səsləndirilməktədir. Iran devləti heç bir çevresel göstərilərə izin verməməktədir və Urmiye Gölünün səsi Türkiyə və Quzey Azərbaycan medyasi tərəfindən bilə eşidilməməktədir. Ancaq bizə Görə Urmiye Gölü sorunu bir çevresəl fəlakətdir və bütün Qonşu ölkələr Urmiye Gölünün səsı olmalıdırlar, nə Gözəl olurdur Türkiyəli çevreçilər burdur Gölününn Qorunması savunmaqla birlikdə Güney Azərbyacanin Urmiye Gölünün də səsı olsaydilar.

بحران آب در آزربایجان جنوبی مشکلی اساسی می باشد

Kategori: , , , , , , , , , Umud Urmulu - جمعه, اسفند ۲۵, ۱۳۹۱ - 0 comments
اورمولو
بر اساس نتایج جدیدترین مطالعاتی که از سوی سازمان جهانی ناسا صورت گرفته است ناحیه وسیعی از خاورمیانه منابع آب شیرین خود را طی دهه های گذشته به علل مختلفی از دست داده است. متاسفانه در نتایج این پژوهش علمی آزربایجان جنوبی نیز یکی از عمده مناطق مواجه با بحران آب یاد شده است.
تصاویر اولیه منتشر شده از ماهواره های اندازه گیری گرانشی ناسا طی یک دوره 7 ساله که از سال 2003 شروع گشته است بخش های وسیعی از ترکیه، سوریه، عراق و آزربایجان جنوبی (غرب ایران) که در امتداد حوزه روزدخانه های دجله و فرات قرار دارند حدود 144 کیلومتر مکعب از منابع ذخیره آب شیرین خود را از دست داده اند، رقم فوق را اگر به مترمکعب تبدیل کنیم حدود 144 میلیارد مترمکعب یا به عبارت دیگر معادل آب بحرالمیت می گردد که بدون تردید حجم آب وسیعی می باشد.
نظریه های متفاوتی در مورد علت بحران آب شیرین خاورمیانه منتشر شده است که مهمترین این نظریات دلالت بر استخراج آب های زیرزمینی از سفره های زیرزمینی مناطق مذکور می باشد، نظریه پردازان ناسا کاهش شدید آب های شیرین ناشی از استخراج منابع آب شیرین حدود 60% ارزیابی کرده اند.
نتایج تحقیقات کامل سازمان جهانی ناسا در مجله شناخته شده Water Resources Research منتشر خواهد شد و بدون تردید بعد تازه ای از مسئله بحران آب در خاورمیانه و الخصوص آزربایجان جنوبی را مشخص خواهد نمود. 
بحران آب در منطقه خاورمیانه پیشینه طولانی دارد و عدم استفاده صحیح از منابع آبی نیز بر بحران موجود افزوده است، ایران نیز یکی از کشورهائی هست که با بحران جدی آب مواجه می باشد در کنار بحران آب تعدد فجایع اکولوژیکی از جمله خشک شدن دریاچه اورمیه نیز بدون تردید یکی از مسائل مرتبط با مدیریت غلط منابع آبی می باشد که گریبانگیر جامعه ترک گردیده است. مهمترین علت کمبود آب در آزربایجان جنوبی بخش کشاورزی می باشد که به علت عدم توسعه علمی از ابعاد مختلف اکنون بخش وسیعی از منابع آب شیرین توسط بخش کشاوزی هدر می رود، دولت نیز با برنامه های اشتباهی همچون سدسازی بی رویه برای تامین آب بخش کشاورزی سبب ایجاد فجایع زیست محیطی همچون خشک شدن دریاچه ها، تالابها، قنات ها و ... گردیده است. بر اساس آمار رسمی آب تنظیم شده توسط بیش از 600 سد بزرگ مخزنی به مصرف بخش کشاورزی در ایران می رسد، از این مقدار تنها 7% به بخش شرب و 3% به بخش صنعت و خدمات اختصاص داده می شود. بودجه بخش سدسازی در وزارت نیرو در سال 1385 حدود 1800 میلیارد تومان بوده است که رقم مذکور از کل بودجه بخش کشاورزی در آن سال چندین برابر بیشتر می باشد. در کنار سدسازی بی رویه که به گفته مقامات دولت ایران به 3 مین کشور بزرگ سدسازی دنیا مبدل شده است استفاده بی رویه از خاک سبب فرسایش خاک گردیده است و امروزه حتی کشاورزان عادی نیز از فرسایش خاک، نشست زمین، عدم کیفیت محصولات کشاورزی و زارعی در عین استفاده از سمموم شیمیائی مختلف و عدم حاصلخیزی زمین می نالند. عدم سرمایه گذاری در بخش صنعتی مناطق ترک نشین و تشویق مردم به کشاورزی همان سیاستی بود که در زمان اتحاد جماهیر شوروی سبب خشک شدن دریاچه آرال گردید و اینبار در آزربایجان جنوبی و بر سر دریاچه اورمیه تکرار می گردد. در صورت اتفاق هر سناریوئی در آزربایجان جنوبی و مناطق ترک نشین بدون تردید ما با بحران آب شیرین مواجه خواهیم بود و این مسئله به حیات جامعه ترک بستگی دارد. بنا به نظر کارشناسان محیط زیست بسیاری از جنگ ها، رقابت ها و... آینده بر سر کنترل منابع آب شیرین خواهد بود و وضعیت آزربایجان جنوبی در این حوضه قابل تامل می باشد. 

İran Devleti Qarabağ Savaşında Ermeni Silahli Güclerine yardım etmiş

Kategori: , , , , , , , , , Umud Urmulu - دوشنبه, اسفند ۲۱, ۱۳۹۱ - 0 comments

Iran’in  önde gelen xəbər düşərgələrindən(sitə) olan irdiplomacy.ir iran devlətinin Qarabağ Savaşında Erməni silahli güclərinə yardım etdiğini bəlirləmişdir.
Adı çəkilən düşərgədə “Tel Aviv  Bakı və Tehran Arasında gərginlik nədəni” adlı məqaləyə Görə iran devləti Qarabağ Savaşında dolaylı olaraq Öz Ulusal çıxarlaı yönündə Erməni silahli güclərinə dəstək sağlamışdır və bu iran dövlətinin bu dəstəyi Quzey Azərbaycan’la  olan ilişgisində sorun və gərginlik yaratmağa nədən olduğunu söyləməktədir.
Adı çəkilən yazı Əli Xalxalı tərəfində farscaya çevrilmişdir və yazıda iran dövlətinin Quzey Azərbaycana qarşı tutumu və Ermənistanla daha güclü ilişgilərindən dolayı daha çox İsrail devlətinə yaxınlaşdığını önə sürmüşdür. 
Yazar dolaylı olaraq Qarabağın Quzey Azərbaycanın bir parçası olduğunuda söyləyərək bu savaşın nədənını Quzey Azərbaycanin Öz Ulusal Topraqlarını geri alması üçün Qarabağ’da savaşdığını önə sürmüşdür. 
Iran devlətinin Tuğralı(rəsmi) ideolojisi fars şiəliği üzərində qurulmasına rağmən Ermənistanla çox güclü ilişgiləri sahib olmaqdadır və tərsinə Quzey Azərbaycanla çeşidli nədənlərdən dolayı sorun yaşamaqdadır. Iran devləti dəfələrdə Quzey Azərbaycan’da Aşırı köpkdən dinçi örgütlərə silah və pul yardımı etmiş və onların Quzey Azərbaycanda terröristi işlərlə uğraşmalarını sağlamışdır. Bir çox Analistə görə iran delətinin Qarabağ Savaşında Erməni silahli gücləri və ardından Quzey Azərbaycanla ilişgilərinin pis olma nədənı iran sınırlarından bulunan Türklər sayılmaqdadır və onların dediğinə görə iran devləti yanı başında bir güclü Quzey Azərbaycani istəməmktədir.

خدمت و یا ظلم رادیو تلویزیون مناطق ترک نشین به زبان ترکی؟

Kategori: , , , , , , , , , , Umud Urmulu - یکشنبه, اسفند ۲۰, ۱۳۹۱ - 0 comments
اورمولو
امروز با مرور خبرگزاریهای دولتی خبری مبتنی بر سخنان سفیر ایران در باکو را در خبرگزاری عصر ایران (1) مشاهده نمودم که تیتر خبر که به قصد با عنوان "آذری های ایران مشکلی در استفاده از زبان مادری ندارند" انتخاب شده و محتوایش سبب نوشتن مقاله مذکور گردید.
آقای "محسن پاک آیین" از وضعیت دریاچه اورمیه گرفته تا زبان مادری سخن گفته که به صورت مختصر نکات مهم این گزارش در زیر می آید:
وضعیت دریاچه اورمیه پس از بحران اخیر این دریاچه رو به بهبود است. دولت ایران مبالغ زیادی را برای بهبود وضعیت دریاچه اورمیه هزینه کرده است.
سفیر ایران در باکو در پاسخ به سؤال دیگری درباره درخواست برخی گروه های آذری از مسؤولان ایران برای صدور مجوز تدریس زبان مادری در مدارس گفت: به طور کلی آذری های ایران همانند دیگر اقوام ایران مشکلی در استفاده از زبان مادری خود ندارند.
وی افزود: استان های آذری نشین ایران دارای شبکه های تلویزیونی، رادیویی، مطبوعات، موسیقی و کتاب های ویژه خود هستند و حتی باشگاه ورزشی به نام تراکتورسازی دارند که هر کسی بخواهد می تواند از این شبکه ها و رسانه ها استفاده کند.
سفیر ایران در بخش دیگری از این مصاحبه با محکوم کردن پرداختن گسترده به چنین مسائلی در جمهوری آذربایجان گفت: در ایران مردمانی از 15 قوم زندگی می کنند و همه، شهروندان یک کشور هستند و همه تحت قانون اساسی هستند که می گوید زبان رسمی ایران فارسی است و البته این را هم تصریح می کند که در کنار زبان رسمی فارسی، همه اقوام می توانند از زبان مادری خود استفاده کنند.
سفیر ایران همچنین این سؤال را مطرح کرد که "آیا امکان دارد همه فعالیت های اقوام ساکن در یک کشور با زبان مادری خود باشد" و گفت: در جمهوری آذربایجان هم اقوام مختلفی زندگی می کنند اما زبان رسمی این کشور آذربایجانی است. این موضوع، غیرممکن است که هر کدام از اقوام همه فعالیت هایش را به زبان مادری انجام بدهد.
مصاحبه کوتاه مذکور نکات زیاد قابل تحلیلی دارد که از قدیمی ترین و شناخته شده ترین اش که مفهوم "آذری" باشد شروع می کنم.
نکته اول: فکر می کنم که دیگر کمتر انسان ترک و غیرترکی باشد که از مسئله چوگنگی و علت ساخت مفهوم راسیستی "آذری" و برای نامیدن ملت ترک آگاهی نداشته باشد، سخن اینجاست که چرا دولت ایران به صورت رسمی هنوز هم از مفهوم آذری که دارای بار نژادپرستانه و ضدترکی می باشد بهره می برد؟ چرا در ایران هویت ائتنیکی و زبان ترکی با توجه به سیاست های خرد و کلان دولت ایران مورد کتمان واقع می گردد؟ آیا واقعاً دولت ایران هنوز قادر به درک مفهوم آذری و علت ساخته شدنش نمی باشد؟ چرا سعی در یادگیری ندارد؟، آیا در مورد خلیج عربی، کوروش خان کبیر، تخت جمشید و صدها اثر منتصب به فارس زبانان نیز وضعیت چنین هست؟ چرا برای خلیج عربی صدها فیلم مستند، صدها مقاله به اصطلاح علمی و تاریخی، هزاران نقشه و ... نگاشته و گردآوری می شود ولی دولت ایران تاکنون علارغم گذشت 33 سال از انقلاب کوچکترین اهمیتی به مفهوم نژادپرستانه آذری که هویت ائتنیکی و زبان میلیونها شهروندش را مورد کتمان و تحقیر قرار داده کوچکترین اقدامی نکرده است، این عدم اهمیت و همراهی با نشر مفهوم آذری به ذهنها این موضوع را تداعی می کند که نکند دولت ایران هم به مفهوم نژادپرستانه آذری اعتقاد دارد که سعی در نشر این مفهوم ضدترکی به صورت رسمی دست می زند. آیا واقعاً از بعد علوم مختلف از جمله علم تاریخ، ژنتیک، زبان شناسی، جامعه شناسی و ... مسئله مفهوم نژادپرستانه آذری ملتفی نشده است که دولت ایران به عناوین مختلف سعی در گسترش این مفهوم دارد. دید ملت ترک نسبت به این مسئله چگونه می باشد؟ آیا واقعاً امروز در تبریز، قشقایستان، بیجار، اورمیه، قروه، تهران، افشار یورد، اردبیل، همدان، زنجان، قزوین و ... فارغ از مسائل علمی و تاریخی انسان های که صاحب خاک و مناطق ملی مذکور می باشند خود را آذری می دانند یا ترک؟ پس چرا دولت ایران با بی توجهی، کتمان هویت و زبان ترکی و هزاران مورد دیگر به نشر این مفهوم به شدت نژادپرستانه کمک می کند؟ 
نکته دوم: در سخن آقای سفیر وضعیت دریاچه اورمیه می باشد. آقای وزیر از هزینه های هنگفت دولت ایران برای احیاء دریاچه اورمیه خبر داده و وضعیت دریاچه اورمیه را رو به بهبود خوانده است. حال باید پرسید آیا آخرین تصاویر گرفته شده از ماهواره  در مورد وضعیت دریاچه اورمیه نیز تصدیق کننده سخنان آقای سفیراند یا نه نشان از گسترش وضعیت وخیم دریاچه اورمیه؟ برای مثال در وبلاگ اخبار دریاچه اورمیه نوشته ای با نام " کاهش 30% مساحت دریاچه اورمیه با استفاده از تصاویر ماهواره ای ژانویه 2013 " وجود دارد که با استفاده از تصاویر ماهواره ای به وضعیت دریاچه اورمیه پرداخته که دقیقاً آمارهای علمی حاکی از کاهش 30% دریاچه اورمیه می باشد، حال سخن آقای سفیر در مورد وضعیت رو به بهبود دریاچه اورمیه پروپاگاندائی تبلیغاتی هست یا نه خواننده گان بهتر می توانند نظر دهند.
نکته سوم: در قسمتی از مصاحبه آقای سفیر از عدم وجود مشکلی در استفاده از زبان ترکی توسط ملت ترک در ایران سخن گفته است. حال باید پرسید که به نظر آقای سفیر مقصود از مشکل چیست؟ برای مثال خانواده های ترک در تکلم به زبان ترکی در چهارچوب خانواده مشکلی ندارند یا عدم رسمیت و عدم سراسری شدن زبان ترکی در ایران، کتمان وجود زبانی به نام زبان ترکی، عدم جایگیری زبان ترکی به عنوان زبان مادری میلیونها شهروند ایران در سیستم آموزشی و تحصیلی ایران، عدم وجود فرهنگستان زبان و ادبیات ترکی و هزاران مورد مشابه به نظر آقای سفیر گرامی مشکل نمی باشند. 
نکته چهارم: آقای سفیر از وجود رادیو تلویزیون، مطبوعات، موسیقی و ...در مناطق ترک نشین نیز خبر داده است.
تصویر منتشر شده همراه نوشته دقیقاً از همان رادیو و تلویزیون دولت ایران برای مناطق ترک نشین گرفته شده است و به صورت بسیار تصادفی از شبکه استانی اردبیل انتخاب گردیده است. در بحث که مابین به اصطلاح کارشناس و مجری صورت گرفته دقیقاً سخنان زیر رد و بدل گشته است:
مجری: تمهیدات روابط عمومی سازمان گردشگری استان اردبیل برای مسافران نوروزی نه مه نه دی؟
کارشناس: ضمن عرض سلام خدمت بینندگان عزیر و تبریک پیشاپیش عیدنوروز خدمت هم استانی ها و هموطنان عزیز... در راستای ارائه خدمات به مسافرین نوروری تمهیداتی که نظرده آلینیب ...
همانطور که مشاهده می کنید در این پاراگراف تنها دو کلمه "نه مه نه "ی معروف که یادآور حرکت نژادپرستانه مانا نیستانی در نشر آن کاریکاتور معروف و یکی نیز کلمه "آلینیب" می باشد ترکی اند و بقیه به زبان شیرین و سلیس فارسی اند.
حال سوال از آقای سفیر اینجاست که آیا مردم عادی کوچه بازار که دارای زبان مادری ترکی اند نیز علارغم کتمان زبان و هویت ترکی در ایران، عدم رسمیت زبان ترکی و جایگیری در سیستم آموزشی و تحصیلی و هزاران مورد دیگر چنین به زبان ترکی سخن می گویند؟ و یا نه این زبان همان زبان آذری معروف می باشد که سعی در ژنوساید زبان ترکی برای همیشه را آماج اهداف خود قرار داده می باشد؟ آیا واقعاً هدف صدای و سیمای مناطق ترک نشین خدمت به زبان ترکی هست و یا دشمنی، از بین بردن زبان ترکی، ایجاد زبان فاذری(فارسی+آذری) به جای زبان ترکی و ... هست؟ چرا به صورت رسمی و با استفاده از ایجاد سد های قانونی استفاده از لغات ترکی مصطلح در دو کشور ترک زبان همچون آزربایجان شمالی و ترکیه در رادیو تلویزیون دولت ایران ممنوع بوده و به جایش زبان فاذری جایگیزین زبان ترکی می گردد؟ 
مسئله تراختور سازی بیشتر به استخوانی مانده در گلو هست که نمی توان قورت داد و نه بیرون انداخت. 
نکته پنجم: سفیر ایران در باکو از وجود مردمان از 15 قوم مختلف در ایران و از رسمیت زبان فارسی سخن گفته و در جائی فرموده اند که همه اقوام می توانند از زبان مادری خود استفاده کنند.
دقیقاً رسمیت زبان فارسی در یک جغرافیائی چندملیتی – چندزبانی به مانند ایران و عدم رسمیت دیگر زبانها خود خلاف عرف منطقه ای و جهانی و مغایر با دمکراسی و پلورالیسم می باشد. چرا دیگر زبانهای مردمان غیرفارس در ایران رسمی نیست؟ مگر ایران یک کشور چندملیتی- چندزبانی نمی باشد، علت انتخاب زبان اقلیت فارسی و تحملیش بر دیگر مردمان که تشکیل اکثریت را می دهند در چیست؟ آیا تحمیل زبان فارسی بر دیگر ائتنیک های غیرفارس نوعی تبعیض زبانی و ترویج سیاست های آسیمیلاسیون زبانی – فرهنگی نمی باشد؟ در ثانی سخن آقای وزیر در اینکه به اصطلاح دیگراقوام می توانند از زبان مادری خود بهره ببرند منظور احتمالاً بهره برداری از زبان ترکی و دیگر زبانهای غیرفارسی در محیط خانه نیست، یا به نظر آقای سفیر دولت ایران لطف بزرگی به ملت ترک و دیگر ملتهای تحت ستم و مستمعره دارد که اجازه می دهد زبان مادری خود را در محیط خانه سخن تکلم کنند. 
نکته ششم: در جائی از عدم امکان تمامی فعالیتهای اقوام مختلف در یک کشور سخن گفته و مسئله را به اقلیتهای آزربایجان شمالی می برد. 
آقای سفیر جناب پاک آیین بله امکانش وجود دارد که در یک جغرافیای چندملیتی – چندزبانی تمامی فعالیتها از جمله سیستم آموزشی و تحصیلی به زبان مادری ائتنیک های مختلف باشد و در دنیا کم نیستند که کشورهای دارای چندزبان رسمی و رابط می باشند، برای اطلاع می توانید به وبلاگ حق آموزش به زبان مادری بنده که جزء کوچکی از این کشورها و سیستم های آموزشی کشورهای چندزبانه- چندملیتی را گردآوری نموده رجوع کنید.
در وهله دوم آزربایجان شمالی دارای اقلیتی از گروههای ائتنیکی تالش و ... می باشد که این اقلیتها با توجه به قوانین آزربایجان شمالی قادر به تحصیل زبان مادری خود در کنار آموزش زبان رسمی می باشند. ولی آیا الگوی مسئله زبان در آزربایجان شمالی با ایران شباهتی دارد که شما این موضوع را به پیش کشیدید؟ آیا گروههای ائتنیکی در آزربایجان شمالی از نظر تعداد متکلمین، پیشینه دولت مداری، منطقه جغرافیائی ملی و .. قابل قیاس با وضعیت ملت های تحت ستم و مستمعره در ایران می باشد؟ چرا از همین عراق همسایه، یا افغانستان جنگ زده که هر کدام دارای چندین زبان رسمی سراسری و رسمی منطقه ای می باشند مثالی نمی آورید؟ کشورهای چندزبانی-چندملتی اروپائی بکنار آیا وضعیت گروههای ائتنیکی ساکن ایران قابل رقابت و تطابق با گروههای ملی در عراق و افغانستان جنگ زده می باشد؟        
منبع:
1- مصاحبه آقای سفیر در خبرگزاری عصرایران
http://tinyurl.com/b2o34rx

رشته کردولوژی مقطع دکتری در ترکیه آغاز شد، تداوم کتمان هویت و زبان ترکی در ایران

Kategori: , , , , , , , , , , , Umud Urmulu - شنبه, اسفند ۱۹, ۱۳۹۱ - 0 comments
اورمولو - دانشگاه دجله ی ترکیه آغاز به ثبت نام بخش کوردولوژی در مقطع کارشناسی ارشد و بدون تز نموده است. دانشجویانی که موفق به فارغ التحصیلی در مقطع فوق لیسانس شوند دارای مهارت کردولوژی، استادی زبان و ادبیات کردی، حاکم قضا و ... خواهند شد.
پس از شروع دروس انتخابی آموزش "زبان مادری" در ترکیه به علت عدم وجود زیرساخت های آموزشی در سیستم آموزشی و تحصیلی ترکیه نظامی آموزشی با کمبود کادر تربیتی مواجه شد که وزیر آموزش و پرورش ترکیه نیز طی برنامه ای مدون اقدام به شروع پروژه ای جهت آموزش کادر لازم نموده که آغاز رشته کردولوژی و استادی زبان کردی در دانشگاه دجله یکی از این قدم ها می باشد. 
در اولین وهله دانشگاه Dicle اقدام به جذب 120 دانشجوی در حوزه زبان کردی کرمانجی و 30 دانشجوی در حوزه زبان زازکی نموده است که پس از فارغ التحصیلی هر یک از این اشخاص جزء اولین نتایج تعلیم کادر آموزشی برای زبان مادری دیگر گروههای ائتنیکی در ترکیه خواهند بود. دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد نیز پس از گذراندن مراحل تحصیلی در صورت ادامه آموزش خواهند توانست در رشته کردولوژی، زبان و ادبیات کردی و .. در مقطع دکتری به تحصیل ادامه دهند.
بر اساس اخبار وزارت آموزش و پرورش ترکیه دانشجویان مقطع دکتری برای ادامه تحصیلی به کشور فرانسه اعزام خواهند شد و یا در صورت نیاز از سوی کوردولوژهای فرانسوی در دانشگاه های ترکیه آموزش خواهند دید.
بر اساس گفته های پرفسور Sabri Eyigün رئیس دانشگاه دجله ترکیه سیستم آموزشی و تحصیلی ترکیه در حال گذر از پروسه ای بسیار بزرگ در جهت تحقق آموزش زبان مادری تمامی گروههای ائتنیکی داخل ترکیه می باشد و رفرم های آموزشی و تحصیلی در ترکیه بسیار گسترده تر از آنچیزی که در جامعه بازنمود می یابد در حال تداوم می باشد.
در حالیکه اقلیت کرد ترکیه ای تنها در حوزه سیستم آموزشی و تحصیلی در حال چشیدن طعم آموزش زبان مادری آن هم در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری می باشند متاسفانه کتمان هویت و زبان ترکی در ایران همچنان به صورت سیستماتیک ادامه دارد و در کنار آن سیاست های آسیمیلاسیون زبانی – فرهنگی که از خودبیگانگی جوانان ترک را نشانه گرفته توسط سیستم آموزشی و تحصیلی که بر پایه زبان غالب گروه استعمارگر می باشد همچنان به کودکان جامعه ترک تحمیل می گردد. جامعه ترک به علت زبان ترکی و داشتن هویت ائتنیکی ترک که متفاوت از جامعه غالب استعمارگر می باشد مورد انواع هجمه ها و سیاست های غیرانسانی به صورت سیستماتیک واقع می گردد. هنوز در ایران زبان فارسی که بدون کوچکترین تردیدی به علت بافت ائتنیگی چندملیتی – چندزبانی ایران یک زبان اقلیت محسوب می گردد بر ائتنیسیته ترک و دیگر ائتنیک های غیرفارس با نام های همچون زبان رسمی، زبان مشترک، زبان هویت ایرانی، زبان دولتی و ... تحمیل می شود گوئی زبان ترکی نمی تواند زبان رسمی، زبان مشترک، زبان هویت ایرانی ، زبان دولتی و ... گردد و یا منافاتی با زبان غالب گروه استعماگر جامعه دارد. در حالیکه چندملیتی- چندفرهنگی در کشورهای توسعه یافته به عنوان میراثی انسانی تلقی می گردد در ایران چندملیتی – چندزبانی به عنوان موضوع امنیتی تلقی شده و می باید گروههای مغلوب و مستمعره برای احیاء استعماگر فدا گردند. تمامی آمارهای منطقه ای دقیقاً نشان از ناهنجاری رسمیت انحصاری زبان فارسی در ایران که خلاف عرف منطقه ای و جهانی می باشد که زبان گروه اقلیتی بر دیگر گروههائی که تشکیل اکثریت را می دهند تحمیل گردد.   
منبع ترجمه خبر:
http://tinyurl.com/d4eafpm

ماهیت متفاوت "آزربایجان جنوبی ایران نیست" و "اهتزاز پرچم ارمنستان"

Kategori: , , , , , , , , , , , , Umud Urmulu - شنبه, اسفند ۱۹, ۱۳۹۱ - 0 comments
اورمولو
گروهی از جوانان غیور ترک در بازی تراختور آزربایجان و الجزیره امارت اقدام به احتزاز پلاکارتی بزرگ با محتوای "آزربایجان جنوبی ایران نیست" پرداختند که علارغم سکوت رسانه های فارس زبان در بخش اول و انواع فحاشی ها و چسباندن به اینجا و آنجا در بخش دوم شعار مذکور در رسانه های جهان عرب بازتولید وسیعی داشت که مقاله های آقای یوسف عزیزی بنی طرف دوست و یاور همیشگی ملت ترک در چندین روزنامه مشهور دنیای عرب از نمونه های مرتبط می باشد.
دیروز نیز تراختور در لیگ برتر ایران میهمان استقلال تهران بود که در این بازی نیز گروهی از فارس زبانان به خیال خود با به اهتزاز درآوردن پرچم ارمنستان پیغامی را به پلاکارت "آزربایجان جنوبی ایران نیست" و ملت ترک دادند. فارغ از انواع فحاشی های راسیستی که دیروز فارس زبانان دقیقاً هویت ملت ترک و زبان ترکی را مورد آماج قرار داد بودند و متاسفانه صدا و سیمای ملی دولت ایران نیز در عملی شنیع اقدام به پخش این فحاشیها نمود ماهیت پلاکارت آزربایجان جنوبی ایران نیست و اهتزاز پرچم ارمنستان بسیار متفاوت از هم می باشد.
آزربایجان جنوبی ایران نیست یک نمونه از رفلکس های طبیعی جامعه ترک به استعمار داخلی، راسیسم عرضه شده سیستماتیک، انواع تحقیر و توهین های نژادی، سیستم آسیمیلاسیون زبانی – فرهنگی، ژنوساید زبانی، پایمال نمودن اولیه ترین حقوق شهروندی و انسانی جامعه ترک، انواع تبعیض ها و صدها مورد مشابه دیگر که ملت ترک سالهاست با آنها دست به گریبان می باشد صورت گرفته و شعار مذکور در فضای امنیتی که قابل توضیح نیست نشان از روحیه گریز از مرکز جوان ترک در قبال تمامی این موضوعاتی می باشد که جامعه استعمارگر حاکم فارس زبان همسو با سیستم دولتی در عرضه اش نسبت به ملت ترک نقشی اساسی و پایه ای را ایفاه نموده و نماید. "آزربایجان ایران نیست" شعاری مترقی و دمکراتیک بوده و نشان از مقاومت ملتی به استعمار کشیده شده در تقابل با استعمارگر دارد. 
ولی اهتزاز پرچم ارمنستان از سوی جوانان فارس زبان دارای هیچ کدام از مفاهیم یاد شده نبوده و نیست و تنها شاید بتوان اهتزاز پرچم کشوری همچون ارمنستان از سوی فارس زبانان را در رویاروئی با جامعه ترک را به عنوان نمادی از بازی با کارت مهره سوم معرفی نمود. ارمنستان حدود 20 سالی هست که 7 شهر و منطقه ترک نشین آزربایجان شمالی را اشغال نموده و در اشغال خوجالی و قره باغ به انواع نسل کشی ها و فجایع انسانی در قبال جامعه ترک تنها به علت ترک و مسلمان بودن دست زده است. شواهد موجود نشان از همکاری و یاری وسیع دولت ایران به انواع مختلف در قبال نیروهای مسلح ارمنی در تقابل با نیروهای ترک می باشد و دولت ایران علارغم به اصطلاح ایدئولوژی شیعه در موضوع ارمنستان در کنار ارمنستان قرار گرفته و آزربایجان شمالی را علارغم مسلمان بودن مردمش نه تنها یاری نرسانده بلکه به سبب مسائل زیادی از جمله نقش احتمالی وجود آزربایجان شمالی قدرمتند در بیداری ترکان ساکن ایران، توازن منطقه ای دولت های ترک، جذابیت برای تشکیل دولت ترک در آزربایجان جنوبی، بیداری ملی و تسریع روند ملت شوندگی ترکان ساکن ایران  و ... به عنوان تهدید تلقی نموده و در صف ارمنستان برای رویاروئی با آزربایجان شمالی واقع شده است. پس از اشغال شهرهای آزربایجان شمالی نیز سالهاست که دولت ایران یکی از مهمترین تکیه گاه های غیرقابل کتمان ارامنه در منطقه می باشد. به گفته یکی از تحلیلگران ترک شاید آزربایجان شمالی و نسل کشی های قره باغ و خوجالی ریشه در مسئله ترکان ساکن ایران دارد و آزربایجان شمالی چوب ترکان ساکن ایران را از سوی دولت ایران خورده است. شاید بتوان مسائل دولتی را از مسائل جامعه فارس زبان تمایز نمود، که به هیچ وجه این طور نیست و با مثال های متعددی می توان این مسئله را نقش کرد از رفت و آمدهای خارج نشین فارس زبان و سرمایه گذاریها، اجرای کنسرت ها و ... می توان پی به استفاده از کارت بازی ارمنستان توسط فارس زبانان داخلی و خارجی در تقابل با ترکان منطقه پی برد، حتی موضوع به این نیز ختم نشده و فارس زبانان در عین تامل و تعجب در مورد مسائل کذائی سال 1915 با گروههای افراطی ارمنی هم سو بوده و به خیال خود به عنوان اهرمی در قبال ترکان منطقه بهره می جویند در حالیکه جامعه فارس زبان در قبال نسل کشی های خوجالی و قره باغ که نه در سال 1915 بلکه همین 20 سال پیش با هزاران ساعت فیلم و عکس اتفاق افتاده سکوت معنی دار و قیافه حق به جانبی را به خود می گیرند. 
می توان نتیجه گرفت که ماهیت دو حرکت ضداسعتماری و حمایت از کشوری اشغالگر بسیار متفاوت از هم و در تضاد می باشند و جامعه ترک نیز مطمئناً علت های این امر را مورد واکاوی قرار داده و خواهد داد تا جوابی به غایت دمکراتیک و مناسب را عرضه کند. امروز جوانان ترک پیشروان نهضت ضداستعماری و ضدراسیستی در ایران می باشند.

بیانیه مسئول امنیت دیاربکیر به مناسبت روز جهانی زنان به زبانهای ترکی – کردی

Kategori: , , , , , , , , , , Umud Urmulu - جمعه, اسفند ۱۸, ۱۳۹۱ - 0 comments
آقای رجب گووه‌ن مدیر امنیت شهر دیاربکیر ترکیه طی پیغامی که در نشریه محلی شهر دیاربکیر ترکیه منتشر شده به مناسب 8 مارس روز جهانی زنان را به دو زبان ترکی و کردی تبریک گفته است.
وی که به علت عهده داری مسئولیت دولتی در منطقه ای با اکثریت کردنشین واقع شده است در بیشتر مراودات خود با انسانهای رجوع کننده علارغم ترک بودن سعی در استفاده لغات زبان کوردی دارد مابین مردم منطقه از محبوبیت قابل توجهی برخوردار می باشد.
آقای گووه‌ن در پیغام ترکی – کوردی اش 8 مارس روز جهانی زنان را به تمامی زنان تبریک و تهنیت گفته و زنان را ارزشی گرانبها برای انسانیت معرفی کرده است.
در کنار اخبار خوشحال کننده ای این چنینی که نشان از سیر روند دمکراسی با استانداردهای اروپائی در ترکیه و در جهت تحقق حقوق تمامی ائتنیک ها، ادیان، مذاهب و ... فارغ از تمامی تفاوتها در داخل ترکیه می باشد واقعاً می توان به روزی اندیشید که مثلاً ما در ایران شاهد چنین روزی باشیم، آیا اصلاً برتری طلبی فارس زبانان به انواع و شکل های مختلف اجازه تحقق اولیه ترین حقوق ملت ترک و دیگر ملتهای تحت ستم و مستمعره را فراهم خواهد ساخت یا نه به مانند شعار معروف "آزربایجان ایران نیست" که در بازی تراختور آزربایجان برای اولین بار از سوی جوانان ترک به دنیا عرضه شد رفته رفته با کتمان، تحقیر، امنیتی شدن فضا و ... مسئله تنها از راه تجزیه این جغرافیا حل خواهد شد؟ به نظرم جامعه غالب استعمارگر در انتخاب راه حل مسئله بیشترین کمک ها و راهنمائی ها را به ملت ترک و دیگر ملتهای تحت ستم خواهد نمود.

Qaradağ ve Verziqan’da 4162 Deprem

Kategori: , , , , , , , , , , , Umud Urmulu - یکشنبه, اسفند ۱۳, ۱۳۹۱ - 0 comments

Güney Azərbaycan, Qaradağ: iranin Depremlə ilgili örgütlərinin Tuğralı (rəsmi)verilərinə Görə Güney Azərbaycanin Qaradağ bölgəsində son 6 ay içində 4162 Deprəm və Artçısarsıntı gərçəkləşmiş və eləcə bu sayda Deprem və Artçısarsıntı bilə son 6 ayda Japonya’da bilə gərçəkləşməmişdir.
Dünən gecə dən bugün səhərədək 12 Artçısarsıntı Güney Azərbaycanin Vərziqan Şəhərindən olmuşdur və bunların ən büyüyü 3.8 bal büyüklüğündə olmuş. Bu Artçısarsıntı Vərziqanin 14 km dərınlığındə gərçəkləşmışdır.
iyul (July)  ayının birində Güney Azərbaycanin Vərziqan, Əhər, həris vs bölgələrindən ard arda 2 büyük Deprem olmuş və depremlərin gücü 6.2 bal olmasına rağmən minlərcə insan ölübə və ən azı 5-6000 insanda yaralanmışdır. 
Güney Azərbaycan Depreminden neçə Ay keçməsinə rağmən bugün bilə bölgədə büyük sıxıntılar yaşanmaqdadır və iran dövləti sankı Güney Azərbaycan sömürgəsi olduğu kimin bölgəyə davranmaqdadır, bölgədə Deprem olduğunda bilə günlərcə iran dövləti Depremin nə büyüklükdə olub və nəyə yol açdığını bilə gizlətməktəydi ancaq Türk əktivistlərin bölgəyə gedib və çəkdikləri görüntülərı Ulusal Türk medyasina paylaşdıqdan sonra sorunun büyüklüğü ortaya çıxmış oldu. Iran’da milyonlarca Türk yaşamasına rağmən hamısı fars sayılıb və nə Türkcə və nə kültürəl vs haqqları dövlət tərəfindən verilməməktə və tərsinə asimilasyon siyasətləri sitematik bir biçimdə farsca zorunlu eyitim sistemi tərəfindən Türk Ulusunu uyğulanmaqdadır.
با پشتیبانی Blogger.
 
UrmiyeNews.Com - Batı Azerbaycan'ın Sesi
Tema: Bal Medya