اومود اورمولو
اصرار بر پروژه شکستخورده آذریسم
انتخاب نام "ترکی-آذری" به بهترین شکل ممکن گویای اهداف و نیات احتمالی طراحان و اجراکنندهگان طرح یادشده میباشد. اگر واقعا هدف دولت ایران پایاندادن به سیاستهای سیستماتیک آسیمیلاسیون زبانی و زبانکشی، تئوری آذریسم، انکار زبان و هویت تورکی و ... میبود، بیتردید اولین قدم به رسمیت شناختن نام "زبان تورکی" به عنوان زبان حداقل یک سوم جمعیت جغرافیای ایران بود. هدف از دوگانهسازی "ترکی-آذری" به جای کاربرد "آذری" کاستن از حساسیتهای بخشی از جامعه تورک میباشد. نامها صرفا اسامی بیمحتوا و بیمعنا نیستند، بلکه میدان منازعه منافعاند. نام زبان مادری بیهیچ پسوند و پیشوندی "زبان تورکی" هست.
تاکتیکی انتخاباتی و گرمکردن تنور انتخابات
طی 6 ماه آینده در ایران انتخابات مجلس برگزار خواهد شد و وضعیت گسست اجتماعی میان حاکمیت و جوامع موجود در ایران بر همگان آشکار هست. نشر خبر یاد شده به یکباره آنهم تنها 6 ماه مانده به انتخابات میتواند نقش پروپاگاندای دولتی برای گرم کردن تنور انتخابات و کشاندن مردم تورک شرق آزربایجان به پای صندوقهای رای را بازی کند.
بسندگی زبان فارسی و آموزش زبان ترکی-آذری
دولتی که در حال اجرای طرح زبانکشی "بسندگی زبان فارسی" که با هدف زدودن کامل زبان تورکی از مناطق تورکنشین طرحریزی شده و بقاء زبان تورکی و انسان تورک را به خطر انداخته است، آیا میتواند آموزش زبان تورکی هر چند به صورت 2 ساعت در هفته را طرحریزی کرده باشد؟ دولتی که کودکان خردسال تورک را تنها به سبب عدم آشنایی با زبان بیگانه فارسی ملزم به تحصیل در مدارس استثنایی و تحمیل هزینه به خانوادههای تورک میکند چگونه میتواند و میخواهد هزینه 2 ساعت آموزش زبان تورکی در مدارس را متقبل شود؟
تدریس 2 ساعته زبان تورکی-آذری در دورهای سوخته از نظر آموزش زبان مادری
به گواه دهها تحقیق و پژوهش داخلی، همهی مفردات آموزشی و برنامهریزیهای تحصیلی در 5 سال اول تحصیل در مناطق تورکنشین برای زدودن آثار زبان مادری کودکان تورک و قبولاندن زبان بیگانه فارسی به عنوان زبان اول یا زبان مادری به کودکان تورک بکار بسته میشود. در حالیکه طرح آموزش زبان ترکی-آذری در استان آزربایجان شرقی در دو مقطع چهارم و نهم را مد نظر قرار داده است. اغلب کودکان تورک در این مرحله دیگر توانایی یادگیری زبان مادری خود، یعنی زبان تورکی را تا حدود بسیار از دست دادهاند. طبق تحقیقات علمی و پداگوژیک مهمترین مرحله در یادگیری آموزش زبان مادری ویا آموزش دو یا چندزبانه 5 سال اول آغاز تحصیل میباشد. در مراحل بعدی آموزش حتی در صوریتکه دولت نیز به فرض محال و مثال در پی آموزش صادقانه زبان تورکی باشد آموزش غالب به زبان فارسی و آموزش 2 ساعت در هفته آموزش زبان تورکی به عنوان و در نقش ابزاری آسیمیلاسیونی عمل خواهد نمود و هیچ تاثیر مثبتی در آموزش زبان مادری کودکان تورک نخواهد داشت.
آغاز مهرماه و عدم برنامهریزی و نبود جدیت
طرح آموزش 2 ساعته زبان ترکی-آذری در هفته از سوی استاندار آزربایجان شرقی تنها 1 ماه مانده به آغاز مدارس در ایران که مصادف با مهرماه، ماه نسلکشی زبانی کودکان تورک میباشد، همراه شده است. طبیعتا طی 1 ماه فراهم نمودن مفردات آموزشی لازم به زبان تورکی چیزی در حد غیرممکن هست. تهیه مفردات آموزشی به زبان تورکی حتی برای 2 ساعت آموزش زبان تورکی در صورتیکه هدف دولت ترجمه تورکی مفردات فعلی کتب فارسی نیز باشد، به سبب عدم وجود نیروی متخصص در ترجمه، عدم وجود بودجه، برنامهریزی لازم، عدم وجود زیرساختها و... ممکن نیست. در حالیکه بنا به تحقیقات پداگوژیک جهانی و خواستی که فعالین ملی تورک کارآزموده در مبحث زبان مادری دارند، تهیه وتدوین مستقل مفردات آموزشی با توجه به نیازها، فرهنگ، جغرافیا، تمدن، تاریخ، هنر و... جامعه تورکان در ایران بایستی صورت گیرد نه ترجمه صرف مفردات آموزش زبان فارسی به تورکی که مفردات فعلی سیستم آموزشی ایران بیتردید دارای بار ضدتورک، ایدئولوژیک، ضدزن، تکثرزدا، نژادپرستانه، دگرستیز و ...هست.
ترویج و تقویت لهجهگرایی و محلیگرایی
علت آغاز طرح پایلوت آموزش 2 ساعته زبان ترکی-آذری در هفته از استان آزربایجان شرقی و وجود و یا عدم وجود طرح مشابهی در دیگر استانها و مناطق تورکنشین هنوز مشخص نیست. با توجه به تجربه شبکههای استانی و نشریات دولتی در مناطق تورکنشین و با توجه به عدم وجود برنامه جامع و سراسری آموزش زبان تورکی محتملا طرح یاد شده، در صورت اجرا در دیگر مناطق، به مانند شبکههای رادیو و تلویزیونی که مهمترین عامل مخرب زبان تورکی و اصلیترین ابزار شکلگیری زبان هیبرید متشکل از آذری باستانی و فارسی کوچهبازاری(فاذری) هست، عمل خواهند نمود. که این مسئله نیز سبب افغانستانیزه شدن هر چه بیشتر زبان تورکی خواهد گردید. در صورت ترویج لهجهگرایی و محلیگرایی به مانند مسیری که تا به امروز طی شده، این طرح نیز مهمترین مانع و سد در برابر شکلگیری زبان واحد تورکی معیار در ایران خواهد گردید.
عدم وجود مدرس آموزش زبان تورکی
با توجه به عدم وجود نیروی متخصص و تربیتشده آموزش زبان تورکی محتملا دولت از معلمین زبان و ادبیات فارسی در مناطق تورکنشین که مطمئنا قریب به 99% شان قادر به نوشتن نام خود به زبان تورکی نمیباشد{استثناها در مجموع شاید 1% هم نباشند}، چه رسد به آموزش زبان تورکی استفاده خواهد نمود. این مسئله نیز سبب تخریب ساختار هر چه بیشتر زبان تورکی خواهد گردید، موردی که در رادیو و تلویزیونهای دولتی مناطق تورکنشین به وفور شاهدیم. ظهور جملات کاملا با ساختار فارسی و فعل معیوب تورکی در آخر جمله از نمونههای بارز این بیماری زبانی میباش. دولت ایران اگر واقعا هدف و نیتی در راستای آموزش زبان تورکی و حفظ آنرا مد نظر دارد بایستی از امروز شروع به تربیت نیروی متخصص آموزش زبان تورکی از طریق پذیرش در دانشگاههای تربیت معلم اقدام نماید.
عدم مشارکت نیروهای کارآزموده و ملی تورک در تهیه و تدوین طرح
طرح آموزش زبان ترکی-آذری در استان آزربایجان شرقی مشخص نیست توسط چه شخص و یا نهاد دولتی طرحریزی، تهیه و تدوین شده است. آنچه که مشخص هست عدم مشارکت نیروهای کارآزموده ملی تورک و عدم نظرخواهی طراحان و برنامهریزان دولتی طرح از نیروهای ملی تورک میباشد. این مسئله نیز به خودی خودی به سبب عدم شناخت نیازها، خواستها، راهکارهای احتمالی و ... خواسته یا ناخواسته سبب عدم موفقیت طرح خواهد شد.
شعف زودهنگام برخی فعالین تورک
با توجه به عدم مشاهده کوچکترین گشایش و یا تغییر نگرش خرد و کلانی در رابطه با "مسئله تورک در ایران"، برخی فعالین ناآگاه و جوان تورک تنها با شنیدن خبر پروپاگاندای دولتی اظهار شعف و شادمانی زودهنگامی نمودند. در حالیکه با توجه به تجربیات تاریخی و گذشتهمان، با تجزیه و تحلیل شرایط منطقهای و جهانی، آنالیز چند و چون طرح موجود به راحتی و تاحدودی میتوان از اهداف و نیات احتمالی طرح آگاه بود.
سخن آخر اینکه ما به عنوان جامعه تورک حق آموزش به زبان تورکی را از فارسیزبانان و یا دولت گدایی نمیکنیم بلکه اگر ما جامعه تورک شهروندان با حقوق برابر دولت ایرانیم بایستی از حقوق برابری با اقلیت حاکم فارسیزبان برخوردار باشیم. ما نه خواستار حقوقی بیشتر از آنچه که اقلیت حاکم فارسیزبان سالهاست از آن برخوردارند هستیم نه به کمتر از آن حقوق قانع هستیم. ما به عنوان جامعه تورک با توجه به پیشینه حداقل هزار ساله رسمیت و دولتیبون زبان تورکی در دولتهای تورک در ایران خواهان؛
برچیدن رسمیت انحصاری زبان اقلیت حاکم فارسیزبان،
پایان دادن به سیاست انکار زبان تورکی و پروژههای آسیمیلاسیون زبان تورکی،
به رسمیت شناختن زبان تورکی به عنوان یکی از زبانهای موجود در جغرافیای ایران،
به رسمیت شناختن تکثر و تنوع زبانی در ایران و قید در قانون اساسی،
برچیدن آموزش تکزبانه، ایدئولوژیک و تکتیپساز و گذر به آموزش چندزبانه، متکثر و سکولار،
رسمیت و سراسری شدن زبان تورکی تحت ضمانت اجرایی قانون اساسی،
تاسیس روزنامه و رادیو و تلویزیون سراسری به زبان تورکی،
تاسیس فرهنگستان زبان تورکی با چندین شعبه در تهران، تبریز و اورمیه،
برخورداری از تبعیض مثبت در بهرهبرداری از بودجهها به سبب نزدیک به صد سال سیاست زبانکشی و تورکهراسی،
... میباشیم.