سلسله مقالاتي كه تحت عنوان قتل عام در آزربايجان را فراموش نكنيم به رشته تحرير در آمده و مورد توجه بسياري از هم وطنان و حتي منسوبين اتنيك هاي مختلف قرارگرفت و از طرف بسياري از سايت هاي مختلف ترک آزربايجاني منعكس شد (كه وظيفه دارم از تمام هموطنان در انعكاس اين تحريرات تشكر بكنم) قطعاً نمي تواند عمق فاجعه انساني را عكس و يا حتي تجسم بكند. حجم و مخاطبين يك وبلاگ گمان مي كنم حوصله و گنجايش ادامه اين مبحث را نداشته باشد ، آنچه كه مهم است ايجاد يك پنجره براي باب فتح در جهت كشف حقيقت و تلنگر براي روح جستجوگر نسل جديد ترک آزربايجان است كه مانند آبي زلال در چشمه ساران حقيقت بدنبال خلاصي از قعر زمين و رسيدن به محضر خورشيد حقيقت و جاري شدن در پهنه وطن و آباداني آن مي باشد. اساساً سخن گفتن و نوشتن در مورد واقعه تاريخي همچون قتل عام تركان در آزربايجان غربي آن هم واقعه اي كه دقيقاً 92سال زمان سپري شده ما را از آن جدا كرده بدون تكيه به منابع تاريخي كاري عبث مي باشد. لذا در اينجا به شرح منابع و اسناد تاريخي اين مقام بسنده كرده و ادامه تحقيق و كاووش در اين مورد را به جوانان واگذار می نمایم.
مدارك و شواهد:
مدارك شفاهي:
در لابلاي آنچه كه نوشته شد جابجا از اظهارات پيرمردان و پيرزناني استفاده شده كه فرزندان شهود واقعي آن ماجراي تلخ بوده اند، كه در محافل خانوادگي به شرح ماوقع به منظور ياد آوري و درسي از گذشته از بين اقوام و آشنايان مستقيم نگارنده پرداخته اند و اكثراً نيز بجز دو سه نفر به ديار باقي شتافته اند. تنها شاهد نسل اول كه در وقايع مورد بحث جواني بيست و چند ساله بود پدر بزرگ اينجانب مرحوم لطف علي درزي از بازاريان و معتمدين شهر مي باشد كه در اوان نوجواني اينجانب به رحمت ايزدي رفته است.
مدارك كتبي:
آنچه كه در اين سلسله مقالات به رشته تحرير آمده از كتاب هاي زير گلچين شده است:
اروميه در گذر زمان –حسن انزلي ، تاريخ هجده ساله آذربايجان – احمد كسروي ، يادداشت هايي از آشوب هاي عشايري و سياسي آذربايجان – سرلشگر امير طهماسبي ، اروميه در محاربه عالم سوز – معتمدالدوله ارومي ، تاريخچه اروميه – رحمت الله توفيق ، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي – ارتشبد فردوست ، فاجعه جيلولوق – توحيد ملك نيا ، قتل عام مسلمانان در دو سوي ارس – صمد سرداري نيا ، تاريخ اروميه – احمد كاويانپور ، تاريخ رضائيه – محمد تمدن ، مجموعه مجلدات میراث اسلامی جلد دهم- ميرزا ابوالقاسم امين الشرع خويي
مدارك و شواهد باستان شناسي(آركئولوژي)
اما آنچه بسيار مهمتر و قابل استناد تر مي باشد بقاياي آركئولوژيك و بررسي هاي پزشكي قانوني است كه تاكنون از قلم افتاده و عمداً سعي بر امحاع آثار آن توسط پهلوي اول شده است؟.
بعد از وقوع هر هجوم و قتل عام كه متمادينا و در طول شب و روز انجام مي شده اجساد بر كوي و برزن و يا داخل منازل بر روي هم تل انبار ميشدند و دفن ميت شهدا عملا بدون انجام تشريفات و در گور هاي دسته جمعي و يا انفرادي( براي كساني كه بازماندگانشان امكان داشتند) در گورستانهاي شهر و يا به طور عمده در دو دو يا سه نقطه شهر كه زمين خالي و باير بوده اند انجام شده است، تمامي اين گورستان ها در اقدامي با شتاب جهت امحاع آثار جرم تغيير كاربري پيدا كرده و به مدرسه يا درمانگاه تبديل شده اند . و هرگونه تدريس وقايع در مدارس و نشر كتب و يا تعيين روز مخصوص براي بزرگ داشت قربانيان اين فاجعه انساني( آنگونه كه در جوامع ديگر مرسوم است) به فراموشي عمدي سپرده شده است. عمده اين گورستان ها به شرح به شرح ذيل مي باشند :
1- گورستان (قبير صانديق) حاج خان : محدوده خيابان امام و خيام فعلي تبديل به مدرسه منوچهري (فعلا اداره آگاهي)و كتابخانه مركزي اورميه شده است.(پشت ساختمان مركزي مخابرات در خيابان امام)
2- گورستان قره صانديق: دبيرستان مهر(پانزده خرداد) و درمانگاه صحيه. خيابان مدني يك (سيروس)
3- گورستان جارچي باشي: خيابان باكري تبديل به مدارس كيميايي (استاد برزگر)، حكمت و شاهد(نادر شاه)
4- گورستان ريضا آباد: جنب مسجد ريضا آباد
5- گورستان شيخ ابوبكر: مدرسه همام (پروين اعتصامي)
6- گورستان خطيب: جنب مسجد خطيب
7- گورستان شرف: خيابان باكري ، تبديل به دو مدرسه شده است.
8- گورستان آغداش: تبديل به مدرسه شده است.
9- گورستان خزران يا خازاران: به شرحي كه رفت ابتداي جنگ از اين محله شروع شده و ابعاد فاجعه خارج از تصور بوده است . اين گورستان نيز تبديل به مدرسه و رختشويخانه شده كه اكنون در اختيار بهزيستي است.
ياد آوري مي نمايد اورمو تنها شهری در كشور است كه گورستان در داخل شهر ندارد؟. عرف بر اين است كه بايستي تاريخ آخرين تدفين در گورستان با متروكه اعلام نمودن آن چهل سال فاصله داشته باشد و بعد از چهل سال اگر چنانچه از وراث مستقيم يا درجه يك مدفون شدن در گورستان كساني باشند حاكم شرع اجازه تخريب يا تغيير كاربري گورستان را صادر نمي كند. حال آنكه عليرغم متروكه نشدن گورستان هاي فوق و ادامه دفن ميت در آن مكان ها تا سال 1325كليه گورستانهاي فوق تخريب و گورستان جديد به نام آقا قبيري در نزديكي گورستان خازاران-خزران با فاصله كمتر از صد متر احداث شد. اين مورد آخري نشان دهنده عجله اولياي آريايي شهر جهت انهدام آثار و شواهد آركئولوژيك آن فاجعه است؟. زيرا آثار گلوله و بريدگي و شكستگي استخوان ها ، سوختن اعضا و جوارح و قبر هاي دسته جمعي بزرگ ترين مدرك و سندي است كه استناد به آن ها كار هر دادگاهي را آسان مي كند.
برابر اظهار شهود به شرحي كه در قسمت مدارك شفاهي اين مقاله رفت در سه نقطه شهر به شرح ذيل محل اصلي دفن اجساد قربانيان در گورستان هاي دسته جمعي مي باشدكه زمين خالي بوده و كاربرد شهري نداشته اند:
1- مدرسه اسلامي در خيابان امام (محل تبليغات اسلامي فعلي)نرسيده به گرمابه و سينما ايران
2- محل پاساژ انزلي خيابان امام روبروي بانك سپه شعبه مركزي
3- باغ كودك خيابان حافظ ، محله مهدي القدم ، روبروي كوچه خليفه گري ارامنه ( از محلاتي بوده كه به علت مجاورت با محلات ارمني نشين بيشترين صدمات و تلفات را متحمل شده است.)
در زير جهت شرح اهميت موضوع به چند عكس كه توسط دانشگاه آتا ترك ارزروم از كشفيات باستان شناسي گورهاي دسته جمعي (همزمان با فاجعه قتل عام اورمو) منتشر شده است توجه فرماييد ، تا به عمق اقدامات فاشيسم فارس و همكاري آنان با قاتلين مسلمين در نابود كردن آثارجرم پي ببريم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر