اومود اورمولو
یکی از مهمترین عناصری که جوامع را از دیگر اجتماعات متمایز می کند زبان و فرهنگ می باشد. زبان یکی از مهمترین عناصر تشکیل دهنده هویت و فرهنگ ملی می باشد.
زبان مادری نحوه بیان تکامل ملتی به شیوه خود می باشد. نوع نگرش به جهان پیرامون و حیات را ملت ها بوسیله ابزار زبان مشخص می سازند. ملل و ائتنیسسیته ها کائنات و جهان پیرامون را هر یک با نشانه های زبانی خود آشکار می سازند. بنا بر آنچه که گفته شد می توان زبان را به عنوان فرم دهنده اجتماع نامگذاری کرد. انسانهائی که در یک اجتماع زندگی می کنند محیط و جهان پیرامون خود را نه به شکل حقیقی آن بلکه به شکل زبانی که به آنها ارائه می شود می نگرند.
از زمانی که مفهوم ملت با ارزش ها و مفاهیم خاص مشخص شد مشخصه ها و خصوصیات ملت در زبان نیز کم و بیش نمود داشته اند. بر اساس گفته ها زبان شناسان مشهور دنیا خصوصیات معنوی ساختارهای اجتماعی ملتها، کاراکترهای روشنفکران، شخصیت های ملی در زبان و فرهنگ اجتماعات دارای علایق و پیوندهای بسیار زیادی می باشند. بنا به این گفته می توان زبان را از آثار قدرت معنوی یک ملت نام برد. نمای روح بیرونی یک ملت پیوسته در زبان خود را نمایان می کند. بر اساس گفته ویلهلم فون هومبولت (Wilhelm von Humboldt) زبان شناس، دیپلمات و فیلسوف آلمانی "زبان یک ملت روح آن می باشد، و روح ملتی در زبان آن نهفته می باشد".
در عصر کنونی تغییرات متعدد و پرسرعت جزء خصیصه های اجتماعات می باشد. در عصری که مفاهیم و تفکرات از نو شکل می گیرند مفاهیم و اساس هائی که در زمینه فرهنگ شکل گرفته اند بی شک بدون استفاده و کاربرد نخواهند بود. مسائلی که در محیط خانواده، محیط کار و ... اتفاق می افتد ما را از نو برای دوباره اندیشیدن و تفکر وادار می سازد. این ارزیابی ها به عنوان پلی فرهنگی مابین زمان گذشته - حال و زمان حال و آینده بوده و به عنوان دارائی های فرهنگ نمود پیدا می کند.
اگر در روستای و یا شهری دور دست زندگی کنیم نیز با این مفهوم و عناصر مرتبط با آن مواجه خواهیم شد.
در تمامی بخش ها و دوره های زندگی اجتماعیمان با این کلمه و مفهوم مواجه می باشیم. از فرهنگ زبانیمان بحث می کنیم، پل ارتباطی مابین تکنولوژی، مدنیت و فرهنگ را مورد ارزیابی قرار داده و بحث می کنیم. با مفهومی که در تمامی شاخه های هنر خود را بروز داده استفاده می کنیم، فرهنگ موزیک، فرهنگ سینما، فرهنگ ادبیات و ... را می گوئیم. برای معرفی زندگی اجتماعیمان از کلمات و مفاهیم فرهنگ شهری، فرهنگ روستائی و ... بهره می بریم.
این مفاهیم تنها در مقالات روزنامه ها، کانال های تلویزیونی و رادیوئی و مجلات جای نگرفته در تمامی بخش های اجتماع پیوسته در حال جای گیری و استفاده می باشند.
طی سالهای متمادی از چگونگی شناسائی، تاثیرات و قدرت فرهنگ مان بحث های متعددی را محقق ساختیم. در این سالها بحث ها و مقالات متعددی در مورد چگونگی حفظ فرهنگ و انتقال آن به نسل بعدی مان بحث های متعددی را شکل دادیم. بسیاری از انسانهای پیرامونمان با سمپاتی و بسیاری دیگر با آنتی سمپاتی به موضوع نگریستند.
در تعریفی که متخصصین سازمان جهانی یونسکو در ارتباط با فرهنگ بیان می دارند اشاره به خصوصیت تکامل و سیر تاریخی فرهنگ دارند. این شعار همواره به نقش محتوائی شعور اجتماعی- معنوی فرهنگ اشاره داشته و بر روند ضرورت نقش ملی فرهنگ تاکید دارد. بر اساس تعریف نیز فرهنگ ها تنها در سایه داشته های تاریخی اجتماعی ظاهر می شوند. فرهنگ ها در طی دوره های متعدد انسانی ظاهر شده و سبب استواری ملت ها شده و میشوند.
بر اساس نظریه ای قدرتی که سبب احیای تاریخ به امروز شده علم، فرهنگ و هنر بوده و این سه عنصر تاریخ را تا ابد همراهی خواهند کرد. طی زمانها و دوره های متوالی عناصر فوق در تاریخ تاثیرات فراوانی داشته اند.
اگر فرهنگ و ملت را به کودکی در درون رحم مادر تشبیه کنیم. تنها بند ناف کودک را به مادر متصل کرده است. اگر آن بند ناف را جدا کنیم نتیجه فاجعه بار خواهد بود. ملتها تنها با فرهنگ خود می توانند زیسته و به رشد و شکوفائی برسند.
فرهنگ ها دارای جایگاه باور و اعتقادات دینی، اطلاعات تاریخی، ارزشها، عادات و رسوم و ... ملت ها می باشند. به طور کلی فرهنگ نوع و شیوه زندگی ملتی می باشد.
فرهنگ شیوه زندگی اجتماع مشخصی در یک منطقه جغرافیائی می باشد. این فرهنگ در هنر، سیستم اجتماعی، عادات و رسوم این خلق پیوسته جاری می باشد. انسانهائی که دارای فرهنگ یکسانی بوده و در یک محدوده جغرافیائی مشخص زندگی کرده و زبان یکسانی را بکار می برند با تعریف دیگر انسانهائی که این خصوصیات را در چهارچوب گفته شده همراهی نمی کنند بی شک دارای تفکرات، هیجان ها، نوع بینش و نگرش متفاوتی می باشند.
اهمیت زبان مادری در ظهور و شکل دهی معنای هویت ملی
زبان در بسیاری از اوقات به عنوان رابط و واسطه ادراک بین انسانها تعریف می شود. در زمانهای اخیر به جای رابط مفهوم برقرای پیوند را بکار می بریم. این تعریف در عین ناقص بودن بخش های اجتماعی و فرهنگی زبان را نادیده گرفته و زبان را به مانند یک تلفن موبایل تعریف می کند. اگر قصدمان از تعریف فوق برای زبان تنها برای بیان زبانهای ماشینی رابطی که پس از ظهور کامپیوتر در دنیای برنامه نویسی ظاهر شده اند باشد شاید این تعریف بتواند معنا و مفهوم زبان را دربرگیرد، ولی بی شک برای زبانهای انسانی تعریف فوق بسیار عاجز و ناتوان می باشد.
زبان انسان واسطه و حاصل هزاران سال انباشتگی تجربه می باشد. هر زبان ناشی از تجربه متفاوت یک اجتماع و یک خلق می باشد. زمانیکه علم روز قادر به کشف تاریخ عمیق گذشته نبوده و عاجز می باشد زبان مردم مشخصی که در یک جغرافیای مشخصی زیسته اند اکثر ویژگی های آن اجتماع را کم و بیش منتقل می کند. مردمی که در جغرافیای مشخصی زیسته ، شرایط جغرافیائی، پوشش گیاهی و تنوع حیوانات و ... در شکل گیری محتوای زبان نقش بسزائی داشته و دارند. برای مثال اعراب برای بیان مفهوم شتر کلمات متعددی را بکار می برند در دیگر سو اسکیموها نیز برای بیان مفاهیم برف و یخ کلمات مختلفی را استفاده می کنند. بر همین اساس زبانها در حین زاده شدن خود گذشته تاریخی و نوع زندگی آن خلق یا اجتماع را در تونل تاریخ و زمان به خوبی مشخص می سازند.
برای مثال در ایجاد زبان ترکی ترکان بوُزکْر (bozkır) مشخصات جغرافیائی و نحوه و نوع زیست این اجتماع ترک به خوبی نمایان می باشد. این قوم ترک برای تمامی حیوانها اسامی خاص خود را داشته و حتی برای نامیدن و تمایز اسبها نام رنگ هائی را نیز ایجاد کرده است. در زبان ترکی bozkır برای بیان شرق مفاهیم گون دوغوشو(محل زاده شدن خورشید)، غرب گون باتی سی(محل غروب خورشید)، شمال گئجه اورتاسی (نیمه شب)، جنوب گوندوز اورتاسی (نیمه صبح)، تانری (آسمان)،گوغو گوْک(آسمان) و ...بکار می رود که نشان از اهمیت فعل ها در زبان bozkır ها می باشد. با مثال های فوق می توان به نوع برخورد روانشناسانه این اجتماع ترک پی برد ، به طوریکه برای آمدم، رفتم، دویدم و ... احتیاجی نبوده و فعل در جمله محل، زمان و شرایط را به خوبی ابراز می کند. برای مثال برای بیان جمله دیروز به خانه آمدم bozkır ها جمله دیروز قبل از غروب آفتاب به خانه آمدم (دونن گونش باتمادان ائوه گلدیم) را بکار می برند که جمله فوق به خوبی شرایط طبیعی و فرهنگ این قوم ترک را ابراز می کند.
روندی که فرهنگ ها طی دوره های متوالی بر یکدیگر گذاشته اند به بهترین وجه ممکن در زبان اجتماعات جای خود را حفظ کرده است. کلمات غیرخودی زبانهائی که انسان ها امروزه به کار می برند نشان دهنده همان ارتباطات و علایق فرهنگها می باشد که در بستر زبان بروز کرده اند. انسانها تنها با تحقیقات علمی و زبانشناسانه می توانند از نحوه ارتباط اجتماعات و خلق ها مطلع شوند وگرنه راه را به بیراهه خواهند رفت. زبان مادری را نمی توان به مانند زبانهای خارجی با استفاده از قوانین آموزشی و سیستم ها آموخت چون قبل از بوجود آمدن سیستم های سیاسی و آموزشی زبان مادری می زیسته است. "کودکان با استفاده از رفلکس هائی که از اشیاء موجود در محیط می گیرند زبان مادری را می آموزند". در واقع زبان مادری به مانند چشم، حس بویائی و چشائی و تمامی ارگانهایمان یکی از طبیعی ترین خصوصیات هر انسانی می باشد. این تکامل همواره از پدر و مادر به کودکان به ارث رسیده و طی حیات بشری این روند ادامه داشته است. حتی این روند برای کودکانمان و نواده هایمان نیز تکرار خواهد شد. از یک سو زبان اجتماع مشخصی که در طول تجربه هزاران ساله گسترش یافته و از دیگر خصوصیت یادگیری طبیعی زبان در کنار هم یکی از مهمترین عناصر تشخیص اجتماعی می باشد. در سایه زبان فرد در کنار شناخت الفبای محیط خود را درون اجتماع حس کرده و تفاوت اجتماع خویش را با دیگر اجتماعات به خوبی درک می کند. در همین صورت می باشد که زبان فرد را عضوی از اجتماع مشخص تعریف کرده و هویت می بخشد و از دیگر سو با استفاده از تفاوت های زبانی اجتماعات مفهوم ملت را تقویت می کند. در کنار زبان برای معنا بخشیدن مفهوم ملت عناصر متعدد دیگری نیز وجود دارد، ولی بنا به تحقیقات متعدد در ایجاد جوامع زبان از مهمترین عناصر تشکیل دهنده می باشد.
بحث هائی که در مورد زبان در مطالب بالا ذکر شده است از اهمیت زبان برای هر اجتماعی سخن می گوید. اهمیت زبان هر اجتماع با تحقیقات زبان شناسی و گسترش زبان معنا پیدا می کند. زبان با اجتماع رشد و تکامل می یابد.
آموزش به زبان مادری مسئولیت گسترش و حفظ زبان اجتماعی را به دوش می کشد. هیچ اجتماعی بدون آموزش به زبان مادری و تنها با گفتگوی روزانه به زبان مادری قادر به حفظ و گسترش زبان اجتماع خود نمی باشد. "حفظ ملتی به آموزش به زبان مادری وابسته می باشد". در کنار عوامل اقتصادی و سیاسی آموزش به زبان مادری از پر اهمیت ترین موضوعات حفظ ملتی بوده و در غیر اینصورت اجتماع تابع و تحت سلطه خلق و اجتماعی دیگر خواهد بود.
کشور بنگلادش در سال 1999 پیشنهادی برای نامگذاری 21 فوریه (2 اسفند ماه) در دنیا برای پاسداشت زبان مادری به سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد (یونسکو) ارائه داد که این پیشنهاد به تصویب نمایندگان بسیاری از کشورها رسید. پس از این واقعع تاریخی ارگانهای متعددی در جهت حفظ و پاسداشت زبان های بشری دنیا شکل گرفت و همه ساله در روز 21 فوریه در بسیاری از کشورهای دنیا مراسمات فرهنگی متعددی برگزار می شود.
متاسفانه در جامعه چند ملیتی ایران هنوز وجود میلیونها انسان ترک، عرب، لر، کرد و دیگر ملل غیرفارس کتمان شده و همگی به اجبار تحت سلطه استعمار داخلی ائتنیک فارس واقع شده اند. علارغم سقوط رژیم فاشیست پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی که با نام برابری در میان ائتنیک ها جایگاهی یافته بود متاسفانه پس از گذشته 33 سال هنوز هم هویت ملی ائتنیک های غیرفارس ساکن این منطقه جغرافیائی کتمان شده و شهروند درجه دوم محسوب می شوند. اصل های بسیار عقب مانده ای به مانند اصل های 15 و 19 قانون اساسی فوق که حداقل 100 سالی از زمان محقق شدن این اصول عقب مانده گذشته است باز هم به حالت معلق و راکت باقی مانده اند. زبانهای ترکی، عربی و ... فارغ از هویت های ترک، عرب و ... میراث انسانیت اند و با نابودی این زبانها میراثی از این پازل بزرگ خالی خواهد ماند.
منبع نوشته: برداشت آزادی از تز دکترای پرفسور دکتر احمد.ب.ارجیلاسون با نام در اثنای قرن 21 و اهمیت زبان در نحوه شکل گیری هویت ملی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر