اومود اورمولو
روز جهانی زبان مادری
21 فوریه از سوی سازمان جهانی یونسکو به عنوان "روز جهانی زبان مادری" برگزیده شده، علت نامگذاری روز جهانی زبان مادری از سوی یونسکو پاسداشت حرکت اعتراضی مسالمت آمیز دانشجویان بنگالی و درگیری با پلیس بنگلادش می باشد که سبب کشته شدن صدها دانشجو تنها به سبب اعتراض به تحمیل رسمیت زبان اردو از سوی دولت پاکستان و طرد زبان بنگالی بود. اعتراضات زبانی دانشجویان بنگالی سالهای بعد به استقلال بنگلادش از پاکستان منجر شد.
هدف یونسکو در کنار پاسداشت یاد دانشجویان معترض بنگالی کمک به درک و قبول تنوع زبانی و فرهنگی بیان گردیده به طوریکه شعار سال 2014 یونسکو " زبان محلی برای شهروندی جهانی؛ تمرکز بر علم" برگزیده شده است.
روز جهانی زبان مادری در ایران
علارغم اینکه ایران در 16 تیرماه 1327 اجازه عضویت قطعی در سازمان تربیتی، علمی و فرهنگی ملل متحد(یونسکو) را یافته و بسیاری از مصوبههای آنها را امضاء نموده در تقویم رسمیاش روز جهانی زبان مادری وجود خارجی ندارد. گرچه بزرگداشت روز جهانی زبان مادری در داخل ایران و از سوی دولت و ملت حاکم وصرت نمی پذیرد ولی گروههای ائتنیکی غیرفارس چه در داخل و چه در خارج با پخش بروشور، کتابچه، سخنرانی، تجمعات اعتراضی و ... خواهان به رسمیت شناختن زبان مادری خود و برخورداری از حق آموزش به زبان مادری خود می باشند. طبیعتا به علت فضای بسیار امنیتی در داخل بیشتر فعالیت گروههای ائتنیکی غیرفارس از طریق شبکه های اجتماعی مجازی، وبلاگ نویس، توئیت و... صورت می گیرد. مهمترین نکته طی چند سال گذشته افزایش شعور زبانی و ائتنیکی در ملل غیرفارس اللخصوص نسل جوان و پیش روی ترک می باشد.
تبعیض زبانی در قانون اساسی
قانون اساسی ایران علارغم تعدد ائتنیکی، فرهنگی و زبانی موجود در جغرافیای ایران به صورت رسمی تکثر زبانی، ائتنیکی و فرهنگی را کتمان کرده و ارجحیت و برتریت حقوق زبانی گروه اقلیت حاکم را با قوانینی تضمین می کند. برای مثال اصل 15 قانون اساسی رسمیت انحصاری زبان و خط رسمی گروه اقلیت حاکم فارس را به عنوان زبان و خط رسمی مشترک مردم ایران معرفی کرده و از لزوم کاربرد این زبان اقلیت در مکاتبات، اسناد، متون رسمی و کتب درسی سیستم آموزشی سخن می گوید؛ در ادامه این اصل استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات، رسانه های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس و در "کنار زبان فارسی" سخن می گوید در حالیکه با رسمیت انحصاری زبان و خط گروه اقلیت حاکم به واقع حق زیست را دیگر زبانها گرفته و ضمانت اجرائی برخورداری گروههای ائتنیکی غیرفارس از آموزش به زبان مادری را الزام آور نمی کند. به طوریکه علارغم گذشت 34 سال از پیروزی انقلاب تفسیرهای متعددی از این اصل که به هیچ وجه قابلیت پاسخگوئی به نیازهای زبانی ملل غیرفارس را در حالیکه کشورههای هم مرز ایران نظیر عراق دارای 5 زبان رسمی می باشد را ندارد شده، حتی اشخاص شناخته شدهای به مانند حمید احمدی از اجرا شدن این اصل طی 15 سال گذشته خبر دادهاند. در کنار عدم رسمیت زبانهای گروههای ائتنیکی غیرفارس به علت الزام آور بودن کاربرد خط عربی اصلاح شده برای فارسی به واقع کاربرد دیگر الفباها الخصوص الفبای لاتین نیز در قانون اساسی ممنوع گردیده است، الفبائی که برای مثال یکی از ملزومات کاربرد صحیح زبان ترکی می باشد و عدم کاربرد این الفبا سبب گسست زبانی و فرهنگی ترکان داخل ایران و دیگر ترکان منطقه گردیده است. علاوه بر تبعیض آشکاری که نتیجه رسمیت انحصاری زبان گروه اقلیت حاکم فارس زبان می باشد زبان فارسی در ایران به زبان قدرت مبدل گشته و به طور اتوماتیک اصل 19 قانون اساسی که در آن از حقوق مساوی مردم ایران از هر قوم، قبیله، رنگ، نژاد، زبان و ...را به زیر سوال برده و به به قولی فسخ نموده است. اگر به واقع مردمان ساکن ایران به عنوان شهروندان دولت ایران فارغ از هویت ائتنیکی، فرهنگی و زبانیشان از حقوق برابر برخوردار می بودند بی شک زبان گروه اقلیت برگزیده دولت نمی باید به عنوان انحصاری ترین زبان جغرافیای ایران انتخاب می گشت و حق زیست از دیگر زبانها گرفته می شد. تبعیض زبانی و عدم تطابق قانون اساسی ایران با واقعیات جامعه ایران خواسته یا ناخواسته مشروعیت قانون اساسی را به زیر سوال می برد.
آموزش به زبان مادری جزء یکی از اساس های حقوق اولیه بشر می باشد
زبان یکی از ابزارهای کارآمد و اولیهای می باشد که همواره از زمانی که انسان چشم به جهان می گشاد تا زمانیکه از این جهان رخت بر می بندد با او همراه می باشد. زبان، ابزاری برای افاده خواستها، نیازها، عواطف، ادراک، اشارات و تفکر هر انسانی می باشد. زبان بی تردید یکی از میراثهای انسانی میباشد که تنها نمی توان آن را جزء ابزار ارتباط فردی و جمعی طبقه بندی نمود، چون زبان حامل و ناقل میراثی انسانی می باشد. هر شخصی می تواند و می باید زبان مادری خود را دوست داشته و حق برخورداری از آموزش و بسط زبان مادری خود را داشته باشد، دولتها نیز ملزم به تامین زیرساخت های لازم جهت آموزش به زبان مادری تمامی شهروندانشان به صورت رایگان می باشند. گرچه که سالها از قبول اعلامیه جهانی حقوق بشر توسط سازمان ملل می گذرد ولی اکنون نیز یکی از اصلی ترین کاستی های این اعلامیه قبول یا عدم قبول حقوق زبان جزء حقوق اولیه بشر می باشد. بندهای جای گرفته در اعلامیه جهانی حقوق بشر بیشتر حامی تنوع زبان، ائتنیکی و فرهنگی می باشد و به مانند دیگر اصول به صورت قطعی حق برخورداری از آموزش زبان مادری را به عنوان پایه حقوق بشر نمی شناسد که بی تردید این مسئله یکی از اصلی ترین کاستی های آن می باشد.
آموزش چندزبانی و چندفرهنگی در ایران
کشورهائی توسعه یافته جهان و آنهائی که با شرایط دمکراتیک توانسته اند مسئله تنوع زبانی و ائتنیکی خود را حل و فصل کنند به کاربرد سیستم های آموزشی چندزبانه و چندفرهنگی روی آوردهاند به طوریکه بسیاری از کشورها اکنون یا دارای چندین زبان رسمی آموزشیاند ویا به مانند آمریکا و چند کشور دیگر به واقع دارای زبان رسمی نبوده و حق آموزش به زبان مادری تمامی شهروندان خویش را ضمانت نمودهاند. خواست و مطالبه اصلی گروههای ائتنیکی غیرفارس در ایران نیز گذر از سیستم آموزشی یکسان ساز، تکزبانه، تکفرهنگی و تکثرزدا به سیستم آموزشی تکثرگرا، چندزبانه، چندفرهنگی می باشد. در سیستم آموزشی چندزبانه محتوی تمامی دروس اعمم از ریاضی، ادبیات، فیزیک و .. که همگی محتوی مشابهی دارند بدون استثنا به صورت چند زبان ارائه می گردد و دانش آموز و ولی در صورت خواست به هر زبان آموزشی می توانند به آن زبان به تحصیل ادامه دهد. در این سیستم تکثرگرا محتوی دروسی که به یک ترک ساکن تهران با یک ترک ساکن اورمیه تدریس می گردد تماما یکسان می باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر