Ana Sayfa » , , , , , , , , , , » آموزش به زبان مادری در مهدکودک‌های ترکیه، محرومیت از آموزش به زبان مادری در ایران Yazısını okuyorsunuz.

آموزش به زبان مادری در مهدکودک‌های ترکیه، محرومیت از آموزش به زبان مادری در ایران

Kategori: , , , , , , , , , , , Umud Urmulu - سه‌شنبه, خرداد ۱۳, ۱۳۹۳ - 0 comments
اومود اورمولو
پس از رفرم‌های زبانی دولت ترکیه هر روز شاهد خبری جدید در مورد حق برخورداری از "آموزش به زبان مادری" شهروندان ترکیه می باشیم به طوریکه بر اساس اطلاعات سایت ترکی الجزیره آموزش زبان مادری به کودکان در چندین مهدکوک که از سوی شهردار منطقه سۇر از توابع شهر دیاربکیر گشایش یافته‌اند آغاز گردیده است.
کودکان واقع در مهدکودک‌های منطقه سۇر ترکیه در حالیکه روزانه چندین ساعت را به رقص، آوازخوانی، کتاب خوانی، آموزش خواندن و نوشتن، بازی و ... می گذارنند در عین حال متمایز از دیگر مهدها به کودکان آموزش زبان مادری نیز تعلیم داده می شود به طوریکه تمامی برنامه‌های درسی کودکان به زبان کردی بوده و حتی در پایان مهد به کودکان کارنامه‌ای به زبان مادریشان نیز داده میشود. بیشتر لوازم و احتیاجات مهدکودک‌های یاد شده از سوی شهردار منطقه سۇر تامین می گردد.   
یکی از مادرانی که کودکش را به این مهدها می فرستد به گزارشگر الجزیره می گوید: "من می خواهم کودکانم در کنار زبان ترکی زبان مادریشان را نیز بیاموزند. کودکانم ترکی صحبت می کنند در عین حال کوردی متوجه می شوند ولی قادر به تکلم کردی نیستند. اکنون برای فراگیری زبان مادریشان به مهدکودک می فرستم، ما از اول در خانواده با آنان به زبان ترکی سخن گفتیم و اکنون آنها قادر به کاربرد زبان مادری خود نمی باشند."
آلپ یکی دیگر از خانواده‌هائی می باشد که کودکانش را به مهدهائی که آموزش زبان مادری را در دستور کار خود قرار داده‌اند می فرستد، آلپ در این باره می گوید: "ما چطور می توانیم به زبان مادریمان سخن بگوییم باید کودکانمان نیز بتوانند به زبان مادری خود تسلط داشته باشند. کودکان در سیستم آموزشی ترکیه زبان ترکی را می آموزند و مشکلی به هیچ وجه نیست، یادگیری دو زبان نیز بااهمیت می باشد و کودکان می توانند به 2 زبان تسلط داشته باشند".
شهردار منطقه سور ترکیه نیز پروژه آموزش به زبان مادری در مهدکودکها را جزئی از برنامه خودمختاری دمکراتیک معرفی می کند، بنا به گفته‌های او آنها خواهان برخورداری از حق آموزش به زبان مادری از مهدکودک تا دوران آموزش عالی می باشند. او سپس می گوید: کودکانمان در مهدهای کودک دولتی آسیمیله شده و از زبان و هویت خود دور می گردند، ما این پروژه را برای ایستادگی در برابر آسیمیلاسیون شروع نموده‌ایم و یک حرکت اعتراضی می باشد.
تفاوت مابین شهردار برآمده از جامعه و شهردار برآیند مافیای قدرت در مثال شهرداران مناطق کردنشین ترکیه و مناطق ترک نشین ایران به خوبی قابل لمس می باشد به طوریکه شهرداران مناطق کردنشین ترکیه همانطور که در مقاله مذکور نیز آمده با توجه به قوانین و حتی بعضا بدون در نظر گرفتن قوانین ولی منطبق بر اصولی همچون حقوق بشر، کنوانسیون های جهانی و .. اقدام به اعمالی نظیر آنچه که در متن آمده می کنند در حالیکه شهرداران مناطق ترک ایران بیشتر از آنچه که برآیند جامعه ترک باشند کدخدایان مدرن دولت مرکزی در مناطق ترک نشین اند که بی کم و کاست تنها به پر نمودن جیب خود می اندیشیند. در حالیکه در قانون اساسی ایران بندهای عقب مانده‌ای همچون اصول 15 و 19 که قابلیت پاسخگوئی نیازهای امروزی جامعه ترک را ندارند تاکنون حتی یک شهردار منطقه ترک نشین نیز دست به پروژهای مشابهی در جهت آموزش به زبان مادری یا حداقل حفظ زبان و هویت ترکی ننموده که خود مشروعیت وجود چنین شهردارانی را به کلی به زیر سوال می برد.
سوالی که در اینجا ذهن هر انسان ترکی که بر هویت و زبان ترکی ارج می نهد را می آزارد این هست که براستی علت عدم وجود و رشد چنین انسانهائی در جامعه ترک چیست؟ چرا ما به عنوان جامعه ترک بیشترین تعداد پان ایرانیستهای آزربایجانی که حتی در بسیاری از مواقع بیشترین ضربات را از دولت و ملت حاکم به زبان و هویت ترک وارد ساخته/ می سازند را تقدیم ایران و ایرانیت نموده‌ایم؟ علارغم تعدد ترکان در ایران و خارج از آن و رسیدن بسیاری از اینان به سطوح بالای علمی، اقتصادی، هنری، ورزشی، سیاسی و ... چرا هیچ کدام احساس وابستگی و دین نسبت به جامعه ترک، زبان ترکی، هویت ترک، وطنمان آزربایجان را نداشته و در هویت حاکم ایرانیت(لقب فارسیت) حل گردیده و تیشه بر خویشتن خویش زده‌اند؟ شاید بعضیها فضای بسته داخل و آسیمیلاسیون سیستماتیک را دلیلی بر عدم شکوفائی شعور ملی ترک در انسانها قلمداد کنند ولی سوال اینجاست که هزاران ترک خارج نشین چرا با آن همه امکانات و آزادی به هویت و زبان ترکی پشت می کنند برای مثال ما حتی به اندازه تعداد انگشتان یک دست ان‌جی‌او‌’های فرهنگی به نام ترک در هیچ کدام از کشورهای دنیا نداریم  و در عین حال ترکان خارج نشینی که در داخل روزنامه‌نگار، نویسنده، سیاستمدار، هنرمند و..  بوده‌ و پس از مهاجرت به خارج حتی قادر به نوشتن نام خود به زبان مادریشان ترکی نبوده / نیستند و در عین حال عمر خویش را صرف زبان حاکم فارسی و ایرانیت نموده‌اند آیا می توانند اکنون نماینده جامعه ترک بوده و از عوض میلیونها ترک سخن بگویند؟ براستی عذر اینان چیست؟      
منبع ترجمه خبر: بخش ترکی سایت الجزیره
http://tinyurl.com/kk8scdd

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

با پشتیبانی Blogger.
 
UrmiyeNews.Com - Batı Azerbaycan'ın Sesi
Tema: Bal Medya