دکتر توحید ملک زاده دیلمقانی
به دنبال تشکیل دولت ارمنستان در ایالت ایروان که از نظر تاریخی جزوی از آزربایجان تاریخی محسوب میشود، آندرانیک از سران مهاجم ارمنی مخالفت خود را با تشکیل این دولت در محدوده کوچک فعلی اعلان کرد. وی از ارامنه افراطی بود که خواستار تشکیل ارمنستان بزرگ از دریای خزر تا دریای سیاه بود و به این محل کوچک برای تشکیل ارمنستان قانع نبود. دستههای منسوب به آندرانیک در طی جنگ جهانی اول وظیفه تاریخیشان را که همانا ضربه زدن به مسلمانان بود را به خوبی انجام داده بودند و کمکهایشان به قوای روس در قلع و قمع ترکان آزربایجان و آناطولی قابل بحث و گفتگو است. ولی بر اساس موافقتنامه باطوم، قوای مسلحه آندرانیک می بایستی خلع سلاح میگردید ولی آندرانیک نه تنها ارمنستان در مرزهای فعلی را قبول نداشت بلکه با هرگونه پیمان صلحی نیز مخالف بود. لذا در صدد برآمد با قوایش به جنوب دریاچه اورمیه رسیده و از آنجا به قوای انگلیس بپیوندد.
قوای آندرانیک که بالغ بر 3000 نفر بودند پس از عبور از سواحل گؤیچهگؤل ( امروزه ارامنه نام این دریاچه را به سئوان عوض کرده اند) به نزدیکیهای نخجوان رسیده و آماده عبور از پل جلفا و ورود به جنوب رود ارس می شوند. جلفای شمال آزربایجان در دست ارمنیها و جلفای جنوب آزربایجان در دست عثمانی ها بود.
21 ژوئیه 1918، 500 سوار ارمنی با 500 پیاده به جلفا آمده و با فریب قوای عثمانی به استعداد یک دسته چند ده نفری و ادعای اینکه دیگر صلح شده و ما به وان بر میگردیم و عقبمان هم مهاجرین هستند با در دست داشتن پرچم سفید به نیروهای عثمانی حمله و به طرف جنوب ارس حمله کردند.
به دنبال پیشروی ارامنه به طرف مواضع عثمانی و خصوصاً شهر خوی فرماندهی سپاه چهارم دستور متوقف کردن پیشروی ارامنه را صادر نمود. عثمانیها با دو گروهان پیاده و دو توپ کوهستانی و جمعی سواره به فرماندهی مین با شی حسین حسنو در 2 ژوئیه از راه شیطان آوا ( ریحانه ـ خوی ) به طرف جلفا پیشروی کرد. نام این سپاه، سپاه جدید جلفا بود. فرماندهی سپاه چهارم در جبهه سلماس نیز پیشروی قوای عثمانی به طرف اورمیه را متوقف کرد تا قوای آندرانیک را قلع و قمع نماید.
موقعیت قوای عثمانی مستقر در آزربایجان در زمان حمله آندرانیک
در زمان حمله آندرانیک قوای عثمانی در موقعیت زیر بودند:
تیپ 5 : در شمال غرب ارتفاعات کریم آباد عثمانیها به مدافعه مشغول و در صورت حمله دشمن به طرف شورگؤل و قوشچی عقب نشینی کرده و با نیروهای والی حیدربگ در غرب سلماس ارتباط برقرار خواهد نمود.
تیپ 12: در مسیر خوی ـ ائواوغلو ـ جلفا پیشروی و مانع حرکت آندرانیک و قوای ارمنی وی به جنوب خواهد شد. بدین ترتیب گردانهای 36 و 35 و سواره 36/1 با دو آتشبار در 23 ژوئیه به مغانجوق، 24 ژوئیه به جنوب خوی و 25 ژوئیه به ائواوغلو رسیده و به سپاه جدید جلفا خواهند پیوست. در ضمن این قشون با اعزام نیروهایی راه فرار دشمن به تبریز را خواهد بست.
سواره نظام گردان 12 تحت فرمان سپاه چهارم در گولوزان خواهد ماند و در جنوب غرب سلماس قلعه چهریق و اطراف را محافظه و در صورت لزوم مدافعه خواهد کرد. این گردان سواره با نیروهای سیمیتقو به اورمیه حملاتی خواهد کرد.
مرکز فرماندهی قوای عثمانی نیز کماکان درجنوب دیلمان(شیطان آوا) خواهد بود.
پیشروی قوای عثمانی به طرف خوی
بر اساس فرمان صادره از سوی سرفرماندهی قوای عثمانی تیپ 12 براساس دستور العمل قبلی به پیشروی ادامه داد ولی پس از آمدن اخباری دال بر پیشروی سریعارامنه بهنزدیکیها ی خوی، استراحت تیپ در شمال در مغانجوق ملغی شد و دستور داده شد تا شب به قرهتپه واصل گردیده در 24 ژوئیه به خوی برسند.
اردوی جدید جلفا نیز که با عدهای معدود در شمال خوی بود در 8 کیلومتری شمال شرق خوی در اطراف روستای نوایی با دستههای ارمنی مشغول جنگ شد ولی نتوانست مقاومت کند و در شب 23 به 24 ژوئیه به خوی عقب نشینی کرد. عثمانیها و آزربایجانیها در موقعیت بدی قرار داشتند.
به دنبال این رویدادها در 23 ژوئیه ساعت 30 : 18 فرمان زیر از طرف سرفرماندهی قوای عثمانی صادر شد که تیپ 12 شب 23 به 24 ژوئیه بایستی به 5 کیلومتری جنوب خوی ـ کوههای غضنفر برسد.
اوضاع داخل خوی در موقع حملات آندرانیک
خبر لشکر آندرانیک به خوی ابتدا به وسیله فرماندهی پادگان عثمانی در خوی اعلام گردید. آن شب به مناسبت پیروزی ارتش عثمانی در سلماس جشن باشکوهی در خوی برپا بود و سه روز چراغانی ادامه داشت و نطقهایی شد. شب شنبه 31 خرداد (12 رمضان/21 ژوئیه 1918) یوسف ضیاء بیگ افسر سیاسی ارتش عثمانی ضمن نطق خود خبر از آمدن 8000 ارمنی مسلح به نزدیکی های خوی داد و ادامه داد: همه اهل شهر باید مسلح شوند و با آذوقه سه روزه برای دفاع به ائواوغلو بروند. اگر شما سه روز مقاومت نمایید نیروهای ما به کمک خواهند رسید. مردم سخن یوسف ضیاء را باور نکردند با این همه اقدامات احتیاطی را به عمل آورند. پیکی را برای استمداد به ماکو نزد سردار فرستادند، تلگرافی به تبریز زدند. به روستاها هم خبر فرستادند که آماده باشند و به کمک بیایند. از دیگر سو ساکنان روستاهای اطراف شهر به شهر پناه آورده بودند. خانه ها و مساجد لبریز بود. کسانی هم که وسیله داشتند به نواحیغرب شهر تا زورآوا گریخته بودند.
همان شب یک نیروی 500 نفری مرکب از عسگرهای عثمانی و سوارههای آزربایجانی برای دفاع به ائواوغلو عزیمت میکنند و در گردنه ارسی به نیروهای آندرانیک می رسند در این جنگ شکست می خورند و با دهها تلفات به خوی باز می گردند.
در خوی مردم تصمیم به مقاومت می گیرند تا قشون عثمانی از سلماس به خوی برسد. سپیده دم روز دوشنبه 3 تیر ماه 1297 شمسی (14رمضان/23 ژوییه 1918) ارامنه به پشت دیوارهای خوی می رسند تا ظهر نیمی از شهر را محاصره می کنند. تمام مردم شهر برای دفاع از خوی آماده بودند. با طنین نخستین گلوله ها مدام آب وشربت و غذا به مدافعان برج و باروها میرسانیدند. در لحظه هایی که امید از همه جا بریده شده بود نزدیک ظهر، سالار حسن خان آواجیقی با 50 سوار از دروازه چورس وارد شد و یکسر به جنگ ارامنه رفتند.
تنها توپ قدیمی یادگاری از عهد فتحعلی شاه را که تنها به درد اعلام وقت در ماه رمضان می خورد بالای بارو کشیدند. توپ برای شلیک گلولهِای نداشت و به جای گلوله، زنجیر در داخل لوله توپ می نهادند و آتش میکردند. یک توپ مهاجمان در تازه کند به وسیله همین توپ خاموش شد. در برجها چندین نفر به ضرب گلوله شهید شدند. سر سه نفر را گلوله توپ برد. در شهر گلوله های توپ های مهاجمان چند خانه را در هم کوبید و ویران کرد. مجموع شهدا به 15 تن رسید.
نزدیک های ظهر، مهاجمان ارمنی برای گشودن شهر حیله ای به کار بردند. سه تن از آنان که لباس عسگرهای عثمانی را برتن داشتند و به ترکی عثمانی حرف می زدند طرف دروازه شووه نه(شهانق) آمده و گفتند ما از طرف اردوی اسلام آمده ایم و آنها پشت سر ما هستند دروازه را باز کنید. نگهبانان برج شاد شدند اما در گشودن دروازه احتیاط کردند. یکی گفت مرا با طناب آویزان کنید تا ببینم که هستند. پایین رفت و به حیله آنان پی برد. نگهبانان از فراز برج هر سه را کشتند.
عسگرهای زخمی عثمانی که در شهر مانده بودند به مسئولان دفاع شهر پیغام دادند که ما می دانیم اگر ارمنی ها شهر را بگیرند ما را قطعه قطعه خواهند کرد و چون تفنگ داریم پس ما را هم به برج ها ببرید تا بجنگیم. یکی را بالای برج دروازه خیابان (جاده سلماس) بردند و به خواست او یک لنگه کاه زیرش ریختند. او دراز کشید و مشغول تیراندازی شد. بعد از ظهر صدای توپ عثمانی ها آمد. آنان مشغول جنگ با ارامنه در جنوب خوی بودند.
در جبهه های جنوب نیز در ساعت 30 :6 روز 24 ژوئیه بین قوای ارمنی و عثمانی جنگ در گرفت. به دنبال این درگیری ها تیپ فوراً گردان 35 را به تپههای جنوب خوی سوق داده و گردان 34 در سمت چپ دشمن قرار گرفت. یک گروهان از گردان های 34 و 35 و یک گروهان از گردان های 36 به عنوان احتیاط نگه داشته شده بود.
عقب نشینی ارامنه از خوی شروع شد. برای تعقیب آنها در مسیر ائواوغلو، تیپ عثمانی در 25 ژوئیه به حرکت خود ادامه داده و در شب 25 به 26 در ارتفاعات ائواوغلو ساکن شد.
سواره های عثمانی نیز در مسیر مرند به قارابولاغ به کشفیات خود ادامه دادند. شب 27 به 28 ژوئیه ارامنه تماماً از پل جلفا گذشته و پل را به آتش کشیدند. روز 28 ژوئیه سواره ها به پل جلفا نزدیک شدند. در طی این حمله ارامنه، بیش از 2000 تن از مردم آزربایجان شهید شدند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر