Ana Sayfa » , , , , , , , , , , , , » تاکتيک های افراطيون ارمنی و کرد برای کشتار ترکان غرب آزربايجان Yazısını okuyorsunuz.

تاکتيک های افراطيون ارمنی و کرد برای کشتار ترکان غرب آزربايجان

Kategori: , , , , , , , , , , , , , Umud Urmulu - پنجشنبه, اسفند ۱۱, ۱۳۹۰ - 0 comments
آزربايجان از دير باز به خاطر وجود مراتع و چراگاههای خوش آب و هوا و همچنين به دليل داشتن آب فراوان ، کوههای سربه فلک کشيده و درياچه های زيبا مورد نظر استعمارگران و مهاجران کرد و ارمنی بوده است که بعد از اطراق کردن به فکر کشتن و از بين بردن ميزبان خود يعنی ترکها و مسلمانان افتادند و در اين راه، چنان با بی رحمی عمل کرده اند که خود را روسياه تاريخ کرده و بشريت از جنايتهای اينها انگشت به دهان است. نقش افراطيون ارمنی و کرد(مارشيمون، آندرانيک، آقا پطرس، اسماعيل سميتقو…) در اين جنايتها به حدی نمايان است که نيازی به کبرا و صغرا چيدن برای اثبات جنايتهای آنها نيست و هزاران سند زنده از جنايتهای آنها موجود میباشد که با مراجعه به آنها می توان به عمق جنايتهای آنها در غرب آزربايجان پی برد. افراطيون ارمنی و کورد گاهی با همراهی هم و بعضاً جداگانه چنان عرصه را بر آزربايجانیان تنگ کرده اند در بسياری از مواقع مردم از ترس جان، خانه و کاشانه خود را رها کرده و درجاهای ديگر سکنی گزيده اند و روش افراطيون ارمنی و کرد هر دو در کشتار مسلمانان به يک شيوه بوده است. در زير به چند تاکتيک آنها که امروزه هم استفاده مي شود اشاره مي شود:
1. بي پناه نشان دادن خود و مظلوم نمائی(باز کردن جای پا)
2. مجهز شدن به سلاح و ايجاد تشکلات رسمی و غير رسمی
3. ايجاد جو رعب و وحشت
4. همکاری با نيروهای خارجي و اشغالگر(ستون پنجم)
5. ايجاد جنگ روانی برای ناامن نشان دادن منطقه
6. شروع به قتل و غارت
7. ادعا های ارضی برای تشکيل دولت
و . . .
بي پناه نشان دادن خود و مظلوم نمائی
مردم ترک به خاطر عدالت طلبی و عدالت دوستی هميشه با مردمان ديگر اديان و فرهنگها با تسامح و تساهل برخورد کرده و به آنها در سرزمينهايشان پناه داده است چنانکه بسياري از دگرانديشان ارمنی و يهودی از اروپا می گريختند و به دولت عثمانی پناهنده می شدند و دولت عثمانی هم به آنها هر گونه آزادی داده بود و حتی مي توانستند مليت و زبان خود را حفظ کنند و همه مراسمات مذهبی خود را به جای بياورند” برنارد لوئيس” در کتاب خاورميانه منتشر شده از نشر”نی” مي نويسد: “برخورد اروپای مسيحي و عثمانى اسلامى را غالباً به رويارويى جهان آزاد و اتحاد شوروی در زمان خود ما تشبيه مى كنند - كه تشبيه بدى نيست. خطر متوجه غرب در هر دو مورد حكومت و جامعه ای ستيزه جو و توسعه طلب و برانگيزاننده خصايل دوگانه معهود جهان گشايی يعنى اشتها و حس رسالت بود، در ضمن اعتقاد جزمی به مبارزه دائمی و پيروزی حتمى نهايى نيز آن را شدت می بخشيد، اما در اين مقايسه غلو نبايد كرد. در اين رويارويی اوليه، جزميت و شدت عمل از هر دو سو ولي تساهل بيشتر از جانب تركان بود. در قرن پانزدهم و شانزدهم سير پناهندگان و گذر كسانى كه به توصيف گويای لنين، «با پاهای خود رأى مى دهند» - برعكس امروز از غرب به شرق بود. فرار يهوديان در ۱۴۹۲ ميلادی از اسپانيا به خاك عثمانى معروف است، ولى به هيچ وجه يگانه مورد نيست. گروههای ديگر پناهنده، مسيحيان دگرانديشی كه در كشورهاى خود تحت آزار و پيگرد كليسای مقتدر بودند، همسان يهوديان، در سرزمين عثمانی پناه داده شدند و هنگامی كه فرمانروايى عثمانى در اروپا به پايان رسيد، ملت های عيسوی قرنها تحت فرمان عثمانيان، هنوز برجا بودند. زبان، فرهنگ، مذهب و حتی تا حدى نهادهای آنها دست نخورده بود و همه آماده از سر گرفتن موجوديت ملی جداگانه خود بودند، اما درباره مسلمانانی كه پس از پايان حكومت عثمانی در بالكان و پس از حكومت مسلمانان در اسپانيا ماندند، همين را نمی توان گفت”.
رجوع کنيد به روزنامه ايران:
http://www.iraninstitute.com/1383/831003/html/history.htm
مهمانوازی، تساهل و تسامح ترکهای آزربايجان هم در تاريخ هميشه بلای سر آنها بوده و ميزبانان بعد از خوردن نمک، نمکدان شکسته اند و شروع به قتل و غارت کرده اند. “گروههای کوردی که بعد از جنگ جهانی اول از عراق، سوريه و ترکيه گريخته بودند خاک آزربايجان را برای خود مناسب ديدند و از مرزهای آواجيق و قوتور به داخل ايران سرازير شدند و در شهرهاي خوی، سالماس و اورميه جای داده شدند!. سیميتقو به عنوان رهبر کردهای مهاجر ساکن منطقه، به تقسيم زمينهای زراعي، خانه های مسکونی، باغات و دامهای آزربايجانيهای ساکن منطقه بين کردهای مهاجر دست زد(وفائي، زهره، تاريخ منتظر ما نخواهد ماند- آبتام).
همچنين ارامنه افراطی بعد از گريختن از مقابل قشون عثمانی وارد شهرهای اورميه، خوی و سلماس شده و بعد از اسکان و ايجاد جای پا در سال 1296 شروع به قتل و غارت آزربايجانيها کردند و جنايتی ديگر بر جنايات خود افزودند.
مجهز شدن به سلاح و ايجاد تشکيلات رسمی و غير رسمی
مهاجران بعد از ورود به خاک آزربايجان شروع به تجهيز خود و نفرات افراطی مي کردند و برای خود يک قشون شبه نظامی و دار و دسته تشکيل می دادند و بازوهای نظامی اين مهاجران بعد از اينکه در منطقه خلاً قدرتی بوجود می آمد به جان مردم عادی می افتادند و مردم را می کشتند و آنها را از خانه و کاشانه خود اخراج می کردند و همه چيز آنها را تصاحب می کردند. به عنوان مثال:” آقا پطروس آسوری در اورميه نيروی گشتی و اکتشافی تشکيل داده بود(وفائی، زهره، تاريخ منتظر ما نخواهد ماند،-آبتام).
پس از آنکه بريتانيا و همدستانش ديدند که با کناره گيری سالداتها از جنگ، جبهه شرقی متفقين در هم ريخت. برای پر کردن جای خالي آنها در ايران، اسلحه سربازان روسی را به قيمت ارزان خريداری کرده، ارامنه و آسوريهای کوهستانی را که اغلب از خاک عثمانی به غرب آزربايجان آمده بودند مسلح نموده و به آنها وعده تشکيل حکومت مسيحی در آزربايجان را دادند(سرداری نيا، صمد، قتل عام مسلمانان در دو سوی ارس، ص.23).
قوای آسوری و ارمنی بعد از مسلح شدن با حمايتهای آشکار و پنهان دول انگليس و فرانسه شروع به تشکيل اردوی ارمنی مي کنند. رهبر سياسی و مذهبی اردوی مسلح ارامنه با بنيامين مارشيمون و فرماندهی نظامی آن با فرد مرموز و ماجراجوئی به نام آقا پطرس بود و در غياب او همسرش ظريفه خانم که ظاهرا خواهر مارشيمون بود، وظايف او را انجام مي داد(سرداری نيا، صمد، قتل عام مسلمانان در دو سوی ارس، ص.38).
همچنين کردهای افراطی هم، هر کدام دارای نيروهای مخصوص بودند که برای قتل و غارت دور خود جمع کرده بودند.
ايجاد جو رعب و وحشت
از تاکتيکهای قديمی مهاجران به آزربايجان بعد از اسکان و با تسليح کردن خود و ياران خود ايجاد جو رعب و وحشت در بين ساکنان واقعی اين منطقه بود و در اين راه از هيچ کوششی فروگذار نبودند. تهديد و ارعاب ساکنان اصلی، قشون دولتی، روحانيون و خوانين منطقه از روشهای آنها برای ايجاد ترس و دلهره بوده است تا بتوانند ساکنان بومی منطقه را کوچ داده و خود جايگزين آنها شوند و يا ساکنانان بومی از ترس جان و مال خود از آنجا فرار کرده و ديگر فکر بازگشت به خانه و کاشانه خود را نداشته باشند. مثلا در 31 فروردين 1358 کوردهای افراطی بعد از مجهز شدن به تسليحات سبک شهر سولدوز (نقده) را اشغال کرده و با رژه رفتن می خواستند در دل مردم ترس ايجاد کنند تا ترکها منطقه و شهر را خالی کنند که به کمک قشون دولتی نقشه آنها نقش بر آب شد.
همکاری با نيررهای خارجی و اشغالگر(ستون پنجم)
نيروهای خارجی و اشغالگر برای اينکه جای پای محکمی را در منطقه برای خود باز کنند هميشه از افراطيون ارمنی و کرد به عنوان ستون پنجم استفاده کرده و می کنند و چنانکه در بالا ذکر شد انگليسی ها اسلحه های سربازان روسی را خريداری کرده و در اختيار ارامنه قرار دادند و همچنين ارامنه افراطی هم مجری برنامه های آنها شده بودند. بدينسان، دسته های انبوهی از مسيحيان در سلمااس و اورميه گرد آمدند و می بينيم که دولتهای مسيحی و مسيونرهای کينه توز آمريکا و فرانسه اينان را چگونه ابزار کار خود ساختند و به چه سياهکاری هائی دست يازيدند(سرداری نيا، صمد، قتل عام مسلمانان دردو سوی ارس، ص.31).
ايجاد جنگ روانی برای ناامن نشان دادن منطقه
از تاکتيکهای کارساز آنها برای تسلط بر منطقه ايجاد جنگ روانی برای نا امن نشان دادن منطقه بوده است و اين روش به وسيله اخبار غير واقعی و همچنين با ايجاد درگيری در نواحی مختلف پخش می کردند. پخش شايعات هم از ابزارهای آنها برای تسليم مردم منطقه بوده است خصوصاً نيروهای کرد بعد از انقلاب برای ناامن نشان دادن منطقه تلاش فراوانی کرده و با درگير شدن با نيروهای دولتی و همچنين با ايجاد پستهای بازرسي غيرقانونی در گردنه ها خشونت آشکاری را در منطقه غرب آزربايجان بر عليه مردم روا داشته اند و موجب فرار سرمايه ها و عدم سرمايه گذاری شده اند. علاوه بر آن قاچاق از مرزها هم ناامنی مضاعفی را بر منطقه تحميل کرده و باعث درگيری در منطقه شده است.
شروع به قتل و غارت
مهاجمين و مهاجران بعد از بوجودن آمدن خلاء قدرت در منطقه و ضعف دولت مرکزd شروع به قتل، جنايت و غارت اموال مردم مd کردند و در اين کار هم با بی رحمی تمام عمل مي کردند و به زنان و کودکان و پيران هم رحم نمی کردند. سال 1296 شمسی سال خون، اشک، آتش و فرياد برای اهالی فراموش شده آزربايجان غربی است. دهها هزار تن در شهرهای اورميه، خوی، سالماس، ماکو، قوشچی، شرفخانه و… کشته شدند و همچنين روستاهای اطراف توسط داشناکهای ارمنی، آسوريهای فريب خورده و جلوهای بدوی مسيحی بی رحمانه به آتش کشيده شد. گزارش ذيل که يک از هزار اين فجايع جگرسوز است در اورميه رخ داده و تنها در يکی از روزهای اسفند ماه سال 1296 شمسی اتفاق افتاده است. می خوانيم:
“(ارامنه ،جلوها و آسوريها) داخل خانه ها شده اعمال شنيعه و افعال قبيحه را در بعضی خانواده ها و ساير اهالی مرتکب و دارايی مردم بيچاره را غارت و قريب پانصد خانه را آتش زده و مرد و زن و صغير و صغيره را مقتول نموده از کسی ابقاء نکرده اند. قساوت و شقاوتی که بعد از اصلاح(توافق صلح) ظاهر ساختند در هيچ قرن و دوره نظير آن شنيده نشد و در هيچ مذهب روا نيست که زن و اطفال و پيرمردان را به قتل برسانند. جای هزاران تاسف است که در اين قضيه کبری و بلکه قيامت عظمی ابداً رعايت اين مسايل نگرديد و از احدی ابقاء نشد. نه به پيرمردان و زنان ترحمی نمودند و نه بر اطفال معصوم رحمی، چناچه روز گذشته هم در کوچه ها جمعی از نسوان و اطفال را هدف گلوله گرفته بودند. میتوان گفت کوچه ای نبود که در آن چندين جنازه از اشخاص بی تقصير نيفتاده باشد. علت معلوم نبود که چرا اين قدر قساوت به خرج داده و عداوت را تا اين درجه بالا برده بودند. خدای واحد شاهد است از تصور آن اوضاع جانسوز جگر انسان آتش مي گيرد و شخص ديوانه شده حالت جنون عارض می گردد. به اعتقاد قاصرانه، مادامی که دنيا هست فجايع و قبايح امشب مذاکره و تاريخ عالم را لکه دار خواهد نمود. وقوعات شرم آور امشب به طوري مواثر و فجيع است که خود مسيحيان از مذاکره و يادآوري آن متاسف و دچار ندامت مي شوند!”
خاطرات معتمد الوزاره، کارگزار وزارت خارجه ايران، اروميه در جنگ عالمسوز اول- ص7 1
ادعاهای ارضی برای تشکيل دولت
هدف اصلی افراطيون هميشه تشکيل دولت اشغالگر در سرزمين آزربايجان بوده است و مهاجران ارمنی و کرد هم هميشه با اين هدف به خاک آزربايجان چشم دوخته اند ولي هر بار در آتش قهر اردوی ترک و اسلام خاکستر شده اند. درسال 1297 با آمدن اردوی عثمانی همه ارامنه ای که با کشتن مسلمانان می خواستند يک کشور ارمنی در غرب آزربايجان درست کنند يا تسليم شدند يا به روسيه فرار کردند و از جمله آندرانيک جنايتکار تاريخ که می خواست با حمله به خوي و با تصرف آن به رويای ارمنستان بزرگ برسد با آمدن قشون ترک پا به فرار گذاشت همچنين بعد از انقلاب نيز کوردهائی که در غرب آزربايجان خصوصاً در سولدوز دست به قتل و کشتار زده بودند و ادعای ارضي به خاک مقدس آزريايجان داشتند با رسيدن ارتش دولت ایران همه در آتشی که خود بر افروخته بودند امتحان پس دادند.
حسين عليزاده

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

با پشتیبانی Blogger.
 
UrmiyeNews.Com - Batı Azerbaycan'ın Sesi
Tema: Bal Medya