بر اساس آمار رسمی ارائه شده از سوی یونسکو حدود 3 هزار لهجه و زبان با خطر مرگ زبانی مواجه می باشند و بدون کوچکترین تردیدی زبان ترکی در ایران نیز به علت سیاستهای آسیمیلاسیون، کتمان، تحقیر، عدم رسمیت، ژنوساید زبانی، هجمه زبان فارسی و .. با مرگ زبانی دست به گریبان می باشد.
در حالیکه کردهای سوریه تا همین شروع اعتراضات حتی شهروند سوریه نیز محسوب نمی شدند پس از شروع اعتراضات در سوریه با کش و قوس های فراوانی که گاه در کنار اسد و گاه در موضعی بی تفاوت نسبت به آنچه که در کل سوریه که به عنوان جنگ داخلی شناخته می شود می گذرد به خود گرفتند تصویری بسیاری درهم و نامشخص از وضعیت خود را ارائه کردند، البته ناگفته نماند که پس از خروج نیروهای بشار اسد مناطق نیمه و یا اکثراً کوردنشین سوریه در سخن هم که شده با نوعی خودمختاری مواجه گشت که گروههای رادیکال و مسلح زیرشاخه سازمان تروریستی حزب کارگران کردستان در ترکیه نیز به بهترین شکل ممکن از این خلاء استفاده نمودند. در کنار تمامی مسائل یاد شده و نشده کردهای سوریه امروز در وضعیت بسیاری بهتری نسبت به دیروز واقع شده اند و بر اساس امار غیررسمی منتشر شده از سوی مدیای ناسیونالیست کرد منطقه طی این مدت 100 مدرسه تماماً به زبان کردی و حدود 500 معلم آموزشگر زبان کوردی پرورش و ساخته شد.
گروه های سازمان یافته کوردهای سوریه ای با حمایتی که از سوی مسعود بارزانی و دیگر ناسیونالیستهای کرد چه به صورت شخصی و یا سازمانی دریافت نموده اند در عین حال با افزایش شعور ملی و تهیه نقشه راه اولین مسئله را "آموزش زبان کردی" و ترویج آن مابین کرد زبان قرار داده اند نه خواست رفراندوم برای استقلال، دقیقاً انتخاب نقشه راه بر پایه افزایش شعور ملی که بدون تردید از آموزش و تحصیل به زبان کردی و ترویج و پروراندن انسانهای مسلط به زبان کردی می گذرد اکنون در قسمت بزرگی از کردهای سوریه در جریان می باشد، با افزایش شعور ملی و کسب دانش به زبان مادری در عین حال پروراندن روشنفکران ملی کردهای سوریه ای خواهند توانست آینده خود را چه به صورت فدرال، استقلال و .... شکل داده و رقم زنند.
به علت اعمال سیاستهای غیرانسانی و غیراخلاقی گروههای سیاسی و غیرسیاسی کرد که مناطق ملی ترک نشین و آزربایجان را مورد هجمه قرار داده اند متاسفانه در بضعی از فعالین ملی ترک احساس خوبی نسبت به گروههای مذکور مشاهده نمی شود که قابل درک می باشد ولی این به منزله نادیده گرفتن اعمال گروههای سیاسی صلح طلب کورد در منطقه نمی باشد. مثلاً فراهم نمودن زیرساختهای انقلاب زبان کوردی در مناطق کردنشین سوریه یکی از این اعمال می باشد، کردهای سوریه اول نه بحث رفراندوم برای "حق تعیین سرنوشت" را چه از دولت و چه از مخالفین خواسته اند بلکه اولین قدم تهیه نقشه راهی مبتنی بر اهداف کوتاه، میان و بلند مدت می باشد که مهمترین بخش از این مسئله کمک به تثبیت هویت و زبان کردی در سوریه بوده و به احتمال بسیار زیاد در روندهای پیش رو نیز سعی در تثبیت و ضمانت تمامی حقوق زبان و هویت کردهای سوریه در قانون اساسی سوریه خواهد بود. این نقشه راه ارتباطی با تجزیه، فدرالیسم، تداوم وضعیت فوق و یا هر سناریوی دیگری ندارد و یکی از مترقی ترین و غیرقابل اغماض ترین اقدامات در جهت روند ملت شوندگی کردان سوریه در صورت تکرار هر سناریوئی می باشد.
نقش زبان در پروسه ملت شوندگی بر کسی پوشیده نیست و زبان یکی از مهمترین عوامل در روند ملت شوندگی در جوامع مستمعره و مغلوب می باشد، همانطور که امروزه هزاران و میلیونها انسان در این جغرافیا به مدد زبان مادری ترکی توانسته اند حول مفاهیم و منافع مشترکی قابلیت تعریف مفهومی به نام ملت ترک را ایجاد کنند یکی از نمونه های بارز نقش زبان می باشد. بدین جهت می باشد که در ایران اکثر قریب به اتفاق فعالین ملی ترک خواستار رسمی و سراسری شدن زبان ترکی و رفع تبعیض های ائتنیکی – زبانی اند.
سوالی که به ذهن می رسد این می باشد که آیا فعالین ملی و روشنکفران جامعه ترک ساکن ایران چنین نقشه راه کوتاه مدت- میان مدت و بلند مدتی را دارند و یا نه از همان اول خواستار رفراندومی برای حق تعیین سرنوشت می باشند. دیگر ملتهای مستمعره و مغلوب در دنیا از جمله کاتالان ها، باسکی ها، ایرلند، اسکاتلند و .. نیز موقعیت و پروسه مشابهی را با ملت ترک گذرانده اند و تجربیات انان نیز در تهیه نقشه راه می تواند برای ما درسی بزرگی باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر