Ana Sayfa » , , , , , , , , , » نگاهی به پیشنهاد تدریس "فرهنگ و زبان آذری" در مدارس آزربایجان شرقی Yazısını okuyorsunuz.

نگاهی به پیشنهاد تدریس "فرهنگ و زبان آذری" در مدارس آزربایجان شرقی

Kategori: , , , , , , , , , , Umud Urmulu - چهارشنبه, شهریور ۲۰, ۱۳۹۲ - 0 comments
اومود اورمولو
بنا به خبری که در سایت دولتی ایرنا منتشرشده استاندار آزربایجان شرقی آقای احمد علیرضا بیگی در اولین جسله شورای آموزش و پرورش آزربایجان شرقی از پیشنهاد تدریس فرهنگ و زبان آذری در مدارس استان استقبال کرده است. بنا به مصاحبه منتشر شده ایشان تدریس زبان و فرهنگ آذری را به صورت فوق برنامه یا در کنار سایر برنامه های آموزش و پرورش مورد توجه قرار داده است.
سخنان کوتاه استاندار آزربایجان شرقی در خود نکات متعددی دارد که در این مقاله کوتاه سعی بر نور افکندن بر نکات مبهم این خبر را مد نظر دارم.
اولین و شاید اصلی ترین مسئله که دربرگیرنده نوع نگاه ثابت دولت ایران و شخص استاندار آزربایجان شرقی در این مورد می باشد کاربرد لفظ نژادپرستانه "آذری" برای نامیدن زبان ترکی هست، مفهوم آذری از زمان ابداعش تا به اکنون در آزربایجان جنوبی و ایران برای طرد، کتمان، تحقیر، ترک ستیزی و ... عدم وجود هویتی ائتنیکی به نام "ترک" و زبانی به نام " زبان ترکی" بکار بسته شده و کاربرد این مفهوم از سوی استاندار آزربایجان شرقی که بدون ذره ای تردید نظر شخص ایشان نبوده و این مسئله از سوی ارگانهای امنیتی – سیاسی بالادست ارجاع شده و ایشان تنها نقش ایفا کننده این پیغام را داشته اند نشان از عدم تغیییر نوع نگاه دولت ایران به مسئله ملی ترک و زبان ترکی و آموزش زبان مادری میلیونها انسان در جغرافیای ایران می باشد. اولین قدم برای اثبات در تغییر نوع نگرش به مسئله زبان های ملی در ایران طرد مفاهیم دارای بار نژادپرستانه به مانند آذری و به رسمیت شناختن وجود میلیونها انسان ترک که دارای زبان مادری ترکی اند در ایران و قید این مفاهیم در قانون اساسی و عذر خواهی رسمی دولت ایران از ملت ترک به سبب ترویج و ارائه سیاست های سیستماتیک نژادپرستانه و ترک ستیز طی 100 سال گذشته می باشد. دولت ایران می باید برای نشان دادن تغییر نگرش خود از نگاه امنیتی به سیر منطقی به موضوع زبان های ملی و ملتهای غیرفارس به صورت رسمی گروههای ائتنیکی – زبانی متعدد از جمله ترک، فارس، عرب، لر، بلوچ، گیلک، کرد، مازنی و .. را در ایران با توجه به قید نام تمامی این گروههای زبانی – ائتنیکی در قانون اساسی به رسمیت شناخته و تنوع زبانی – ائتنیکی – دینی موجود در ایران چندملیتی، چندزبانی ، چنددینی، چندفرهنگی را پس از به رسمیت شناختن این تنوعات برای تحقق حقوق تمامی شهروندانش تحت ضمانت اجرائی قانون اساسی قرار دهد و قدم هائی برای زدودن تفکر یکسان سازی هویتی – ائتنیکی را بکار بندد تا تمامی ملت های غیرفارس به مانند قوم فارس زبان خود را بتوانند شهروندان ایران احساس کنند و احساس طرد از جامعه به سبب وجود تمایز زبانی – ائتنیکی و تبعیضاتی که به سبب همین تفاوت ها از سوی دولت ایرن به آنان روا داشته شده و می شود از بین رود. در قانون اساسی می باید نام قوم فارس زبان به صورت گروه ائتنیکی – زبانی به مانند دیگر گروههای زبانی – ائتنیکی ذکر گردد تا از خلط و بهره برداری فارس زبانان از مفهوم ایران و ایرانیتی که طی 100 سال گذشته نه به معنای شهروندان ایران فارغ از زبان و هویت ائتنیکی بلکه تماما دربرگیرنده ویژگی های قوم فارس زبان بکار بسته شده خودداری گردد. می باید فارس زبانان و تمامی دارای هایشان از زبان گرفته تا دین و فرهنگ و ... به عنوان یکی از ملتهای موجود در ایران تعریف گردد و زبان، فرهنگ، دین و ... دیگر ملتهای محکوم در ایران نیز به مانند گروه ائتنیکی – زبانی فارس زبان به عنوان میراثی انسانی تلقی و تعریف گردد تا بتوان زیرساخت های ورود اولیه مفاهیم دمکراسی و پلورالیسم را در جغرافیای ایران بنا نهاد.   
موضوع دوم مسئله پیشنهاد تدریس و فرهنگ و زبان آذری در مدارس استان آزربایجان شرقی می باشد،استاندارد آزربایجان شرقی از پیشنهاد تدریس فرهنگ و زبان آذری سخن گفته ولی از ارائه کننده گان پیشنهاد اینکه چه کسان و کدام جامعه بوده کوچکترین سخنی به میان نیاورده است. طبیعتا اولین موردی که به ذهن می رسد این پیشنهاد از سوی نهادهای امنیتی – سیاسی بالادست برای جهت دهی جامعه ترک ارائه شده باشد، چون استانداران وابستگی کامل به نهادهای امنیتی – سیاسی بالادست دارند و الخصوص مسئله زبان های ملی و موضوع ملت های غیرفارس یکی از مهمترین مسائلی می باشد که دولت و ملت حاکم به عنوان مسئله ای امنیتی به آن می نگرند و اتخاذ تصمیم هائی در مورد زبان های ملی و آموزش زبان مادری ملل غیرفارس خارج از حیطه وظایف استانداران و مرتبط با شخص اول حاکم بر ایران می باشد. به نظر، سیستم با چنین مواضع . مانوری سعی در آرام نمودن فضا در جامعه ترک پس از مسائل و وعده های انتخاباتی که حسن روحانی به وضوح در هنگام سفرهای انتخاباتی به شهرهای ترکنشین مبنی بر تاسیس فرهنگستان زبان ترکی در صورت پیروزی درانتخابات داده بود می باشد و بی جهت نیست که پس از پیروزی وی حملات شدیدی به هویت و زبان ترکی از سوی برگزیده گان دولت در جامعه ترک که تنها جرمشان به یدک کشیدن هویت اجباری ترک و منصوبیت جغرافیائی به آزربایجان بود صورت گرفت تا به زعم سیستم تعادل برقرار شود و زیاده خواهی صورت نپذیرد.   
مسئله خواست آموزش به زبان ترکی بی تردید یکی از مهمترین مسائل ملی ملت ترک جهت رفع تبعیض های متعدد زبانی موجود در ایران و مسئله دولت ایران برای گذر به مفاهیم اولیه دمکراسی و پلورالیسم می باشد، اینکه در وعده های انتخاباتی تمامی کاندیداهای ریاست جمهوری ایران مسئله زبان ترکی به انواع مختلف گنجانده شده بود نشان از عمق مسئله زبان های ملی و الخصوص زبان ترکی در ایران می باشد. طبیعتا مسئله زبان ترکی و مسئله ترک در ایران به جغرافیای آزربایجان شرقی محدود نبوده و به تمامی نقاط ترک نشین ایران مرتبط می باشد و محدود نمودن خواست آموزش به زبان مادری به آزربایجان شرقی نشان از عدم تغییر نوع نگرش دولت ایران به مسئله زبان ترکی در ایران می باشد. مسئله ترک در ایران نه مسئله اقلیت های قومی بلکه مسئله ملتی بدون دولت تحت استعمار و استثمار داخلی گروه اقلیت حاکم فارس زبان می باشد و راه حل مسئله ترک نیز حتی در چهارچوب به اصطلاح تمامیت ارضی نیز متدها و شیوه های مشخصی به مانند آنچه که در جهان معاصر و کشورهای منطقه ای می گذرد می باشد. در حالیکه امروز در عراق جنگ زده زبان کردی به عنوان دومین زبان رسمی و سراسری دولت عراق برگزیده شده و کردهای عراق بنا به آمارهای رسمی سازمان اطلاعاتی سیا حدود 10 – 15%کل جمعیت عراق را تشکیل می دهند یا در افغانستان جنگ زده زبانهای پشتو و دری زبانهای رسمی سراسری و زبانهای پامیری، نورستانی و .. زبانهای رسمی منطقه ای می باشند محدود نمودن زبان ترکی به استان آزربایجان شرقی و سخن گفتن از آموزش آن در این استان آنهم به صورت 1 – 2 ساعت در هفته نه با واقعیات تعدد ترکان ساکن جغرافیای ایران قابلیت تطابق دارد و نه با نیازهای عصر حاضر و ملت ترک. بنا به آمارهای غیررسمی در ایران چندملیتی، چنددینی، چندزبانی، چندفرهنگی و ... مابین 25 – 35 میلیون ترک ساکن اند که این آمار در خوشبینانه‌ترین حالت ممکن بالغ بر 40%کل جمعیت 75 میلیونی ایران می باشد، البته 60% بقیه جمعیت ایران بدون تردید فارس زبانان نیستند و در خوشبینانه ترین حالت ممکن فارس زبانان نیز تنها 30%جمعیت ایران و دیگر گروههای ایرانیک نیز مابقی جمعیت ایران را تشکیل می دهند؛ بنابراین در مثال ایران می توان سخن از اکثریت بودن اقلیت ها نام برد و 60% نگاشتن فارس زبانان با اختلاط گروههای ایرانیکی همچون کردها، گیلک ها، لرها، مازنی ها، بلوچ ها و .. صورت می پذیرد که از هیچ جایگاه علمی برخوردار نمی باشد و بیشتر مقصد و کاربرد سیاسی دارد. به سبب بافت جمعیتی ایران و برای تطابق با نیازها و خواسته های ملت ترک می باید زبان ترکی در سیستم کنونی به عنوان "زبان رسمی و سراسری تحت ضمانت اجرائی قانون اساسی" پذیرفته و به رسمیت شناخته شود ، در کنار این از تحمیل زبان اقلیت فارسی به هر عنوان و نامی پرهیز گردد، می باید دولت ایران با تغییر نگرش استفاده ابزاری از زبان فارسی برای تداوم سیاست های آسیمیلاسیون و انتگراسیون ملت ترک و دیگر ملتهای غیرفارس دست برداشته و حقوق تساوی شهروندی را پایه و اساس وحدت گروههای ائتنیکی – زبانی موجود در ایران تعریف کند. در عین حال می باید رویکرد سیستم آموزشی ایران تماما دچار تغییر گردیده و سیستم آموزشی نه برای فارس سازی کودکان ترک بلکه برای تعالی انسان و جوامع موجود در ایران و تجهیز کودکانمان به علوم مدرن بکار بسته شود، می باید محتوای تمامی کتب سیستم آموزشی و تحصیلی ایران دچار تحول گشته و مفاهیم دربرگیرنده ترک و عرب ستیز و دیگرستیز موجود در کتابها تماما برداشته و بجای آن مفاهیم مدرنی که قابلیت تطابق با نیازهای عصر حاضر را داشته باشد گنجانده شود. می باید مفاهیم کتب سیستم آموزشی و تحصیلی ایران برگفته و دربرگیرنده واقعیات تنوعات ائتنیکی – زبانی – دینی – فرهنگی موجود در ایران می باشد و نه کتمان کننده تنوعات مذکور. در عین حال دولت ایران می باید با محول نمودن تصمیمات اجرائی و اداره سیستم آموزشی مناطق ملی بر مدیران ملی همان منطقه قدم هائی برای تحول سیستم آموزشی و تطابق هر چه بیشتر با نیازهای مردمان همان منطقه بردارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

با پشتیبانی Blogger.
 
UrmiyeNews.Com - Batı Azerbaycan'ın Sesi
Tema: Bal Medya