اومود اورمولو
بنا به گزارش خبرگزاری دولتی مهر ظهر امروز محیالدین بهرام محمدیان رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی ایران نشستی با وزیر آموزش و پرورش با رئیس و اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی تشکیل داده بود که در این نشست اعضای فرهنگستان هر کدام در مورد آموزش زبان مادری گروههای غیرفارس نظرات شخصی جالبی ابراز کرده اند که خواندنشان برای ملل مغلوب خالی از لطف نیست.
بنا به گفته های حداد عادل یکی از اصلی ترین برنامه های بنیاد سعدی مسئله آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان می باشد که برای این موضوع نیز یک معاونت آموزش و پژوهشی نیز شکل گرفته است. در ادامه سخنان حداد عادل و اعضای دیگر فرهنگستان زبان و ادب فارسی سخن به مسئله آموزش زبان های گروههای ائتنیکی غیرفارس در ایران رسید که محمد علی موحد عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی در این مورد چنین گفته است: دولت باید از مداخله مستقیم در آموزش زبانهای محلی و بومی خودداری کند ما زبان معیاری داریم که زبان رسمی ما است اگر دولت بخواهد آن را فراموش کند و به حوزه زبانهای محلی وارد شود کار ما زار است.
محمد دبیر مقدم یکی دیگر از اعضای فرهنگستان زبان فارسی نیز در نشست در مورد آموزش زبان های مادری ملل غیرفارس در ایران ابراز داشت که آنچه اهمیت دارد پژوهش و کار علمی انجام دادن روی این زبانهاست. بسیاری از آنها دارای گونه ها و گویشهای متعددی هستند که اگر قرار باشد یکی را برای آموزش انتخاب کنیم مطمئنا با مسائل زیادی همراه خواهیم شد.
بهاءالدین خرمشاهی از دیگر اعضای فرهنگستان نیز در مورد حد آموزش زبان مادری گفت "دولت باید حدود زبان مادری را تایید کند و بگوید تا چه اندازه ای و به چه شکلی این مسئله باید آموزش داده شود."
سلیم نیساری از دیگر اعضاء فرهنگستان فارسی نیز از جمله اعضای شرکت کننده در این نشست بود که ایشان نیز تاکید کردند "عدهای فکر میکنند علاقه به یک قومیت یعنی تحصیل با زبان آن قوم اما این موضوع بسیار خطرناک است ما در ایران شانس داشته ایم که یک فردوسی بزرگ توانسته پایه محکمی برای زبان فارسی ایجاد کند و ما امروز در کنار دین اسلام به داشتن چنین زبانی مفتخر شویم. نیساری تاکید کرد: در بحث آموزش زبان مادری نباید طوری عمل کنیم که در ادامه دچار مشکلات متعدد شویم.
فتح الله مجتبائی نیز مسئله آموزش زبان مادری گروهای ائتنیکی غیرفارس را بیشتر به توطئه تشبیه کرده و گفت: موضوع آموزش زبان مادری در کشور را امری وارداتی می باشد، شک ندارم که این موضوع از خارج به ایران آمده است قبل از این در هندوستان نیز این مسئله توسط انگلستان تجربه شد و امروز هم انگلستان و کشورهای شمالی ما هستند که می خواهند این مسئله را به ایران وارد کنند. وی ادامه داد: بهترین وسیله برای عقب نگه داشتن یک ملت بی توجهی به زبان آن است اگر بخواهیم زبانهای مادری مان را به عنوان زبان علمی و آموزشی به کار ببندیم به طور حتم به گذشته برگشت خواهیم داشت و این موضوع خطرناک است و از آن بوی توطئه میآید.
بی تردید یکی از وظایف دولتها تامین زیرساختهای آموزشی، رفاهی، بهداشتی و ... برای تمامی شهروندانشان می باشد اگر در ایران دولت زبان گروه اقلیت خاصی را طی پروسهای غیرطبیعی به عنوان انحصاریترین زبان رسمی جغرافیای چندملیتی، چنددینی، چندفرهنگی و چندزبانی برگزیده این نشان از مداخله هدفدار دولت برای تامین منافع گروه خاص اقلیت برگزیده دولت می باشد و بی تردید دولت ایران موظف به تامین تمامی زیرساختهای لازم برای امر آموزش زبان مادری ملل غیرفارس می باشد، چون در غیر این صورت مشروعیت و حق تمثیل دولت ایران با سوال بزرگی مواجه می گردد. برای رفع تبعیض های زبانی متعدد و گذر از نسل کشی زبانی گروههای مغلوب لزومی به فراموشی زبان دردانه فارسی نیست بلکه می باید دولت ایران سریعا اقدام به تهیه و تامین زیرساخت های لازم در جهت برخورداری تمامی شهروندانش از حق آموزش به زبان مادری باشد تا شهروندان این جغرافیا بتوانند در محیط آموزشی تهی از تبعیض زبانی به رشد علمی بپردازند در غیر اینصورت با وجود ارائه تبعیض ناشی از رسمیت انحصاری زبان گروه اقلیت فارس زبان در سیستم آموزشی ایران بر گسل های اجتماعی کنونی روز به روز افزوده تر شده و آرزوی به اشتراک گذاری یک جغرافیا بیشتر شبیه افسانه ها خواهد بود. در صورت خلاء قدرت مرکزی دیگر نمی توان به جغرافیای به نام ایران حتی اندیشید. اگر دولت ها مسئول تامین زیرساختهای آموزشی شهروندانشان نمی باشند پس اجتماعی 25-35 میلیونی به نام ملت ترک حق دارد به تشکیل دولت ملی خود فکر کند.
در مورد سخنان محمد دبیر مقدم می باید گفت دقیقا مسئله آموزش و تحقیق در مورد زبان های مادری گروههای محکوم یکی از مهمترین مسائل در حفظ و توسعه زبانهای گروههای ائتنیک مغلوب می باشد که عدم وجود انستیتوی مرتبط با زبان های گروههای مغلوب در ایران یکی از عمده ترین کاستی ها و یا به قولی عقب ماندگی های دولت ایران در امر تخصیص امکانات این جغرافیا به صورت برابر میان شهروندانش بوده و ناشی از عدم وجود فضای علمی باز در این حیطه می باشد. همانطور که ایشان فرمودهاند بسیاری از زبانها به مانند زبان ترکی دارای لهجه ها و ... متعددی می باشند ولی این به معنای وجود چندین زبان ترکی در ایران نیست همانطور که در مورد زبان شیرین فارسی هم قبل از تاسیس سیستم آموزشی اجباری زیرلهجه های زبان فارسی مورد بی مهری عمدی واقع گردیده و به فراموشی سپرده شدند تا زبان استاندارد واحدی شکل گیرد اگر این چنین نبود فهم سخن یک فارس زبان شیرازی با یک فارس زبان اصفهانی شبیه رویا می بود. البته در مورد زبان ترکی به هیچ وجه لزومی به طرد دیگر زیرگروههای لهجهای نمی باشد و در صورت آموزش زبان ترکی در ایران به صورت یک زبان رسمی سراسری تمامی ویژگی های زیرلهجه های زبان ترکی همچون ترکی قشقائی و ترکی خراسانی در پدید آوردن زبان استاندارد و معیار ترکی مورد ارزیابی واقع خواهند شد و زبان معیار ترکی دربرگیرنده تمامی ویژگهای زیرلهجه هایش خواهد بود.
در مورد سخنان بهاء الدین خرمشاهی می باید افزود مگر همان دولت برای آموزش زبان اقلیت فارس حد و حدودی تعین کرده که برای آموزش زبان مادری گروههای مغلوب حد و حدودی تعیین کند؟ مگر حق برخورداری از آموزش زبان مادری دارای حد و حدودی می باشد؟ حد و حدود می باید در مورد آموزش زبان اقلیت فارس زبان به ملل محکوم صورت پذیرد تا جلوی تبعیض زبانی فعلی گرفته شود.
باید به آقای سلیم نیساری فرمود که اگر علاقه به قول شما به یک قومیت تحصیل به زبان آن قوم نیست چرا قوم فارس زبان در کنار آموزش زبان مادری خود زبان مادریش را بر ملل محکوم تحیمل کرده، در حالیکه زبان مادری گروههای غیرفارس در ایران ممنوع می باشد و از حق زیست برخوردار نمی باشند؟ اگر آموزش زبان خطرناک هست پس چرا قوم فارس زبان به آموزش زبان مادری خود پرداخته و آن را نیز بر ملل غیرفارس تحیمل کرده است؟ اگر ما ملل غیرفارس نخواهیم شخصی به مانند کوروش های بسیار بزرگ و ... پدید آوریم آیا می باید از آموزش به زبان مادریمان محروم باشیم؟ آیا لزوما عدم پدید آوردن کورشهای بزرگ و ... در جامعهای دلیلی بر ممنوعیت و عدم برخورداری از حق آموزش زبان مادری می باشد؟ طبیعتا در صورت ادامه سیستم آموزشی فعلی ایران که بر پایه طرد زبان مادری گروههای اکثریت غیرفارس و تحیمل زبان گروه اقلیت فارس زبان می باشد بی تردید در ادامه با مشکلات صدچندانی مواجه خواهیم گشت.
در مورد سخنان فتح الله مجتبائی باید افزود که تحمیل زبان گروه اقلیت حاکم بر میلیونها انسان که اکثریت جامعهای را تشکیل می دهند بیشتر به توطئه می ماند تا خواست آموزش به زبان مادری گروههای محکوم. اگر مسئله آموزش زبان مادری وارداتی هست پس چرا فارس زبانان مصربه برخورداری از این کالای وارداتی و در عین حال تحمیل این تفکر وارداتی بر ملل غیرفارس می باشند؟ اگر با سخن شما در مورد زبان مادری مخالف و آن را تحجر آمیز می دانم ولی دقیقا با این نکته که فرمودهاید "بهترین وسیله برای عقب نگه داشتن یک ملت بی توجهی به زبان آن هست" تماما موافقم و برای این می باشد که ملل غیرفارس خواهان آموزش به زبان مادری خود می باشند تا از این عقب ماندگی که از سوی گروه اقلیت حاکم بر آنها روا داشته شده بگریزند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر