اومود اورمولو
علی یونسی دستیار به اصطلاح ویژه دولت حسن روحانی در امور اقوام سهشنبه 5 فروردین 1393 مصاحبهای با سایت دولتی افکار نیوز داشته و در مصاحبه یاد شده برای چندین بار متوالی پس از انتصاب به این سمت غیراجرائی ایشان مسئله آموزش زبان مادری را یک نیاز و خواست ملی ندانسته و حتی سخن گفتن از آموزش زبان مادری را جفا به مردم(کدامین مردم مشخص نیست، خودتان بیابید) معرفی نموده است. سوال ابتدائی اینجاست که اگر دولت حسن روحانی اعتقادی به مسئله و خواست ملی همچون آموزش به زبان مادری در میان گروههای مغلوب ندارد پس به چه علت علی یونسی را به عنوان دستیار به اصطلاح ویژه در امور اقوام معرفی نموده است؟
علی یونسی که سالها در نهادهای امنیتی بالادست مشغول فعالیت بوده از سوی حسن روحانی پس از وعده های انتخاباتی وی در سفر به مناطق ملی غیرفارس نشین برای رفع تبعیض های متعدد و برخورداری ملل غیرفارس از حقوق برابر شهروندی به سمت غیراجرائی دستیار به اصطلاح ویژه در امور اقوام و اقلیت های مذهبی برگزیده شد. یونسی پس از انتصاب مصاحبه های متعددی با مئدیای دولتی داشته و تاکنون در تمامی مصاحبات و گزارشاتی که ایشان انجام داده وجود مسئله، نیاز و خواستی به نام "آموزش زبان مادری" گروههای ائتنیکی و زبانی مغلوب در ایران را تماما به زیر سوال برده و این موضوع را مسئله چند حزب و گروه سیاسی خارج نشین و انگشت شمار معرفی نموده است. نکته بارز در تمامی مصاحبات، ایشان روشن ساختن نوع دیدگاه دولت حسن روحانی به مسئله ملل غیرفارس بوده که علارغم تمامی وعده وعیدهای پرطمطراق حسن روحانی برای جمع آوری رای در مناطق ملی غیرفارس نشین تمامی گفته ها و ناگفته ها نشان از عدم تغییر نگاه امنیتی دولت و ملت حاکم به مسئله ملل غیرفارس می باشد.
یونسی در کنار اینکه خواست "آموزش به زبان مادری" از سوی گروههای ائتنیکی مغلوب را مسئله و نیازی ملی ندانسته و مبحثی روشنفکر مابانه معرفی می کند مهمترین نگرانی و خواست مردم را اشتغال و مسائل اقتصادی میداند. دقیقا نکته همینجاست، طبیعتا زبان تنها زبان نیست و مسئله و خواست ملل مغلوب نیز تنها آموزش به زبان مادری نیست بلکه یکی از مهمترین علل استعمار داخلی و تبعیض روا داشته شده در مناطق ملی غیرفارس نشین نتایج حاصل از عدم آموزش به زبان مادری و نهایتا عدم شکل گیری شعور ملی، ائتنیکی و زبانی مابین گروههای محکوم می باشد که به استعمار داخلی ملل مغلوب توسط دولت و ملت حاکم انجامیده است. اگر سالها پیش تبعیض زبانی موجود در ایران به شیوهای دمکراتیک حل می گردید امروز مسئله ملل مغلوب نه تحقق آموزش به زبان مادری بلکه سهیم شدن در ساختار قدرت و رهائی از استعمار داخلی بود و این نیز به نوبه خود یعنی پایان دادن به برتریها، موقعیتهای ویژه و انحصاری گروه ائتنیکی برگزیده دولت را در پی می داشت. این در حالی می باشد که اکنون علارغم خواست "آموزش به زبان مادری" از سوی گروههای محکوم دولت و ملت حاکم مسئله را به آموزش 1-2 ساعته زبان مادری در هفته و تداوم استعمار زبانی گروههای مغلوب تقلیل داده گویا ملل مغلوب نه شهروندان دولت ایران بلکه مهاجرین از دیگر کشورها می باشند که می باید در کنار آموزش اجباری زبان گروه اقلیت حاکم دولت و ملت غالب لطف نموده و در هفته 1-2 ساعت آموزش زبان مادری را به آنان می بخشند. گویا ملل مغلوب در هنگام مالیان دادت به دولت و ملت حاکم تنها 1-2% مالیات خود را به دولت می پردازند که می باید 1-2 ساعت در هفته آموزش زبان مادری خود را بیاموزند.
یونسی در مصاحبه به منشور حقوق شهروندی حسن روحانی نیز پرداخته و بخشی از توقعات و انتظارات به اصطلاح اقلیت ها را در راستای حقوق شهروندی معرفی نموده، این در حالی می باشد که منشور به اصطلاح حقوق بشر دولت حسن روحانی نسخه معیوب و اما و اگردار قانون اساسی فعلی بدون کوچکترین تغییری می باشد که بی تردید نمی تواند پاسخگوی نیازهای جوامع مغلوب با توجه به روندی منطقهای و جهانی موجود باشد. به عنوان مثال در جائیکه عراق جنگ زده رسما دارای 5 زبان رسمی می باشد منشور حقوق به اصطلاح شهروندی که به مانند قانون اساسی رسمیت انحصاری زبان گروه اقلیت حاکم را به عنوان تنهاترین زبان رسمی ملل ساکن ایران می پذیرد به سبب عدم تطابق با واقعیات جوامع ایران نمی توان مشروعیت لازم را داشته باشد و پشیزی برای ملل مغلوب اهمیت ندارد.
کتمان مسئله ملل مغلوب و تداوم دید ساده انگارانه و تقلیل گرایانه به این موضوع تنها پاک نمودن صورت مسئله و تداوم آتش زیر خاکستر می باشد که مستقیما سبب تسریع روند گسست اجتماعی میان دولت و ملت حاکم و ملل مغلوب خواهد بود و این امر نیز به نوبه خود سبب افزایش دیوارهای بی اعتمادی خواهد گردید.