زبانهائی که در خانه‌ها حبس شوند سرانجامی نخواهند داشت

Kategori: , , , , , , , , , , Umud Urmulu - پنجشنبه, اسفند ۰۸, ۱۳۹۲ - 0 comments
اومود اورمولو
مرگ زبانها 
بر اساس نتایج تحقیقات Summer Institute of Linguistics که در سال 2000 صورت گرفته حدود 6809 زبان از سوی مردمان کره زمین مورد تکلم واقع می گردد، یافته های یونسکو نیز حاکی از در معرض خطر مرگ زبانی بودن نیمی از 6000 زبان زنده کنونی می باشد. نتایج بعضی از تحقیقات حاکی از مرگ 10 زبان هر ساله ویا بعضی تحقیقات نیز از مرگ 1 زبان در طول دو هفته خبر می دهند. برای تداوم زیست یک زبان نیز وجود متکلمینی مابین 10 تا 100 هزار نفر بیان می گردد. از دیگر سو یکی از مهمترین ادعاهائی که از سوی زبان شناسان مطرح می گردد مرگ بیش از 95% حدود 6000 زبان زنده کنونی می باشد، به یاد داشته باشیم که حدود 200 دولت شناخته شده در دنیا به رسمیت شناخته شده در حالیکه ما حدود 6809 زبان زنده داریم این یعنی اکثریت زبانها در موقعیت محکوم در کشورها واقع شده اند به مانند مثال ایران که علارغم تنوع زبانی و ائتنیکی دارای یک زبان گروه اقلیت حاکم می باشد. 
بسیاری از زبانهای در معرض خطر مرگ زبانی منحصر به جغرافیای خاص و یا رژیم های دیکتاتوری اقلیت بر اکثریت محدود نمی باشند برای مثال در آمریکا و کانادا 200 ، آمریکای لاتین 500، آسیای جنوب شرقی 700 زبان در معرض خطر مرگ زبانی واقع شده‌اند. در اروپا نیز از 123 زبان 9 زبان در معرض جدی خطر مرگ زبان و 26 زبان دیگر نیز با نابودئی مواجه می باشند.  
جوامع چندزبانی و چندائتنیکی 
از بعد جامعه شناختی هیچ یک از دولتها دارای بافت هموژن نمی باشند و در حقیقت اکثر قریب به اتفاق دولتها به صورت نسبی دارای بافت چندفرهنگی، چندائتنیکی و چندزبانی‌اند، دولت ایران نیز یکی از همین دولتهائی می باشد که دارای تکثر زبانی و ائتنیکی وسیعی می باشد. بعضی از دولتها با تکثر زبانی و فرهنگی با روی باز نگریسته و به خواستها و نیازهای زبانی و فرهنگی گروههای متعدد در جامعه پاسخگو بوده‌اند ولی بعضی از دولتهای تکثرزدا به مانند دولت ایران نیز از هر شیوه خشونت آمیز و قوه قهره‌یه‌ای برای یکسان سازی زبانی و فرهنگی ویا انتگراسیون زبانهای متعدد در گروه ائتنیکی – زبانی برگزیده دولت دست میزنند.  
تا به حال سیاستهای یکسان سازی زبانی و فرهنگی دولتهای یونیتار به سبب پروسه دولت – ملت سازی کره زمین را به مزاری برای زبانها و هویت های ائتنیکی مبدل ساخته است. بعضی از دولتها به مانند نروژ، سوئد و ... از تفکر تکثرزدا و یکسان ساز دست کشیده و با قبول یک سری از حقوق زبانی و فرهنگی و کنار گذاشتن بودجه‌ای خاص برای رشد، بسط و آموزش زبانها سبب بسط عدالت اجتماعی و برخورداری تمامی شهروندانشان از حقوق برابر گشته اند. بعضی از دولتها نیز به مانند دولت ایران علارغم شکست پروژه دولت – ملت سازی بر اساس ویژگهای گروه اقلیت حاکم هنوز نیز بر سیاست های یکسان ساز زبانی و فرهنگی و تکثرزدای خویش اصرار می ورزند. هنوز هم بافت چندملیتی، چنددینی، چندفرهنگی و چندزبانی جغرافیای ایران به صورت رسمی از سوی دولت و ملت حاکم کتمان می گردد و تمامی سیاست های دولت در جهت یکسان سازی زبانی و فرهنگی و پدید آوردن جامعه‌ای تک زبان، تک تیپ و تک ایدئولوژیک با ابزار سیستم آموزشی سراسری و اجباری که بر پایه رسمیت انحصاری زبان گروه اقلیت حاکم می باشد به پیش رانده می شود.    
زبان تنها وسیله ارتباطی نیست
زبانها نه صرفا وسیله‌ای ارتباطی بین انسانها بلکه دربرگیرنده میراثی از گذشته و حال برای بنا نهادن آینده جوامع می باشند. اگر صرفا زبان وسیله‌ای ارتباطی بود بی تردید در پروژه شکست خورده دولت – ملت سازی رضاخانی زبان گروه اقلیت حاکم توسط دولت به انحصاریترین زبان رسمی دولت و زبان سیستم آموزش سراسری و اجباری انتخاب نمی گشت بلکه به واقع زبانها مهمترین مجادله مابین گروههای ائتنیکی و زبانی برای حق تمثیل در بافت قدرت و مجادله قدرت‌اند. بر همین اساس می  باشد که گروههای ائتنیکی و زبانی محکوم در ایران ساختار قدرت در ایران را برخواسته از جامعه فارس و تمثیل کننده آن می دانند چون به واقع رسمیت انحصاری زبان فارسی و گفتمان برگزیده دولت همگی المانهای گروه اقلیت حاکم را دربرگرفته و میزبانی می کنند.
زبانهای حبس شده در خانه ها
در ایران دولت و ملت حاکم بارها از عدم مرگ زبانهای گروههای محکوم و کاربرد زبان های مادری در خانه‌ها توسط کودکان سخن می رانند، گوئی صرف اینکه زبانی در خانه محبوس گردد می تواند با توجه به نیازهای عصر حاضر زیسته و به نیازهای متکلمینش پاسخگو باشد. نظرات زبان شناسان شناخته شده جهان حاکی از این می باشد که مهمترین راه رشد، حفظ و بسط زبانها تنها و تنها از آموزش به زبان مادری می گذرد چونکه نسل جوان مهمترین حاملان زبانها می باشند و در صورتیکه به طرق علمی و عملی زبان مادری خود را فرا نگیرند نخواهند توانست بانی حفظ، رشد و بسط آن گردند. با پیشرفت روز افزون تکنولوژی و حاکمیت بی حد و حصر زبانهای حاکم در دنیا اگر زبانی در سیستم آموزشی قرار نگیرد خواسته یا ناخواسته محکوم به نابودی می باشد و گریزی از مرگ زبانی نیست. زبان مادریمان ترکی نیز یکی از همین زبانهائی می باشد که به سبب عدم جایگیری در سیستم آموزشی ایران با مرگ زبانی روبروست و عدم سواد خواندن و نوشتن به زبان مادری در جامعه ترک خود گویای واقعیت شروع پروسه مرگ زبان ترکی می باشد.

روز جهانی زبان مادری و خواست آموزش به زبان مادری در ایران

Kategori: , , , , , , , , , , Umud Urmulu - پنجشنبه, اسفند ۰۱, ۱۳۹۲ - 0 comments
اومود اورمولو
روز جهانی زبان مادری
21 فوریه از سوی سازمان جهانی یونسکو به عنوان "روز جهانی زبان مادری" برگزیده شده، علت نامگذاری روز جهانی زبان مادری از سوی یونسکو پاسداشت حرکت اعتراضی مسالمت آمیز دانشجویان بنگالی و درگیری با پلیس بنگلادش می باشد که سبب کشته شدن صدها دانشجو تنها به سبب اعتراض به تحمیل رسمیت زبان اردو از سوی دولت پاکستان و طرد زبان بنگالی بود. اعتراضات زبانی دانشجویان بنگالی سالهای بعد به استقلال بنگلادش از پاکستان منجر شد.
هدف یونسکو در کنار پاسداشت یاد دانشجویان معترض بنگالی کمک به درک و قبول تنوع زبانی و فرهنگی بیان گردیده به طوریکه شعار سال 2014 یونسکو " زبان محلی برای شهروندی جهانی؛ تمرکز بر علم" برگزیده شده است.
روز جهانی زبان مادری در ایران
علارغم اینکه ایران در 16 تیرماه 1327 اجازه عضویت قطعی در سازمان تربیتی، علمی و فرهنگی ملل متحد(یونسکو) را یافته و بسیاری از مصوبه‌های آنها را امضاء نموده در تقویم رسمی‌اش روز جهانی زبان مادری وجود خارجی ندارد. گرچه بزرگداشت روز جهانی زبان مادری در داخل ایران و از سوی دولت و ملت حاکم وصرت نمی پذیرد ولی گروههای ائتنیکی غیرفارس چه در داخل و چه در خارج با پخش بروشور، کتابچه، سخنرانی، تجمعات اعتراضی و ... خواهان به رسمیت شناختن زبان مادری خود و برخورداری از حق آموزش به زبان مادری خود می باشند. طبیعتا به علت فضای بسیار امنیتی در داخل بیشتر فعالیت گروه‌های ائتنیکی غیرفارس از طریق شبکه های اجتماعی مجازی، وبلاگ نویس، توئیت و... صورت می گیرد. مهمترین نکته طی چند سال گذشته افزایش شعور زبانی و ائتنیکی در ملل غیرفارس اللخصوص نسل جوان و پیش روی ترک می باشد.
تبعیض زبانی در قانون اساسی 
قانون اساسی ایران علارغم تعدد ائتنیکی، فرهنگی و زبانی موجود در جغرافیای ایران به صورت رسمی تکثر زبانی، ائتنیکی و فرهنگی را کتمان کرده و ارجحیت و برتریت حقوق زبانی گروه اقلیت حاکم را با قوانینی تضمین می کند. برای مثال اصل 15 قانون اساسی رسمیت انحصاری زبان و خط رسمی گروه اقلیت حاکم فارس را به عنوان زبان و خط رسمی مشترک مردم ایران معرفی کرده و از لزوم کاربرد این زبان اقلیت در مکاتبات، اسناد، متون رسمی و کتب درسی سیستم آموزشی سخن می گوید؛ در ادامه این اصل استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات، رسانه های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس و در "کنار زبان فارسی" سخن می گوید در حالیکه با رسمیت انحصاری زبان و خط گروه اقلیت حاکم به واقع حق زیست را دیگر زبانها گرفته و ضمانت اجرائی برخورداری گروههای ائتنیکی غیرفارس از آموزش به زبان مادری را الزام آور نمی کند. به طوریکه علارغم گذشت 34 سال از پیروزی انقلاب تفسیرهای متعددی از این اصل که به هیچ وجه قابلیت پاسخگوئی به نیازهای زبانی ملل غیرفارس را در حالیکه کشورههای هم مرز ایران نظیر عراق دارای 5 زبان رسمی می باشد را ندارد شده، حتی اشخاص شناخته شده‌ای به مانند حمید احمدی از اجرا شدن این اصل طی 15 سال گذشته خبر داده‌اند. در کنار عدم رسمیت زبانهای گروههای ائتنیکی غیرفارس به علت الزام آور بودن کاربرد خط عربی اصلاح شده برای فارسی به واقع کاربرد دیگر الفباها الخصوص الفبای لاتین نیز در قانون اساسی ممنوع گردیده است، الفبائی که برای مثال یکی از ملزومات کاربرد صحیح زبان ترکی می باشد و عدم کاربرد این الفبا سبب گسست زبانی و فرهنگی ترکان داخل ایران و دیگر ترکان منطقه گردیده است. علاوه بر تبعیض آشکاری که نتیجه رسمیت انحصاری زبان گروه اقلیت حاکم فارس زبان می باشد زبان فارسی در ایران به زبان قدرت مبدل گشته و به طور اتوماتیک اصل 19 قانون اساسی که در آن از حقوق مساوی مردم ایران از هر قوم، قبیله، رنگ، نژاد، زبان و ...را به زیر سوال برده و به به قولی فسخ نموده است. اگر به واقع مردمان ساکن ایران به عنوان شهروندان دولت ایران فارغ از هویت ائتنیکی، فرهنگی و زبانیشان از حقوق برابر برخوردار می بودند بی شک زبان گروه اقلیت برگزیده دولت نمی باید به عنوان انحصاری ترین زبان جغرافیای ایران انتخاب می گشت و حق زیست از دیگر زبانها گرفته می شد. تبعیض زبانی و عدم تطابق قانون اساسی ایران با واقعیات جامعه ایران خواسته یا ناخواسته مشروعیت قانون اساسی را به زیر سوال می برد. 
آموزش به زبان مادری جزء یکی از اساس های حقوق اولیه بشر می باشد
زبان یکی از ابزارهای کارآمد و اولیه‌ای می باشد که همواره از زمانی که انسان چشم به جهان می گشاد تا زمانیکه از این جهان رخت بر می بندد با او همراه می باشد. زبان، ابزاری برای افاده خواستها، نیازها، عواطف، ادراک، اشارات و تفکر هر انسانی می باشد. زبان بی تردید یکی از میراثهای انسانی میباشد که تنها نمی توان آن را جزء ابزار ارتباط فردی و جمعی طبقه بندی نمود، چون زبان حامل و ناقل میراثی انسانی می باشد. هر شخصی می تواند و می باید زبان مادری خود را دوست داشته و حق برخورداری از آموزش و بسط زبان مادری خود را داشته باشد، دولتها نیز ملزم به تامین زیرساخت های لازم جهت آموزش به زبان مادری تمامی شهروندانشان به صورت رایگان می باشند. گرچه که سالها از قبول اعلامیه جهانی حقوق بشر توسط سازمان ملل می گذرد ولی اکنون نیز یکی از اصلی ترین کاستی های این اعلامیه قبول یا عدم قبول حقوق زبان جزء حقوق اولیه بشر می باشد. بندهای جای گرفته در اعلامیه جهانی حقوق بشر بیشتر حامی تنوع زبان، ائتنیکی و فرهنگی می باشد و به مانند دیگر اصول به صورت قطعی حق برخورداری از آموزش زبان مادری را به عنوان پایه حقوق بشر نمی شناسد که بی تردید این مسئله یکی از اصلی ترین کاستی های آن می باشد.         
آموزش چندزبانی و چندفرهنگی در ایران
کشورهائی توسعه یافته جهان و آنهائی که با شرایط دمکراتیک توانسته اند مسئله تنوع زبانی و ائتنیکی خود را حل و فصل کنند به کاربرد سیستم های آموزشی چندزبانه و چندفرهنگی روی آورده‌اند به طوریکه بسیاری از کشورها اکنون یا دارای چندین زبان رسمی آموزش‌ی‌اند ویا به مانند آمریکا و چند کشور دیگر به واقع دارای زبان رسمی نبوده و حق آموزش به زبان مادری تمامی شهروندان خویش را  ضمانت نموده‌اند. خواست و مطالبه اصلی گروههای ائتنیکی غیرفارس در ایران نیز گذر از سیستم آموزشی یکسان‌ ساز، تک‌زبانه، تک‌فرهنگی و تکثرزدا به سیستم آموزشی تکثرگرا، چندزبانه، چندفرهنگی می باشد. در سیستم آموزشی چندزبانه محتوی تمامی دروس اعمم از ریاضی، ادبیات، فیزیک و .. که همگی محتوی مشابهی دارند بدون استثنا به صورت چند زبان ارائه می گردد و دانش آموز و ولی در صورت خواست به هر زبان آموزشی می توانند به آن زبان به تحصیل ادامه دهد. در این سیستم تکثرگرا محتوی دروسی که به یک ترک ساکن تهران با یک ترک ساکن اورمیه تدریس می گردد تماما یکسان می باشد.

دولت ترکیه جهت تربیت معلم اولین کلاس آموزش به زبان کردی را تاسیس نمود

Kategori: , , , , , , , , , , , Umud Urmulu - چهارشنبه, بهمن ۳۰, ۱۳۹۲ - 0 comments
اومود اورمولو
مدیر آموزش و پرورش شهر باتمان ترکیه برای تربیت معلمین جهت آموزش زبان کردی اولین کلاس آموزشی را گشوده است. 
بر اساس نتایج فعالیتهای تحقیقی مرتبط با آموزش به زبان مادری که طی ماههای گذشته و توسط وزارت آموزش و پرورش ترکیه صورت گرفته بود سرانجام تمامی توصیه ها و پیشنهادهای گردآوری شده سبب حرکت عملی دولت ترکیه و گشودن اولین کلاس تربیت معلم جهت آموزش به زبان مادری در شهر باتمان ترکیه گشت.
کلاس تربیت معلم جهت آموزش زبان کردی با 100 معلم کار خود را در دبیرستان زبیده خانم آغاز نموده، هدف کلاس تربیت معلمین افزایش ارتباط معلمین با اولیاء دانش آموزان بیان شده است.   
اولین کلاس تربیت معلم 1 هفته و با مسائل مرتبط با زبان سپری خواهد شد ولی طی هفته ها و ماه های بعدی نیز کلاس تربیت معلم تداوم خواهد داشت. پس از اتمام تمامی مراحل کلاس دیپلم معتبری نیز جهت آموزش زبان کردی به معلمین اهداء خواهد شد.
در حالیکه هر روز در مئدیای ترکیه شاهد نشر اخبار مشابهی حول مسئله برخورداری تمامی شهروندان ترکیه از آموزش به زبان مادری را شاهدیم در ایران چندملیتی، چنددینی، چندفرهنگی و چندزبانی شاهد تداوم سیاست های یکسان سازی زبانی با ابزار سیستم آموزشی سراسری و اجباری که بر اساس رسمیت انحصاری زبان گروه اقلیت فارس زبان پایه ریزی شده می باشیم. به واقع در ایران علارغم شکست دولت – ملت سازی رضاخانی که سعی در تنوع زدائی از جوامع موجود در ایران برای پدید آوردن ملتی تک زبان، تک تیپ و تک ایدئولوژیک را در سر می پروراند هنوز هم شاهد عدم تغییر گفتمان دولت و ملت حاکم در رابطه با گروههای ائتنیکی و زبانی محکوم می باشیم. به طوریکه علارغم شعارها و وعده‌های دهن پرکن حسن روحانی در رابطه با آموزش به زبان مادری، تاسیس فرهنگستان زبان و ادب ترکی و .. با گذشت 6 ماه از آغاز به کار دولت شاهد کوچکترین اقدام عملی به جزء پروپاگاندای دولتی نبوده‌ایم، در حالیکه مسئله عدم تبعیض زبانی موجود در ایران و الخصوص سیستم آموزشی یکی از اصلی ترین مسائل ملل غیرفارس می باشد. 
فعالین ملی ترک از هر طیف و گروه فکری خواستار رسمیت و سراسری شدن زبان ترکی تحت ضمانت اجرائی قانون اساسی و عدم تحمیل زبان گروه اقلیت فارس زبان به هر نام و عنوانی می باشند.  
منبع ترجمه خبر:
http://tinyurl.com/lxnffbn

آموزش به زبان مادری در ترکیه، تداوم عدم آموزش به زبان مادری در ایران

Kategori: , , , , , , , , , , , Umud Urmulu - یکشنبه, بهمن ۲۷, ۱۳۹۲ - 0 comments
آموزش به زبان مادری در ترکیه، تداوم عدم آموزش به زبان مادری در ایران 
اومود اورمولو
دولت ترکیه که در راستای دمکراتیزه کردن هر چه بیشتر ترکیه مطابق با استاندارد های اتحادیه اروپا قدم های مثبتی در جهت برخورداری تمامی شهروندانش فارغ از به یدک کشیدن تعلق به هر نوع ائتنیک، جنسیت، دین، فرهنگ و زبان را مد نظر قرار داده و دست به رفرم های متعددی در راستای به رسمیت شناختن تنوع ائتنیکی، زبانی و فرهنگی خود و در عین حال ضمانت اجرایی و برخورداری تمامی شهروندانش از حقوق برابر گام برداشته است. در جدیدترین پاکت دمکراتیزه کردن ترکیه علارغم اینکه در پاکت قبلی برخورداری از حق آموزش به زبان مادری شهروندان غیرترک ترکیه‌ای را در مدارس خصوصی به رسمیت شناخته بود و انستیتوها و آکادمی های متعددی همچون انستیتوی کردولوژی، لاز، چرکس و ... را نیز در استانبول و در مجامع دانشگاهی ترکیه تاسیس نموده بود در جدیدترین پاکت دمکراتیک ارائه شده که از کمسیون مجلس ترکیه نیز گذشته است حق به رسمیت شناختن آموزش به زبان مادری گروههای غیرترک، زبانها و لهجه های متفاوت در ترکیه را نیز به رسمیت شناخته است.
پاکت دمکراتیزه کردن ترکیه که با هدف بسط حقوق اساسی و آزادی های فردی شکل گرفته دیروز در کمسیون مجلس ملی ترکیه مورد قبول واقع شد. بر اساس اخبار اولیه منتشر شده از محتوی پاکت کاربرد تمامی زبانها و لهجه های موجود در ترکیه در تبلیغات رسمی انتخاباتی آزاد خواهد شد در عین حال برخورداری از دو رئیس در احزاب، افزایش استفاده از کمک مالی دولت به احزاب، رفع موانع موجود در راهپیمائی و تظاهرات های سندیکائی و صنفی، عدم دخالت دولت در طرز و شیوه زندگی، قانون نفرت پراکنی و ... از جمله رفرم هائی می باشند که در این پاکت گنجانده شده است.
آموزش به زبان مادری
در پاک دمکراتیزه کردن جدید نیز حق آموزش به زبان مادری و آموزش زبان مادری زبان ها و لهجه های مختلف در ترکیه جای گرفته بدین صورت که تمامی موسسات آموزشی که به وزیر آموزش و پروش ترکیه مرتبط می باشند خواهند توانست به آموزش زبان مادری و آموزش به زبان مادری در انواع زبانها و لهجه ها بپردازند. در عین حال موانع گشایش مدارس خصوصی برای آموزش به زبان مادری نیز تماما رفع خواهد شد.
تغییر اسامی روستاها به نام های قدیمی
یکی دیگر از مهمترین بخش های پاکت دمکراتیزه کردن ترکیه تغییر اسامی فعلی روستاها به نام های قدیمی می باشد، در عین حال ضرورت کاربرد نام ترکی روستاها نیز برداشته خواهد شد تا ساکنین روستاها به راحتی بتوانند با نظر جمعی اقدام به انتخاب نام برای محل سکونت خود کنند. 
آموزش به زبان مادری در ایران
جغرافیای ایران نیز به واقع یک جغرافیای چندملیتی، چنددینی، چندفرهنگی و چندزبانی می باشد که طی نزدیک به 100 سال گذشته این تنوع کتمان گردیده و تمامی سیاست های دولت و ملت حاکم برای یکسان سازی زبانی و فرهنگی جامعه متکثر موجود در این جغرافیا بکار بسته شده است. به واقع علارغم اینکه گروههای ائتنیکی غیرفارس در ایران اکثریت جامعه را تشکیل می دهند تنها به سبب تمایز ائتنیکی و زبانی با گروه اقلیت حاکم شهروندانش دولت ایران شناخته نشده و در عین حال اولویت شهروندی این جغرافیا تنها بر اساس قبول رسمیت انحصاری زبان فارسی و قبول ارجحیت های گروه ائتنیکی فارس زبان با عناوین و القاب مختلف به گروههای ائتنیکی محکوم تعلق می گیرد. حتی در ایران تعریفی آکادمیک و علمی از اقلیت ها را نیز در قانون اساسی نداریم و بیشتر اقلیت های دینی در قانون اساسی ایران به عنوان اقلیت در نظر گرفته می شوند در حالیکه گروههای ائتنیکی غیرفارس در قانون اساسی تعریف نگردیده و با رسمیت بخشیدن انحصاری زبان فارسی و مذهب تشیع خواسته یا ناخواسته تنها فارس زبانان ساکن این جغرافیا به عنوان شهروندان بلامنازع دولت ایران تعریف گردیده اند و برای برخورداری دیگر گروههای ائتنیکی و زبان غیرفارس گروههای محکوم ملزم به پذیرش قالب رسمیت انحصاری زبان و فارسی و مذهب تشیع می باشند. طی نزدیک به 100 سال گذشته حق برخورداری از آموزش به زبان مادری از گروههای ائتنیکی غیرفارس گرفته شده و این حق در حالیکه طبق اصل تاریخ مصرف گذشته 15 در قانون اساسی فعلی ایران گنجانده شده به علت اما و اگرها و عدم ضمانت اجرائی قانون و سیاست های یکسان سازی تاکنون این اصل که به هیچ وجه قابلیت پاسخگوئی به نیازهای جوامع امروزی را ندارد تحقق نیافته است. در حالیکه کشورههای جنگ زده‌ای به مانند عراق رسما دارای 5 زبان رسمی و افغانستان دارای بیش از 6 زبان رسمی می باشند ما در ایران چندملیتی، چندزبانی و چندفرهنگی شاهد رسمیت انحصاری زبان اقلیت فارس زبان و کتمان تنوع ائتنیکی و زبانی می باشیم.     
حسن روحانی و مسئله آموزش به زبان مادری
حسن روحانی در ایام قبل از انتخابات در سفری که به شهرهای ترک نشینی همچون تبریز، اورمیه، اردبیل و ... انجام داده بود وعده آموزش به زبان مادری، احیاء دریاچه اورمیه و تاسیس فرهنگستان زبان و ادب ترکی را داده بود که علارغم گذشت 6 ماه از آغاز بکار دولت ایران هیچ یک از 3 وعده روحانی تحقق نشده و در عین حال شاهد تغییری اساسی در گفتمان دولت نمی باشیم و بیشتر مسئله حول تولید و ترویج پروپاگاندای دولتی صرف می شود بیشتر تغییر دولت حسن روحانی با تعیین علی یونسی به سمت مشاور به اصطلاح اقوام تغییری تاکتیکی هست تا تغییری بنیادین. 
منبع ترجمه خبر:
http://tinyurl.com/m5ezxvz

مدرسه به زبان ترکی شعار غالب جوانان ترک پس از برد تراختور+ فیلم

Kategori: , , , , , , , , , , , , , Umud Urmulu - شنبه, بهمن ۲۶, ۱۳۹۲ - 0 comments
اومود اورمولو
دیروز از سری رقابتهای جام حذفی ایران تیم فوتبال تراختور آزربایجان در مقابل تیم مس کرمان به برتری رسید و برای اولین بار کاپ قهرمانی را از تهران به پایتخت آزربایجان تبریز متقل نمود، تراختور در این باز موفق شد با نتیجه 1 بر 0 حریف کرمانی خود را با گل دقیقه 51 سعید دقیقی شکست دهد.
مهمترین حاشیه‌ای که پس از دیدار تراختور در اکثر شهرهای آزربایجان و مناطق ترک نشین مشاهده گردید شادی بی حد و حصر جوانان ترک و سردادن شعارها و خواسته های ملی جامعه ترک بود که بی شک وجود صدها ویدئو و تصویر از شهرهای ترک نشینی همچون تبریز، اورمیه، اردبیل، مراغه، قوشاچای، سولدوز، میانا و ...که در اکثر شبکه های اجتماعی نظیر فیسبوک، یوتیوب، توئیتر، گوگل پلاس و ... منتشر گردیده بیانگر عمق نفوذ پدید تراختور که بی تردید صدای عصیان ملتی تحت استعمار داخلی در مقابل مرکزنشیان می باشد را یادآور می سازد. تراختور نه یک تیم فوتبال معمولی برای ملت ترک بلکه به مانند بارسلونای کاتالان ها برخواسته از عصیان جامعه‌ای در قبال تبعیض و نادیده گرفتن شدن حقوقشان می باشد.
در شهر اورمیه نیز کارناوال های متعدد شادی در مناطق پارک چنگلی، خیابان پنجراه، خیام جنوبی- شمالی، شهرچائی، شیخ تپه، بهداری، استادان، عطائی، امام، بند و دیگر نقاط شهر اورمیه تا پاسی از شب به چشم می خورد، عده‌ای از جوانان ترک در پارک جنگلی اورمیه در جائیکه بزرگترین پرچم دولت ایران در اورمیه نصب گردیده همراه با شعارهای ملی اقدام به اهتزاز پرچم آزربایجان نمودند. 
مهمترین نکته‌ای که در تصاویر و ویدئوهای منتشر شده در اکثر شهرها به چشم می خورد شعارهائی همچون "تۆرک دیلینده مدرسه، اۏلمالیدیر هرکسه"، "اۇرمۇ گؤلۆ جان وئریر، مجلیس اۏنۇ نقتلینه فرمان وئریر"، "تبریز باکی آنکارا، بیز هارا فارسلار هارا" و ... بود که از سوی هزاران جوان ترک در اکثر شهرها و مناطق ترک نشین ایران به گوش می رسید.
بی شک خواست آموزش به زبان مادریمان ترکی و رسمیت و سراسری نمودن زبان ترکی در ایران که جوانان ترک از هر فرصتی برای یادآوری این حق پایمال شده جامعه ترک از سوی دولت و ملت حاکم بهره می برند رهرو و نقشه راه تمامی جوانان ترک از هر طیف و گروه فکری برای رهائی از استعمار داخلی ملتمان می باشد. علارغم خواست آموزش به زبان مادری که جزء اصلی ترین و اولین خواسته های جامعه ترک برای رفع تبعیض زبانی در ایران می باشد علی یونس مشاور دولت حسن روحانی در امور به اصطلاح اقوام چندی پیش خواست آموزش به زبان مادری در جامعه ترک را مبحثی روشنفکر مابانه و نه برخواسته از توده جامعه ترک معرفی نموده بود که این سخنان بی تردید نشان از بی توجهی و تداوم استعمار ملت ترک با شیوه و متد جدیدی می باشد.
ویدئوی زیر گوشه ای شعارهای ملی دیشب در آبرسان تبریز می باشد.
http://www.youtube.com/watch?v=P_3swV8tQxA&feature=youtu.be

سفیر ایران در باکو: زبان ترکی اکنون در مدارس ایران تدریس میشود

Kategori: , , , , , , , , , , Umud Urmulu - پنجشنبه, بهمن ۲۴, ۱۳۹۲ - 0 comments
اومود اورمولو
محسن پاک آئین سفیر ایران در آزربایجان شمالی در گفتگوئی که با سایت ANS PRESS داشته از تدریس زبان ترکی در مدارس ایران خبر داده است.
بنا به گزارش سایت آنس پرس محسن پاک آئین در گفتگوی خود از تدریس زبانهای مادری گروههای ائتنیکی غیرفارس در ایران خبر داده و در ادامه سخنانش تاکید کرده که اکنون نیز زبان ترکی در مدارس ایران در حال تدریس می باشد.  
ایشان تاکید کرده اند که زبان فارسی زبان رسمی دولت ایران می باشد ولی نه تنها در دوره متوسطه سیستم آموزشی ایران بلکه در کلیه سطوح تحصیلی زبان های مادری گروههای ائتنیکی غیرفارس در ایران در حال تدریس می باشد.
طبیعتا دروغ گفتن در ایران جزء یکی از اصلی ترین و بارزترین ویژگهای دولت مردان ایران و سیاستش می باشد به طوریکه اکثر قریب به اتفاق سیاسیون به راحتی و با نگاه های عاقل اندر سفیه می توانند در جلوی همگان دروغ های شاخ داری را تقدیم میلیونها انسان بکنند. سخنان سفیر ایران در باکو مبنی بر تدریس زبان ترکی در مدارس ایران نیز یکی از این دروغ هائی می باشد که انسان عاجز از پاسخگوئی و نقد آن هست. در حالیکه سفیر ایران در آزربایجان شمالی از تحصیل زبان ترکی در مدارس ایران خبر می دهد که وجود انسان های با هویت ائتنیکی ترک و زبان مادری ترکی به صراحت در ایران به زیر سوال برده شده و کتمان می گردند.
در هنگام ایام قبل از انتخابات حسن روحانی در سفرهای انتخاباتی که به شهرهای ترک نشینی همچون تبریز، اورمیه، اردبیل و ...داشت وعده آموزش به زبان مادری و تاسیس فرهنگستان زبان ترکی را داده بود که علارغم گذشت 6 ماه از آغاز به کار دولت به جزء پروپاگاندای دولت شاهد کوچکترین تغییری در گفتمان دولت و ملت حاکم نمی باشیم. 
منبع ترجمه خبر:
http://tinyurl.com/lsu4t9j

ارائه خدمت 3 زبانه شرکت برق دیجله‌ی ترکیه، نادیده گرفتن تنوع زبانی در ایران

Kategori: , , , , , , , , Umud Urmulu - سه‌شنبه, بهمن ۲۲, ۱۳۹۲ - 0 comments
اومود اورمولو
بر اساس اعلام رسمی شرکت توزیع برق شهر دیجله‌ی ترکیه(دتاش) از دیروز تمامی خدمات این شرکت به 3 زبان ترکی، کردی و زازاکی به مشتریان ارائه خواهد گردید.
شرکت خصوصی یاد شده برای اولین قدم مرکز تماس 3 زبانه برای ارائه سرویس به مشتریان خود را تاسیس نموده، مۇراد قاراگؤز مدیر عمومی شرکت دتاش ارائه سرویس مطلوب و جلب رضایت مشتریان را یکی از اهداف شرکت ابراز کرده و علت گشایش مرکز تماس 3 زبانه‌ی شرکت را دسترسی آسان مشتریان به خدمات شرکت معرفی نموده است.
در آینده به 5 زبان سرویس خواهیم داد
مدیر عمومی شرکت دتاش در مصاحبه خود می گوید: مرکز تماس تنها برای پاسخگوئی به خرابی برق تاسیس نشده بلکه اعمالی همچون پرداخت فیش، اطلاعات مشترکین و صدها فعالیت دیگر را مد نظر دارد. ما برای شروع ارائه خدماتمان را با 3 زبان ترکی، کردی و زازاکی به صورت 24 ساعته شروع می نمائیم ولی هدفمان کاربرد 5 زبان می باشد.
تنوع ائتنیکی و زبانی در ایران 
در حالیکه دولت ترکیه قدمهای قابل تحسینی برای احترام به تنوع ائتنیکی و زبانی تمامی شهروندانش به جهت برخورداری از حقوق برابر را طی سالهای گذشته مد نظر قرار داده در این سوی مرز ما در ایران که ایندکس تنوع ائتنیکی، زبانی و فرهنگی اش قابل قیاس با ترکیه نیست اکنون نیز شاهد تداوم سیاست های ورشکسته ملت سازی بر اساس ویژگیها و گفتمان گروه اقلیت غالب می باشیم به طوریکه هنوز هم دولت و ملت حاکم یکی از اصلی ترین نشانه های شهروندی این جغرافیا را پایبندی بر زبان گروه اقلیت فارس زبان معرفی می نمایند. در دنیای امروزی احترام دولت ها به تنوع زبانی و فرهنگی یکی از شاخصه های اصلی بسط دمکراسی و عدم دیکتاتوری اکثریت بر اقلیت معرفی می گردد در حالیکه در ایران علاوه بر اینکه به صورت رسمی بافت چندملیتی، چندفرهنگی و چندزبانی جغرافیای مذکور از سوی دولت و ملت حاکم کتمان می گردد ساختار قدرت در دست گروه اقلیت حاکم بوده و گروهها اکثریت محکوم در بافت قدرت جایگاهی ندارند. غالب شهروندان این جغرافیا تنها به سبب تمایز ائتنیکی و زبانی از گروه اقلیت حاکم به عنوان شهروندان درجه چندم این جغرافیا معرفی می گردند. 
علارغم وعده های حسن روحانی به ملل مغلوب در ایام قبل از انتخابات و گذشت 6 ماه از آغاز بکار دولت به جزء پروپاگاندای دولتی شاهد تغییرات اساسی و عملی نمی باشیم به طوریکه وعده تاسیس فرهنگستان زبان ترکی و آموزش به زبان مادریمان ترکی که از جمله اصلی ترین وعده های حسن روحانی در سفر به شهرهای ترک نشینی همچون تبریز، اورمیه، اردبیل و ... بود اکنون نیز شاهد بی تفاوتی و زاویه دید امنیتی به مسئله آموزش به زبان مادری می باشیم.        
منبع ترجمه خبر:
http://tinyurl.com/mc4me8q

قرارگیری نشریات به زبان ترکی در رده چهارم آلمان

Kategori: , , , , , , , , Umud Urmulu - دوشنبه, بهمن ۲۱, ۱۳۹۲ - 0 comments
اومود اورمولو 
بر اساس لیست منتشر شده از سوی نهاد بین المللی حمایت از مئدیا(IMH) نشریات چاپی به زبان ترکی در آلمان موفق به کسب رده چهارم پرخواننده‌ترین زبانها شده است. 
نهاد بین المللی که مرکز آن در آلمان واقع شده و شبکه‌های ارتباطی آن در سراسر جهان به فعالیت می پردازند در گزارش جدید خود محصولات چاپی همچون مجلات، روزنامه ها و ... به زبان آلمانی را یکی از پراشتراک ترین و پرتیراژترین انواع رسانه ها در جهان معرفی نموده است.  
در اغلب کشورها به غیر از زبان حاکم نشریاتی به صورت رسمی و به دیگر زبانهای ملل دنیا منتشر نمی شوند و این نهاد بین المللی نیز طی گزارشی به بررسی نشریات خارجی چاپ شده در اغلب کشورها پرداخته است. طی گزارش منتشر شده این نهاد در آلمان که با نام "نشریات خارجی در آلمان" منتشر گردیده نشریات چاپی به زبان ترکی در رده چهارم پر استفاده ترین ارگان های رسانه ای نام برده شده اند.
بر اساس آمار رسمی که از سوی سازمان بین المللی حمایت از مئدیا منتشر گردیده در آلمان بیش از 130 روزنامه، هفته نامه، مجله و ... به زبان ترکی منتشر می گردد.  
بنا به گزارش این ارگان از هر 4 شهروند ساکن آلمان 1 نفر مهاجر بوده و بدین سبب نشریات چاپی چندزبانه خواسته یا ناخواسته برای پاسخگوئی به این تنوع زبانی افزایش قابل چشمگیری یافته، در آلمان سالیانه 100.00 روزنامه، مجله، هفته نامه، بولتن خبری و ... به زبان آلمانی و سالیانه منتشر می گردد. یکی از مسئولین این نهاد به نام بیین آکشتینات (Björn Akstinat) متکلمین زبان روسی در آلمان را پس از زبان غالب آلمانی در جایگاه دوم معرفی می کند.  در رتبه دوم نشریات چاپی زبان انگلیسی با 1000 مئدیای چاپی و در رتبه سوم نشریات روسی با 200 نشریه واقع شده اند. پس از زبان ترکی که در جایگاه چهارم واقع شده به ترتیب زبانهای لهستانی با 50، ایتالیائی 50، چینی 20، اسپانیائی 20، عربی 10 و کردی 10 نشریه چاپی واقع شده‌اند.
منبع ترجمه خبر:
http://tinyurl.com/mzd5w5d

علی یونسی: آموزش زبانهای مادری باید به زبان رسمی صورت گیرد

Kategori: , , , , , , , , , , Umud Urmulu - جمعه, بهمن ۱۸, ۱۳۹۲ - 0 comments
اومود اورمولو
علی یونسی مشاور حسن روحانی در امور اقلیت ها مصاحبه‌ای طولانی با سایت روزنامه اعتماد داشته که در بخشی از مصاحبه پرسشگران صبا آذرپیک و ناهید مولوی سوالاتی در مورد مسئله آموزش به زبان مادری گروههای ائتنیکی غیرفارس در ایران را مطرح نموده اند که علی یونسی نیز پاسخ های بسیار روشنی را نسبت به طرح ها و دیدگاه های اصلی دولت حسن روحانی در رابطه با مسئله آموزش به زبان مادری گروههای ائتنیکی غیرفارس را مطرح نموده است که بخش های مهم این پرسش و پاسخ به عینا در زیر می آید.
سوال: یک مورد دیگر، از همین برخورد نرم، موضوعات فرهنگی اقلیت‌هاست. مانند خواسته‌هایی که بعضا در مورد زبان مادری مطرح می‌کنند و خواستار تدریس به زبان مادری در مدارس هستند یا داشتن نشریاتی به زبان مادری و...؛ یک چیزی که در مورد شما مبهم است، نحوه تعامل‌تان با بدنه دولت است. در این موارد یا شما باید بخشنامه بدهید که خب در محدوده اختیارات شما نیست. یا باید دوستانه در قالب درخواست از وزرای مربوطه چنین خواست‌هایی را مطرح کنید. در این حالت وزیر ارشاد و آموزش و پرورش خود را ملزم به پیگیری این خواست خواهند دید؟
جواب: ببینید بالاتر از من خود رییس‌جمهور است و رییس‌جمهور خودش دستور پیگیری مطالبات اقلیت‌ها را داده است. خواسته رییس‌جمهور تامین خواست‌های اقلیت‌ها در کشور است. توجه داشته باشید که رییس‌جمهور بسیاری از این مطالبات را از ما خواسته است.
سوال: یعنی رییس‌جمهور از وزیر ارشاد و آموزش و پرورش خواسته تا به درخواست‌های مرتبط به زبان مادری توجه شود و شکل اجرایی به خود بگیرد؟
جواب: نه ببینید، من به هیچ وزارتخانه‌یی دستور نمی‌دهم اما دستورات رییس‌جمهور را پیگیری می‌کنم. خواست‌هایی که در گذشته مغفول بوده است. چون دولت قبل اصلا دغدغه‌هایش چنین مسائلی نبود یا اگر هم‌چنین دغدغه‌هایی داشتند عملا پیگیری نمی‌شد.
سوال:خب به‌طور مشخص در مورد زبان مادری و خواست‌های اقلیت در این رابطه تاکنون به‌طور عملیاتی چنین اتفاقی افتاده است؟
پاسخ: این درخواست، یک خواست روشنفکری است. این طور نیست که یک مطالبه عمومی باشد. این موضوع یک مطالبه جمع نخبه و محدود است.
سوال: اما در قانون اساسی آمده است.
پاسخ: من خودم مدافع این موضوع هستم اما دارم موضوع را تشریح می‌کنم که این موضوع یک خواست عمومی نیست. مثلا مردم تبریز و کردستان و بلوچستان، دغدغه‌شان این موضوع نیست. چون به زبان مادری حرف‌ می‌زنند اما با زبان ملی مکاتبه می‌کنند و درس می‌خوانند. دو موضوع را هم تفکیک کنید. یکی تدریس به زبان مادری است، یکی تدریس زبان مادری. این دو با هم فرق اساسی دارد. آموزش و پرورش الان پیشقدم شده تا زبان مادری در مدارس آموزش داده شود. تا هر‌کس داوطلب بود، بیاید. من حتی می‌توانم بگویم که اگر به صورت داوطلبانه بگذارند هم تعداد دانش‌آموز کمی خواهد داشت چون عموما بچه‌ها زبان مادری‌شان را به‌خوبی بلد هستند و نیاز به تدریس زبان مادری به‌عنوان یک واحد درسی ندارند. از طرفی الان در تمام استان‌ها برنامه‌های صدا و سیمای استانی عموما به زبان مادری است. اما زبان رسمی، زبان فارسی است و آموزش همان زبانهای مادری باید به زبان رسمی صورت گیرد و هیچ چیز نباید به زبان رسمی و فارسی آسیب برساند.
سوال: حالا بجز این اختلاف نظری که هست و شما می‌گویید تدریس به زبان مادری خواست عمومی نیست. مورد دیگر سوال این بود که چطور شما خواست‌هایتان را جلو می‌برید؟
پاسخ: من به نوعی هم مردم را نمایندگی می‌کنم و هم رییس‌جمهور را و واقعا دولت در این مورد همراهی می‌کند.
باید به آقای یونسی فرمود که تنها خواست رئیس جمهور ایران مبنی بر پیگیری حقوق گروههای ائتنیکی نمی تواند مسئله آموزش به زبان مادری گروههای مغلوب، تبعیض زبانی موجود در سیستم آموزشی تک زبانه ایران، مسئله زبان های ملی و .. را مرتفع سازد و لزوم رفع تبعیضات زبانی در ایران به مانند دیگر کشورهائی که موفق به حل مسئله زبانهای ملی شده اند تدوین برنامه مدون و دمکراتیک با همکاری نخبگان واقعی گروههای مغلوب هست نه در پشت درهای بسته. در عین حال همانطور که خود فرموده اید وظیفه‌ای که برای شما تعیین گردیده تنها پیگیری دستورات رئیس جمهوری هست و هیچ مسند اجرائی تعریف شده ای ندارید براستی آیا تنها صرف پیگیری دستورات حسن روحانی می توان مسئله‌ای در چهارچوب ملی و سراسری همچون آموزش به زبان مادری گروههای مغلوب و زبان های ملی را حل نمود؟
پوپولیسم و عدم پاسخگوئی
براستی آیا فقط دولت محمود احمدی نژاد دغدغه رفع تبیعض زبانی موجود در ایران را نداشت یا دول 34 سال گذشته نیز چنین دغده‌ای را نداشته اند که علارغم وجود اصل به غایت عقب مانده ای همچون اصل 15 قانون اساسی طی 34 سال گذشته هیچ زمان این اصل و مسئله آموزش به زبان مادری گروههای مغلوب به صورت دمکراتیک حل نگردیده، در عین حال آیا تنها تعیین شخص شما به سمت مشاور رئیس جمهوری در حوزه به اصطلاح اقلیت ها می تواند دلیل منطقی و قانع کننده‌ای برای دغدغه شمردن مسئله آموزش به زبان مادری گروههای مغلوب توسط دولت حسن روحانی محسوب گردد؟ 
آموزش به زبان مادری خواست روشنفکر مابانه یا خواستی توده‌ای؟
آقای یونسی شما بر چه اساس و معیاری مسئله حق برخورداری از "آموزش به زبان مادری" را مسئله روشنفکر مابانه توصیف می کنید؟ آیا شعار "تۆرک دیلینده مدرسه، اۏلمالیدیر هر کسه" که از سوی بیش از 70 هزار نفر در استادیوم تبریز در بازی های مختلف تراختور طنین انداز می شود یا شعارهای مشابه بیش از 7 هزار نفر در سالن والیبال الغدیر اورمیه و صدها مورد مشابه در فضای بسیار امنیتی و سنگین حاکم بر مناطق ترک نشین را می توان نشانی از خواست روشنفکران جامعه ترک معرفی نمود یا وجود چنین حرکت اجتماعی مدرنی در این فضای بسته نشان از عمق توده‌ای خواست برخورداری از آموزش به زبان مادری در بطن جامعه ترک می باشد؟ براستی تقلیل مسئله آموزش به زبان مادری گروههای مغلوب به مبحث روشنفکری بی احترامی به جوامع مغلوب نیست؟ منظور شما از عمومی نبودن خواست آموزش به زبان مادری چیست؟ اگر فردا روزی دولت ایران سعی در تحقق حقوق زبانی گروههای مغلوب را مد نظر داشته باشد تنها روشنفکران ترک می باید آموزش به زبان ترکی را فرا گیرند یا 99% جامعه ترک نیز به قول شما چون مطالبه‌ی آموزش به زبان مادری نداشته نخواهد توانست از این فرصت بهره ببرد. در عین حال مگر روشنفکران آئینه تمام نمای جوامع نیستند، اگر روشنفکران از بطن جامعه ترک باشند بی تردید به قول شما خواست آنان دقیقا خواست جامعه ترک می باشد.
سخن گفتن به زبان مادری و آموزش به زبان مادری
محمود افشار در مجله آینده به سال 1307 در مقاله یگانگی ایرانیان و زبان فارسی می نویسد:
"اگر مردم آذربایجان توانستند روزنامه‌های ترکی را به آسانی بخوانند و به ترکی چیزی بنویسند و شعر بگویند، دیگر چه نیازی به فارسی خواهند داشت؟ … به همین ملاحضات نگارنده با آموختن پنج دقیقه زبان ترکی هم در مدرسه یا دانشگاه آذربایجان مخالفم. ترکی در ایران از ترکتازی به وجود آمده است. این زبان در چند قرن پیش به طور مهاجم وارد کشور شده و قسمتی از خاک وطن عزیز ما را گرفته است … می‌خواهیم آموزش زبان فاررسی را اجباری و مجانی و عمومی نمایند و وسایل این کار را فراهم آورند… برای من تردیدی نیست که بی‌هیچ زحمت و دردسری برای هیچکس و مخالفتی از هیچ کجا به مقصود خواهیم رسید، بی آن که آذربایجانی‌ها احساس کنند. حتما اینکار به دست خود آذربایجانی‌ها صورت گیرد."
اینکه شما حرف زدن به زبان مادری گروههای مغلوب را از صدقه سر خود و لطفی می پندارید بیشتر نشان از بازگشت به همان سالها و همان زاویه دید امنیتی به مسئله آموزش به زبان مادری گروه‌های مغلوب دارد، آیا می باید دولت ایران تکلم به زبان مادری گروههای مغلوب را در خانه نیز به مانند حق برخورداری از آموزش به زبان مادری ممنوع می ساخت تا خیال دولت و ملت حاکم از وجود مسئله‌ای به نام تبعیض زبانی راحت میشد؟ آیا همان انسانهائی که در خانه به زبان ترکی سخن می گویند از سر اجبار به سبب سیستم آموزشی تک زبانه، تکثرستیز و طرد کننده زبان مادریشان ناچار به آموزش تحمیلی زبان گروه اقلیت حاکم نیستند؟  
آموزش به زبان مادری و آموزش زبان مادری
طبیعتا مسئله گروههای ائتنیکی محکوم "آموزش به زبان مادری" هست. همانطور که خود شما نیز در مصاحبه فرموده‌اید اگر روزی روزگاری چند واحد درسی برای آموزش زبان مادری به صورت داوطلبانه برای گروههای مغلوب بگذارید حتما رغبت دانش آموزان غیرفارس کم خواهد بود، علت آن عدم رغب را نیز می باید در موفق عمل نمودن آسیمیلاسیون زبانی گروه‌های مغلوب، عدم آگاهی از حقوق زبانی مابین ملل مغلوب، عدم رقابت زبان های مغلوب در قیاس با زبان گروه اقلیت حاکم و ... جستجو نمود. طبیعتا گروههای ائتنیکی مغلوب خواستار آموزش به زبان مادری نه به صورت داوطلبانه بلکه همانطور که زبان فارسی به صورت تحمیلی و اجباری صورت می پذیرد دقیقا زبان مادری گروههای مغلوب نیز می باید به صورت اجباری صورت پذیرد همانطور که در قانون اساسی فعلی نیز آمده دولت موظف به تامین آموزش رایگان تمامی شهروندانش می باشد، آقای یونسی فراموش نکنید انسانها زبان مادری را به صورت داوطلبانه و دروس انتخابی نمی آموزند بلکه آموزش زبانهای غیر از زبان مادری همچون زبان تحمیلی فارسی می باید به صورت داوطلبانه و در ساعات اضافی صورت پذیرد. اگر بچه ها به قول شما آموزش زبان مادری خود را طریق تلویزیونها و رسانه ملی یاد می گیرند پس چرا سیستم آموزشی اجباری بر اساس رسمیت انحصاری زبان فارسی را جمع آوری نمی کنید و جایش تلویزیون های جدید تاسیس نمی کنید؟   
آموزش زبان مادری به وسیله زبان فارسی
این دیگر به راستی به قول فارس زبانان نوبر هست، در کجای دنیا آموزش زبان مادری به زبان دیگری صورت می گیرد؟ مثلا کودکان ترک ادبیات ترکی را به  فارسی خواهند آموخت یا تاریخ ترک را می باید به زبان فارسی بیاموزند؟ اگر مسئله آموزش زبان فارسی هست یک دفعه زبان مادری گروههای مغلوب را ممنوع نموده و مبحث آموزش به زبان مادری را همانند 34 سال گذشته جزء به اصطلاح دغدغه‌های دولتتان نباشد تا گروههای ائتنیکی مغلوب نیز راه خود را انتخاب کنند.
نماینده مردم بودن مسئله این هست
در جائی که بیش از 70 هزار نفر جوان ترک در استادیوم تبریز و 7 هزار نفر در استادیوم الغدیر اورمیه شعار آموزش به زبان مادری و رسمیت زبان ترکی را سر می دهند ولی شما مسئله آموزش به زبان مادری گروه های مغلوب را مسئله روشنفکری می دانید مطمئنا می باید به سمت نمایندگی‌ خود از سوی مردمان غیرفارس شک کنید.       آسیب به زبان فارسی یا آسیب زبان فارسی
اگر آموزش به زبان مادری گروههای ائتنیکی مغلوب آسیب به زبان فارسی هست پس می باید رسمیت انحصاری زبان اقلیت فارسی و تحمیلش بر میلیونها انسان غیرفارس را چه نامید؟

تصویب قانون حمایت از زبان های ملی در داغستان، تداوم عدم آموزش به زبان ترکی در ایران

Kategori: , , , , , , , , , , , Umud Urmulu - پنجشنبه, بهمن ۱۷, ۱۳۹۲ - 0 comments
اومود اورمولو
بر اساس قانونی که برای حفاظت و بسط زبان های ملی موجود در داغستان به تصویب خواهد رسید دولت داغستان سعی در حفظ هویت ها و زبان های ملی با توجه به قوانین مصوب را در دستور کار قرار خواهد داد.
بر اساس خبر رادیو صدای روسیه تصویب طرح حمایت از زبان های ملی امروز از سوی رمضان عبدالله‌اوف رئیس جمهور داغستان طی نشستی مطبوعاتی ابراز گردیده است. بر این اساس برای تمامی زبان های موجود در داغستان از جمله زبان روسی برنامه های مدونی آماده خواهد شد، تصویب حفظ و بسط زبان های داغستان نیز از جمله یکی از همین برنامه های مدون دولت می باشد. برای حفظ و گسترش زبان های موجود در داغستان چهارچوب قانونی و حقوقی ترسیم خواهد شد که مسئله بعد حقوقی و قانونی به خود گیرد.
داغستان یکی از متکثرترین جغرافیاها از بعد تنوع ائتنیکی و زبانی می باشد به طوریکه مردمان موجود در داغستان دارای 14 الفبا و نزدیک به 30 زبان می باشند.
تنوع ائتنیکی و زبانی در ایران  
در حالیکه داغستان درپی تصویب قانونی برای حفاظت و گسترش زبان های ملی موجود در خود می باشد ما در ایران چندملیتی، چنددینی، چندفرهنگی و چندزبانی شاهد تداوم سیاست های انکار و کتمان گروههای ائتنیکی و زبانی موجود در این جغرافیا می باشیم به طوریکه اکنون نیز زیست انسان "ترک" و وجود "زبان ترکی" به صورت رسمی در گفتمان ملت و دولت حاکم کتمان می گردد. گروههای مغلوب در ایران علارغم در اکثریت بودن به سبب تمایز ائتنیکی و زبانی با گروه اقلیت حاکم شهروندان درجه چندم دولت محسوب گردیده و از حقوق اولیه‌ای همچون حق برخورداری از "آموزش به زبان مادری" محروم می باشند. 
حسن روحانی و مسئله برخورداری از آموزش به زبان مادری
در هنگام ایام انتخاباتی حسن روحانی در سفر به شهرهای ترک نشینی همچون تبریز، اورمیه، اردبیل و ... در صورت پیروزی در انتخابات وعدهائی همچون به رسمیت شناختن حق آموزش به زبان مادری، تاسیس فرهنگستان زبان و ادب ترکی و احیاء دریاچه اورمیه را به جامعه ترک داده بود، اکنون علارغم گذشت 6 ماه از آغاز دوره ریاست جمهوری ایشان تاکنون به جزء سخنان تکراری و آشنا شاهد تغییر نگاهی در مورد مسئله آموزش به زبان مادری و گروههای مغلوب نبوده ایم و اکنون نیز شاهد تداوم نگرش امنیتی به مسئله حق برخورداری از آموزش به زبان مادری گروههای مغلوب می باشیم. به جای اینکه مسئله آموزش به زبان مادری گروههای مغلوب نزد تحصیل کرده‌گان علوم آموزشی و تربیتی مورد بررسی آکادمیک واقع شود بیشتر به عنوان مبحثی امنیتی در ارگانها مطرح بوده و به پی شبرده می شود.
حق برخورداری از آموزش به زبان مادری و دکترین پلیس بد- پلیس خوب
طی هفته های گذشته حملات شدیدی نسبت به طرح نه اجرای "آموزش به زبان مادری" گروههای مغلوب صورت گرفته که نطق آتشین اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی، سخنان نماینده‌گان شهرهای رشت و تهران، سخنان حسن انوری و ...جزء بارزترین حملات شدید و بی محتوا به طرح آموزش به زبان مادری گروههای مغلوب و در طرف مقابل سخنان ناصر فکوهی، داریوش آشوری و ... نیز علارغم داشتن نکته های مفید متاسفانه همگی تهی از درک صورت مسئله و ارائه پیشنهاد و راه حلی برای مسئله زبان های ملی در ایران بودند. به واقع شاید بیشتر این شخصیت های مرتبط با سیستم و یا مجزا از آن خواسته یا ناخواسته گنجانده شده در دکترین پلیس بد- پلیس خوب برای ایجاد بالانس در جوامع محکوم و گروه حاکم می باشند تا گروههای مغلوب سرانجام از روی ناچاری به تحقق کمترین حقوق زبانی خود قانع گردند. گفتمان حاکم اغلب حامیان طرح آموزش به زبان مادری تداوم استعمار و تبعیض زبانی روا داشته بر گروههای محکوم با اندکی تغییر آن هم قبول مسئله وجود زبان های متعدد در این جغرافیا بوده است. هیچکدام از حامیان طرح حق برخورداری از آموزش به زبان مادری قادر به نقد رسمیت انحصاری زبان فارسی و جایگاه آن و عدم رسمیت زبان های گروههای محکوم نبوده اند، مهمترین نکته مشترک تمامی حامیان رجوع دادن به اصل 15 قانون اساسی فعلی بوده است.
رسمیت انحصاری زبان فارسی اصلی ترین نکته فراموش شده در آموزش به زبان مادری
بی تردید به جزء رسمیت زبان های گروههای مغلوب سخن گفتن از آموزش به زبان مادری و اندیشیدن در این مورد ناشی از بی اطلاعی در مورد مسئله زبان های ملی و مبحث آموزش به زبان مادری میباشد چون علارغم وجود اصل 15 قانون اساسی طی 34 سال گذشته این اصل به دلایل مختلف راکد مانده و تحقق نیافته، چون هیچ سازمان و ارگان دولتی در این اصل موءظف به تامین زیرساخت آموزشی لازم برای گروههای مغلوب نبوده و در عین حال به سبب عدم رسمیت زبان های مغلوب ضمانت اجرائی و تکلفی برای دولت ایران تعریف و تعیین نگردیده است. رسمیت انحصاری زبان فارسی به واقع فرصت زیست را از دیگر زبانهای موجود در جغرافیای ایران را گرفته و این زبان گروه اقلیت را به عناوین مختلف دارای امتیازات متعددی نموده به طوریکه برخورداری از زبان مادری فارسی در میان فارسی زبانان نسبت به ملل دیگر یک برتریت محسوسی در بهره مندی از فرصت های دولتی را فراهم نموده است. فارسی زبانان تنها به سبب رسمیت انحصاری زبان مادریشان در ایران چه در سیستم آموزشی و چه در تامین شغل و استخدام از موقعیت برتر و ویژه‌ای نسبت به ملل دیگر برخوردار می باشند. مهمترین مسئله در حق برخورداری گروههای ائتنیکی غیرفارس از آموزش به زبان مادری از نقد جایگاه انحصاری زبان فارسی می گذرد و تا زمانیکه موقعیت‌های ویژه‌ تعریف شده به هر نام و عنوان برای فارسی زبانان مورد نقد قرار نگیرد سخن گفتن از حق برابر از برخورداری از امکانات دولت به سبب شهروندی این جغرافیا خیالی بیش نیست. 
اصل 15 یا رسمیت زبان ها 
در حالیکه عراق جنگ زده دارای 5 زبان رسمی و افغانستان دارای زبان های رسمی همچون پشتو، دری، بلوچی، نورستانی، پاميری، پشه‌ای، ترکمنی، ازبکی، قیرغیزی، قزاقی و ... می باشد سخن گفتن از تحقق اصل 15 که در کنار رسمیت انحصاری زبان گروه اقلیت حاکم حتی وجود زبانهای گروههای ائتنیگی مغلوب را به رسمیت میشناسد یا ناشی از روند اوضاع منطقه‌ای و جهانی و یا به مانند خاک پاشیدن برای آفتاب می باشد. اکنون سخن گروههای مغلوب نه تحقق اصولی همچون 15 که قابلیت پاسخگوئی به نیازهای فردی و اجتماعی گروههای محکوم را ندارد بلکه برچیدن رسمیت انحصاری زبان فارسی و به رسمیت شناختن حقوق زبانی برابر گروههای محکوم با اقلیت حاکم می باشد. تنها با به رسمیت شناختن زبانهای محکوم در ایران می توان از سوء تعبیرهای احتمالی جلوگیری نمود و کار را به اما و اگرها نسپرد..     
منبع ترجمه خبر:
http://tinyurl.com/lq4ebez

آزربایجان غربی، آزربایجان شرقی و اردبیل سرطان خیزترین استان‌ها

Kategori: , , , , , , , , , , Umud Urmulu - سه‌شنبه, بهمن ۱۵, ۱۳۹۲ - 0 comments
اومود اورمولو
به مناست هفته پیشگیری از سرطان نشستی در وزارت بهداشت برگزار گردیده که طبق گزارشات رسمی منتشر شده 3 استان آزربایجان غربی، آزربایجان شرقی و اردبیل به ترتیب سرطان خیزترین استان های ایران نامیده شده اند.
بر اساس آمار رسمی وزارت بهداشت از هر صدهزار نفر مرد در ایران 132 نفر و از هر صدهزار زن 123 نفر به صورت سالیانه مبتلا به انواع سرطان و در کل ایران سالیانه 90 هزار نفر دچار انواع سرطان می شوند.
طی سالهای گذشته در ایران شیوع سرطان سیر صعودی افزایش داشته به طوریکه اکنون سرطان سومین عامل مرگ و میر در مردمان ساکن ایران می باشد. بیشترین مناطقی که شاهد بروز سرطان می باشند نیز به ترتیب آزربایجان غربی، آزربایجان شرقی، اردبیل، تهران و اصفهان مشخص گردیده است.
مهمترین عامل بروز سرطان در ایران کم تحرکی می باشد که میزان کم تحرکی در زنان 48% بیان شده است. در ایران حدود 24 میلیون نفر به اضافه وزن و چاقی مبتلا می باشند. در عین حال سیگار یکی از مهمترین عوامل بروز سرطان می باشد که خود به تنهائی مسبب 13 نوع سرطان هست. در کنار موارد فوق آلودگی هوا نیز یکی از علل مبتلا به عنواع سرطان می باشد، حتی یکی از علل تاکید و حساسیت جامعه ترک نسبت به مسئله خشک شدن دریاچه اورمیه نیز ناشی از شیوع بیماریهای پوستی و تنفسی سرطانی در آزربایجان جنوبی به علت خشک شدن دریاچه اورمیه و وزش بادهای نمکی می باشد مسئله‌ای که اکنون ساکنین آرال با آن دست به گریبان اند.  
اکنون در ایران 300 هزار بیمار مبتلا به انواع سرطان وجود دارد که این آمار به علت جمعیت جوان کشور طی سالهای پیش رو با افزایش قابل توجهی از مبتلایان به سرطان مواجه خواهد شد. شایع ترین سرطان در زنان سرطان پستان و روده بزرگ و در مردان نیز سرطان پروستات و پوست چزء شایع ترین انواع سرطان ها می باشند.

آموزش به زبان مادری کار خوبی نیست و برای اتحاد ایرانیان، ملت ایرانی و زبان فارسی مضر است

Kategori: , , , , , , , , , , Umud Urmulu - دوشنبه, بهمن ۱۴, ۱۳۹۲ - 0 comments
اومود اورمولو
پس از مخالفت صریح اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی با "آموزش به زبان مادری" گروههای ائتنیکی غیرفارس در ایران که سبب اعتراضات گسترده‌ای مابین فعالین ملل غیرفارس گردید اکنون حسن انوری یکی از شناخته شده ترین قلم زنان حوزه فرهنگ نیز در طی مصاحبه ای که با سایت دولتی ایرنا داشته از عدم برخورداری از حق آموزش به زبان مادری گروههای ائتنیکی غیرفارس حمایت کرده و تحقق آموزش به زبان مادری را به صلاح به اصطلاح ملت ایرانی، اتحاد ایرانیان و زبان فارسی مضر معرفی نموده است.  
ایشان در مصاحبه می فرماید: من فکر می‌کنم نباید چنین تصمیمی گرفته شود؛ به این دلیل که زبان فارسی وسیله تقارب اقوام مختلف ایرانی است و آموزش زبان‌های بومی به زبان فارسی لطمه می‌زند. اگر بخواهیم این کار را انجام بدهیم باید برای خوزستان کتاب‌هایی به زبان عربی، برای گیلان‌ کتاب‌هایی به زبان گیلکی، برای آذربایجان کتاب‌هایی به زبان آذری و برای کردستان کتاب‌هایی به زبان کردی تألیف شود. این به صلاح تاریخ ایران و وحدت ملی نیست.   
در ادامه مصاحبه وی می گوید: اگر زبان انگلیسی و زبان عربی در حال حاضر در مدرسه‌ها آموخته می‌شود، به این دلیل است که عربی زبان دینی ماست و انگلیسی زبان علم است؛ بنابراین آموزش آن‌ها اشکالی ندارد، اما اگر نظر مرا بخواهید، آموزش زبان‌های بومی کار صحیحی نیست؛ به این دلیل که زبان فارسی، زبان ملیت ایرانی است. یک کرد و یک گیلک وقتی می‌خواهند با هم ارتباط برقرار کنند با هم به فارسی صحبت می‌کنند. اگر بنا باشد کرد، کردی و گیلک، گیلکی بدانند چگونه با هم ارتباط‌ برقرار کنند؟
او در ادامه می افزاید: طبق قانون باید تا کلاس چهارم دبستان زبان محلی و بعد از آن زبان فارسی آموزش داده شود، اما نظر من این است که اجرای این موضوع به صلاح ملیت ایرانی نیست.
به آقای حسن انوری باید گفت فارسی وسیله تقارب ملل ساکن جغرافیای ایران نیست بلکه رسمیت انحصاری زبان اقلیت حاکم فارسی مهمترین عامل افتراق، نژادپرستی، زبان کشی، تبعیض زبانی و .. بر میلیونها غیرفارس ساکن این جغرافیاست. ابزار تقارب ملل غیرفارس برخورداری از حقوق برابر شهروندی این جغرافیاست نه زبان گروه اقلیت حاکم، گرچه که میلیونها شهروند این جغرافیا تنها به سبب تمایز زبانی و ائتنیکی با گروه اقلیت حاکم به واقع شهروندان این دولت محسوب نگردیده و مورد انواع تبعیض ها واقع می شوند. 
شما علت مخالفت خود با برخورداری از "حق آموزش به زبان مادری" گروههای محکوم را لطمه دیدن زبان فارسی بیان می کنید حال بیاندیشید که آموزش تحمیلی زبان گروه اقلیت حاکم بر ملل محکوم چه ضربه جبران ناپذیری بر پیکره زبان مادری گروههای محکوم وارد ساخته به طوریکه اکثر گروههای ائتنیکی مغلوب در ایران با پدید زبان کشی، بیسوادی مطلق در زبان مادری و جایگزینی زبان تحمیلی دولت با زبان مادری مواجه اند که بی تردید این نسل کشی زبانی نام دارد.
طلبیعتا در صورت برخورداری ملل محکوم از حق آموزش به زبان مادری می باید کتب مناطق ترک نشین تماما به زبان ترکی، مناطق عرب نشین تمام به زبان عربی و دیگر مناطق نیز رویه مشابهی را طی کنند و مناطق فارس زبان نشین نیز می باید به اجبار آموزش یکی از زبان های ملل غیرفارس را بیاموزند تا تبعیض زبانی مرتفع گردد.
اتفاقا عدم برخورداری ملل محکوم از آموزش به زبان مادری در برهه ای از تاریخ که عراق جنگ زده دارای 5 زبان رسمی و افغانستان دارای چندین زبانی رسمی می باشد به هیچ وجه به صلاح نیست و عدم برخورداری از این حقوق اولیه بشری و انسانی سبب افزایش گسست اجتماعی مابین گروه حاکم و گروههای محکوم می گردد به طوریکه در صورت کمترین خلاء قدرت مرکزی جنگ های ائتنیکی دور از تصور نخواهد بود.
زبان فارسی زبان مادری و ملی ملت فارس هست ولی همین زبان برای ملل غیرفارس زبان تحمیلی، بیگانه، اجباری و یاد آور استعمار زبانی می باشد. برای برقراری ارتباط گروههای محکوم با ملت حاکم لزومی به تحمیل زبان گروه اقلیت حاکم نیست بلکه همانطور که در دنیا نیز تجربه شده طی پروسه ای 5 ساله می توان زبان هائی به قول شما همچون انگلیسی که زبان علم خوانده‌اید را به صورت فراگیر برای ارتباط مابین گروه حاکم و گروههای محکوم بکار بست.
آموزش زبان مادری می باید از مهد کودک تا تحصیلات عالی صورت پذیرد ولی در کنار این زبان دوم نیز به صورت اختیاری می تواند زبان رابط بین المللی باشد ولی به هیچ وجه لزومی به تحمیل زبان گروه اقلیت حاکم نیست، اگر فارس زبانان روزی به صورت اختیاری تصمیم گرفتند زبان مادریمان ترکی را در تمامی سطوح تحصیلات بکار بندند ما نیز آن زمان برای آموزش زبان فارسی به کودکان ترک می توانیم با سمپاتی بنگریم.
در عین کاربرد مفهوم "آذری" از سوی شما که برای هویت زدائی و کتمان هویت میلیونها ترک بکار رفته نشانه بارز گفتمان نژادپرستی و ترک ستیزی می باشد که هویت ترک میلیونها انسان را نشانه گرفت است.

فرهنگستان با "آموزش زبان مادری"مخالف نیست با"آموزش به زبان مادری"مخالف است

Kategori: , , , , , , , , , , Umud Urmulu - شنبه, بهمن ۱۲, ۱۳۹۲ - 0 comments
اومود اورمولو
در نشست وزیر آموزش و پرورش با اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی حول مسئله "آموزش به زبان مادری" گروههای ائتنیکی غیرفارس در ایران بها‌ءالدین خرمشاهی نیز به عنوان یکی از اعضای فرهنگستان حضور داشت که وی در این دیدار در عین مخالف با آموزش به زبان مادری گروههای ائتنیکی غیرفارس گفته بود: "دولت باید حدود زبان مادری را تائیید کند و بگوید تا چه اندازه‌ای و به چه شکلی این مسئله باید آموزش داده شود".  
پس از اعتراضات فعالین فرهنگی گروههای ائتنیکی غیرفارس به سخنان تک تک اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی که به غایت رویه‌ای دیگرستیز و طرد کننده داشت اکنون بهاء‌الدین خرمشاهی مصاحبه‌ای با سایت تدبیر خبر داشته و علت مخالفت خود را نه با "آموزش زبان مادری" بلکه بنا به گفته ایشان علت اصلی مخالف ایشان و یارانشان در فرهنگستان زبان و ادب فارسی به "آموزش به زبان مادری" بوده و ایشان مسئله آموزش به زبان مادری گروههای ائتنیکی غیرفارس را اینبار شمشیر دولبه‌ای برای رفتارهای جداطلبانه توصیف نموده‌اند.
بنا به مصاحبه‌ ایشان "آموزش به زبان مادری با آموزش زبان مادری دو مقوله متفاوت است . در فرهنگستان مخالفتی با آموزش زبان مادری صورت نگرفته است . ماده ای در قانون اساسی وجود دارد که آموزش دادن زبان مادری را مجاز می داند اما آموزش به زبان مادری مسئله دیگری است . زبان مادری را همه در خانه یاد می گیرند هیچ دولتی در هیچ بازه تاریخی و در هیچ کجای دنیا نتوانسته که مانع این امر شود . مثل ازبکستان که نمی تواند مانع فارسی حرف زدن 9 میلیون نفر فارسی زبان سمرقند و بخارا شود اما دخالت هایی هم در این زمینه دارد مثل این که همه باید به خط روسی بنویسند. پس دولت بی دخالت نیست حتی اگر سکوت کند آن هم به نوعی دخالت است".
خرمشاهی ادامه می دهد: "اما در جلسه اخیر فرهنگستان چند نفر از اعضا مثل دکتر مجتبایی، دکتر نیساری و دکتر آموزگار معتقد بودند که زبان مادری را بدون هیچ منعی تا 5 سالگی می آموزیم و حتی مواردی پیش می آید که مثلا معلم توضیحات یک درس را حتی به زبان مادری دانش آموزان توضیح دهد . اما موضوعی که با آن مخالفت شد این بود که کتاب های درسی به زبان مادری باشد یا این که  کتاب ها فارسی باشد اما شرح و آموزشی که آموزگار می دهد به زبان مادری باشد. همه معتقد بودند که زبان فارسی از پایه ها و ارکان ملی ماست  و حالا که رسانه ها گسترش یافته اند و در همه خانه ها انشعابی از رسانه وجود دارد به طور طبیعی افراد دو زبانه می شوند و این ستمی بر آن ها نیست . این نظر فرهنگستان است اگرچه فرهنگستان در این زمینه بیانیه ای صادر نکرده است اما نظر دیگرانی هم که در آن جلسه خاموش بودند از جمله من همین است".
بهاالدین خرمشاهی  در گفت و گو با تدبیر تاکید می کند: "تا آن جایی که قانون اجازه می دهد اشکالی ندارد. کاتولیک تر از پاپ نباید بود . در قانون هم آزادی هایی قائل شده اند حتی اگر حد بالایی هم باشد همه باید بپذیرند . اما بدون شک زبان رسمی فارسی است و باید به آن نگاه یک زبان ملی را داشت نه زبان دولتی . این مسئله نه فقط در ایران بلکه در همه کشورهای جهان اتفاق می افتد. زبان ملی پایه ای برای دوام ملیت و انسجام ملت است".
خرمشاهی  پرداختن به موضوع آموزش زبان مادری را به شمشیر دو لبه توصیف می‌کند و توضیح می دهد:"از طرفی باعث تلطیف قلوب و دلجویی از اقوام می شود از طرفی هم ممکن است باعث رفتار های جدایی طلبانه بشود. اما در هر صورت قانون اساسی مستقیما قابل اجرا نیست و نیاز به قانون های تفضیلی و ریزتر دارد . مسئولان باید این مساله را با صاحب نظران آموزش و پرورش و گروه های قومی به رای و نظر بگذارند و مثلا دانش آموزان بتوانند یک روز در هفته آموزش زبان مادری داشته باشند".
بهاالدین خرمشاهی از اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی پرداختن به این موضوع را مهم می‌داند و در پاسخ به این سوال که آیا می‌توان تمام طبقات فرهنگی و قومی را در زیر پرچم یک زبان قرار داد به تدبیر می گوید:" این اتفاق بدون اعمال زور همین حالا هم صورت گرفته است.البته باید این مسائل را رسانه ای کرد و همه اقوام و صاحب نظران آموزش در این باره نظر بدهند.  من موافق هستم که قانون اندازه و میزان برای این نوع آموزش تعیین کند به طوری که دیگر کسی این امر را ستم دولت مرکزی به اقوام تلقی نکند .این موضوع اهمیت زیادی دارد هم از نظر قانونی و هم از نظر اقوام ایرانی که زبان مادری شان فارسی نیست و صالح ترین سازمان هم فرهنگستان است . باید یک نظرگاه یا بیانیه رسمی توسط فرهنگستان صادر شود . شورای فرهنگستان هم در حال حاضر برای پیگیری این موضوع فراغت دارد".
"آموزش به زبان مادری" و "آموزش زبان مادری" 
همانطور که بهاء‌الدین خرمشاهی فرموده‌اند "آموزش به زبان مادری" و "آموزش زبان مادری" دو مقوله متفاوت از هم می باشد و گروههای ائتنیکی غیرفارس به جد و با توجه به روند تکثرگرائی و چندفرهنگ گرائی در جهان و پروسه های همچون رسمیت 5 زبان در عراق و رسمیت 6 زبان در افغانستان و دیگر کشورهای منطقه‌ خواهان به رسمیت شناخته شدن حق "آموزش به زبان مادری"شان می باشند. 
آموزش زبان مادری در خانه
اگر به قول شما آقای بهاء‌الدین خرمشاهی زبان مادری را همه در خانه ها می آموزند پس چرا طی 34 ساله گذشته و در قانون اساسی رسمیت زبان اقلیت حاکم فارس زبان به عنوان انحصاری ترین زبان رسمی و دولتی ایران و طبیعتا زبان سیستم آموزشی تحمیل و تعریف شده است؟ اتفاقا دولت ها مهمترین سد و عامل در عدم تحقق آموزش به زبان مادری گروههای مغلوب می باشند همانطور که در مثال ایران دولت با برگزیدن گروه ائتنیکی و زبانی، زبان گروه یاد شده را به عنوان تنهاترین زبان رسمی این جغرافیای چندملیتی و چندزبانی برگزیده و طی پروسه های مشخصی اول زبان اقلیت حاکم را به عنوان زبان رسمی و دولتی، سپس به عنوان زبان مشترک و اکنون به عنوان زبان ملی، زبان ایرانیت و ... به ملل غیرفارس عرضه نموده است. اگر دولت ها مانع آموزش به زبان مادری نیستند پس امثال "سعید متین‌پور"ها به چه سبب در زندان های دولت و ملت حاکم به سر می برند؟ آیا امثال سعید متین پورها و صدها دانشجوی ترک بازمانده از تحصیل خواستی به جزء رسمیت زبان ترکی و برخورداری از حق آموزش به زبان مادری داشته اند؟
باید به آقایان مجتبائی، نیساری و آموزگار عرض کرد که به قول شما آموزش زبان مادری یک کودک تا 5 سالگی در خانه و "آموزش به زبان مادری" دو مبحث جدا از هم می باشد، همان کوکی ترک 5 ساله پس از ورود به سن 7 سالگی و کلاس اول ابتدائی به دنیائی وارد می شود که ملزم می باشد زبانی به غیر از زبان مادری خود را به صورت تحمیلی بیاموزد و این به واقع با تعریف علمی از زبان کشی سازگار می باشد حتی بنا به گفته آقای حاجی بابائی وزیر آموزش و پرورش قبلی بیش از 70% کودکانی که وارد سیستم آموزشی ایران می شوند طی 2 سال اول دارای زبان مادری به غیر از زبان رسمی حاکم یعنی فارسی دارند و طی 2 سال و پس از گذر از مرحله زبان کشی در سیستم آموزشی که هدفش نه تعلیم علوم آموزشی و تربیتی نسل آگاه بلکه فارسیزه کردن کودکان ترک می باشد تازه شروع به آموزش زبانی بیگانه با زبان مادری خود مینماید در عین حالی که از خویش تن خویش فاصله گرفته و ملزم به طرد آن بوده‌اند.
آموزش زبان های مادری گروههای غیرفارس و حیطه وظایف فرهنگستان زبان و ادب فارسی
شمای نوعی و اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی مگر در چه جایگاهی واقع شده اید که حق زیست را از زبان های ملل غیرفارس می گیرید؟ مگر وظایف تعریف شده برای فرهنگستان در حیطه زبان رسمی و دولت نیست ، آموزش به زبان های ملل غیرفارس چه ارتباطی با حیطه کاری فرهنگستان زبان و ادب فارسی دارد؟ چه کسی فرموده که زبان اقلیت و تحمیل شده فارسی از پایه و ارکان ملی ماست؟ این به قول شما پایه و ارکان را ملل محکوم معرفی نموده اند یا ملت حاکم؟ شمای نوعی که مخالف آموزش به زبان مادری گروههای محکوم هستید چه منطق و متد علمی را برای مشروعیت بخشیدن به زبان کشی در سیستم آموزش بر مبنای رسمیت انحصاری زبان فارسی دارید؟ چرا می باید کودکان ترک، عرب، بلوچ، گیلک، لر، کرد، مازنی و ... زبان گروه اقلیت حاکم را بیاموزند در حالیکه گروه اقلیت حاکم تنها به آموزش زبان مادری خود اکتفا می نماید؟ این تبعیض زبانی نیست؟ آیا ما ملل غیرفارس شهروندان این جغرافیا نیستیم؟ یا اینکه مهمترین بارزه شهروند این جغرافیا بودن به قول حداد عادل پذیرفتن رسمیت انحصاری زبان فارسی می باشد؟ مگر همان رسانه های که می فرمائید برای زبان اقلیت حاکم گسترش نیافته اند؟ مگر رادیو، تلویزیون، روزنامه‌ها و دیگر ابزارآلات سمعی و بصری موجود در ایران در خدمت ترویج زبان گروه اقلیت حاکم نیست؟ زبان کشی آشکار کودکان غیرفارس پس از ورود به سیستم آموزش تکثرزدا بنا به چه اصل علمی دوزبانه شدن طبیعی می باشد؟ چرا کودکان فارس زبان پس دوزبانه به قول شما در این پروسه طبیعی دوزبانه نمی شوند؟ 
آموزش زبان مادری و قانون اساسی
در مورد قانون اساسی و رفرنس بودن آن دیروز طی مقاله‌ای با عنوان آیا ملاک "آموزش به زبان مادری" قانون اساسی فعلی می باید باشد؟ پرداخته ام و همانطور که در آنجا ذکر گردیده از بعد تکثرگرائی، احترام به حقوق گروههای زبانی- ائتنیکی و مسئله زبان های ملی قانون اساسی و اصل 15 یکی از عمده‌ترین عامل عدم ورود دمکراسی و پلورالیسم به این جغرافیا می باشد، قانون اساسی ایران از این ابعاد قابل قیاس با قوانین اساسی مترقی، مدرن و دمکراتیک افغانستان و عراق جنگ زده نمی باشد. مشروعیت قانون اساسی که وجود شهروندانش را تنها به سبب تمایز ائتنیکی و زبانی با گروه اقلیت حاکم به رسمیت نمی شناسد خود به زیر سوال می رود. اینکه در یک جغرافیای چندملیتی و چندزبانی زبان فارسی آنهم بر اساس قانون اساسی تنهاترن و انحصاریترین زبان رسمی و دولتی حاکم هست خود نشان از عدم واقعیت قانون اساسی با واقعیت زبانی و ائتنیکی این جغرافیاست. اینکه رسمیت انحصاری زبان گروه اقلیت حاکم را نه تنها در ایران بلکه به مانند دیگر کشورهای جهان تشبیه کنیم باور کنید یا شما اطلاعی از دیگر کشورها ندارید و اخبار را مرور نمی کنید یا خدائی ناکرده آنقدر دچار تمایلات نژادپرستانه و دیگرستیز گشته اید که از زاویه دید بسیار تنگی به موضوعات می نگرید. برای درک از مسئله آموزش به زبان های مادری لزومی نیست به اخبار کشورهای سوئد، فنلاند، اتریش و ... رجوع کنید بلکه به همین اخبار کشور های هم مرز ایران یعنی افغانستان و عراق جنگ زده مراجعه کنید خواهید دید  که هر دوی این کشورهای جنگ زده دارای چندین زبان رسمی می باشند، باید آقا خرمشاهی به این حد از درک رسید که امروزه رسمیت یک زبان اقلیت در یک جغرافیای چندملیتی و چندزبانی به مانند ایران استثناست نه رسمیت چندین زبان در یک جغرایای چندملیتی و چندزبانی.
آموزش به زبان مادری و استقلال خواهی
بر اساس منابع علمی متعدد جامعه شناسانه اتفاقا آموزش زبان های گروههای مغلوب سبب ترویج استقلال خواهی در میان این گروهها نمی شود بلکه سرکوب، سیاست انکار و امنیتی نمودن فضا، عدم رسمیت و عدم آموزش به زبان مادری گروههای مغلوب، تحقیر زبان و ائتنیکی، وجود و ارائه سیستماتیک تبعیض زبانی و فرهنگی و .... می باشد که سبب گسست اجتماعی و افزایش به حق خواست گفتمان استقلال خواهی در گروههای محکوم می گردد همان مسئله ای که سالهاست در ایران اتفاق افتاده و تنها به سبب فضای سنگی امنیتی نمیشود حس نمود بلکه آتش زیر خاکستر می باشد و به زمانش شعله‌ور خواهد شد.  
آموزش به زبان مادری به صورت پاره وقت یا زنگ انشاء صورت نمی گیرد
آموزش زبان های بیگانه و خارجی به مانند فارسی و انگلیسی می باید به طور پاره وقت و چند ساعت در هفته صورت پذیرد نه آموزش به زبان مادری. در دنیا آموزش به زبان مادری جزء اولیه ترین حقوق فردی و گروهی می باشد که اکثر قوانین حقوق بشری نیز بر روی آن تاکید دارند، سالهاست که در دنیا مفاهیمی همچون تکثرگرائی، چندفرهنگ گرائی، چندزبانگی و ... وجود دارند و انسانها و جوامع در روند طبیعی و به دور از تحمیل در صورت خواست می توانند در کنار آموزش به زبان مادری خود زبان های دوم و سوم را بیاموزند، نه به مانند مثال ایران که زبان مادری گروههای محکوم را طرد کنیم و آموزش زبان گروه اقلیت حاکم را به گروههای مغلوب تحمیل نمائیم.
قرار گرفتن در زیر بیرق رسمیت انحصاری و تحمیل زبان فارسی 
مگر چه لزومی به قرار گیری ملل یک جغرافیای چندملیتی و چندزبانه در زیر بیرق رسمیت انحصاری و آموزش تحمیلی زبان فارسی می باشد؟ مگر عامل اشتراک ما در این جغرافیا شهروندی نیست؟ چرا می باید زبان گروه اقلیت حاکم عامل اشتراک میلیونها غیرفارس باشد؟ چرا زبان ترکی که سابقه هزاران ساله داشته و از بعد تکثر زبانی متکلمینش یک سر و گردن بالاتر از فارسی هست عامل وحدت و  اشتراکمان نباشد؟ مگر بدون نسل کشی زبان و زبان کشی و یا اعمال دیگر خشونت ها و زور می توان ملل غیرفارس را زیر بیرق رسمیت انحصار زبان گروه اقلیت حاکم تعریف نمود؟ آیا به واقع طی 100 سال گذشته این پروسه به صورت طبیعی بوده و یا سراسر لبریز از خشونت و زور؟

حمایت نماینده‌گان کرد مجلس از آموزش به زبان مادری، سکوت نماینده‌گان ترک

Kategori: , , , , , , , , Umud Urmulu - شنبه, بهمن ۱۲, ۱۳۹۲ - 0 comments
اومود اورمولو
پس از مخالف آشکار و صریح اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی نسبت به حق برخورداری از "آموزش به زبان مادری" گروههای غیرفارس در ایران مسئله وجود تبعیض زبانی و آموزش به زبان مادری گروههای مغلوب در ایران دوباره در صدر اخبار ملل غیرفارس واقع شد به طوریکه رفته رفته شاهد اعتراضات به سخنان اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی و حمایت از طرح آموزش به زبان مادری گروههای محکوم در محافل سیاسی ایران می باشیم.
امروز نماینده شهرهای سنندج، دیواندره و کامیاران با نوشتن نامه‌ای اعلام کرده که "طرح موضوع آموزش به زبان مادری از جانب دولت، ابتدایی‌ترین حقوق اقوام" است. این نماینده کرد در مجلس موضع گرفتن فرهنگستان را "بدون مطالعه" و برخلاف "فضای سیاسی" کشور دانسته است. در عین حال نماینده‌ خانا(پیرانشهر) و ساری‌داش(سردشت) مجلس نیز مخالفت اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی را به زیر سوال بردن مشروعیت قانون اساسی متهم نموده و بنا به گفته هایش ایشان نباید اجازه داد عده‌ای با کارشکنی و تعصب بر روی خط دشمن حرکت کنند. در کنار اعتراضات این دو نماینده کرد امید کریمیان نماینده شهرهای مریوان و سروآباد نیز از موضع گیری فرهنگستان زبان فارسی نسبت به مسئله آموزش به زبان مادری انتقاد نموده و خواستار اجرای اصول مغفول مانده قانون اساسی شده است. 
در حالیکه نماینده‌گان کرد مجلس ایران به صراحت به سخنان اعضای فرهنگستان زبان فارسی در مورد مخالفت با آموزش به زبان مادری اعتراض نموده اند و خواهان برخورداری گروههای ائتنیکی غیرفارس از آموزش به زبان مادری شده‌اند نماینده‌گان ترک مجلس با سکوت مطلق خود گوئی مهر تائیدی بر توطئه بودن حق برخورداری از آموزش به زبان مادری زده اند. بی تردید سکوت مطلق نماینده ترک در مورد مسئله آموزش به زبان مادریمان ترکی نشان از گسست و عدم ارتباط این نماینده‌گان با جامعه ترک بوده و به نوعی تائید کننده این امر می باشد که اینان نه از مردم بلکه برآیند مافیای قدرت و نماینده‌گان دولت ایران در مناطق ملی ترک نشین اند.
یادآور شویم حسن روحانی در ایام تبلیغات انتخاباتی اش وعده هائی همچون آموزش به زبان مادریمان ترکی را در سفر به شهرهای ترک نشینی همچون تبریز، اورمیه، اردبیل و ...  و در عین حال تاسیس فرهنگستان زبان و ادب ترکی را داده بود که هر دوی این وعده های وی علارغم گذشت 6 ماه از سکانداری دولت تاکنون تحقق نیاته است.
با پشتیبانی Blogger.
 
UrmiyeNews.Com - Batı Azerbaycan'ın Sesi
Tema: Bal Medya