اومود اورمولو
علی یونسی مشاور حسن روحانی در امور اقلیت ها مصاحبهای طولانی با سایت روزنامه اعتماد داشته که در بخشی از مصاحبه پرسشگران صبا آذرپیک و ناهید مولوی سوالاتی در مورد مسئله آموزش به زبان مادری گروههای ائتنیکی غیرفارس در ایران را مطرح نموده اند که علی یونسی نیز پاسخ های بسیار روشنی را نسبت به طرح ها و دیدگاه های اصلی دولت حسن روحانی در رابطه با مسئله آموزش به زبان مادری گروههای ائتنیکی غیرفارس را مطرح نموده است که بخش های مهم این پرسش و پاسخ به عینا در زیر می آید.
سوال: یک مورد دیگر، از همین برخورد نرم، موضوعات فرهنگی اقلیتهاست. مانند خواستههایی که بعضا در مورد زبان مادری مطرح میکنند و خواستار تدریس به زبان مادری در مدارس هستند یا داشتن نشریاتی به زبان مادری و...؛ یک چیزی که در مورد شما مبهم است، نحوه تعاملتان با بدنه دولت است. در این موارد یا شما باید بخشنامه بدهید که خب در محدوده اختیارات شما نیست. یا باید دوستانه در قالب درخواست از وزرای مربوطه چنین خواستهایی را مطرح کنید. در این حالت وزیر ارشاد و آموزش و پرورش خود را ملزم به پیگیری این خواست خواهند دید؟
جواب: ببینید بالاتر از من خود رییسجمهور است و رییسجمهور خودش دستور پیگیری مطالبات اقلیتها را داده است. خواسته رییسجمهور تامین خواستهای اقلیتها در کشور است. توجه داشته باشید که رییسجمهور بسیاری از این مطالبات را از ما خواسته است.
سوال: یعنی رییسجمهور از وزیر ارشاد و آموزش و پرورش خواسته تا به درخواستهای مرتبط به زبان مادری توجه شود و شکل اجرایی به خود بگیرد؟
جواب: نه ببینید، من به هیچ وزارتخانهیی دستور نمیدهم اما دستورات رییسجمهور را پیگیری میکنم. خواستهایی که در گذشته مغفول بوده است. چون دولت قبل اصلا دغدغههایش چنین مسائلی نبود یا اگر همچنین دغدغههایی داشتند عملا پیگیری نمیشد.
سوال:خب بهطور مشخص در مورد زبان مادری و خواستهای اقلیت در این رابطه تاکنون بهطور عملیاتی چنین اتفاقی افتاده است؟
پاسخ: این درخواست، یک خواست روشنفکری است. این طور نیست که یک مطالبه عمومی باشد. این موضوع یک مطالبه جمع نخبه و محدود است.
سوال: اما در قانون اساسی آمده است.
پاسخ: من خودم مدافع این موضوع هستم اما دارم موضوع را تشریح میکنم که این موضوع یک خواست عمومی نیست. مثلا مردم تبریز و کردستان و بلوچستان، دغدغهشان این موضوع نیست. چون به زبان مادری حرف میزنند اما با زبان ملی مکاتبه میکنند و درس میخوانند. دو موضوع را هم تفکیک کنید. یکی تدریس به زبان مادری است، یکی تدریس زبان مادری. این دو با هم فرق اساسی دارد. آموزش و پرورش الان پیشقدم شده تا زبان مادری در مدارس آموزش داده شود. تا هرکس داوطلب بود، بیاید. من حتی میتوانم بگویم که اگر به صورت داوطلبانه بگذارند هم تعداد دانشآموز کمی خواهد داشت چون عموما بچهها زبان مادریشان را بهخوبی بلد هستند و نیاز به تدریس زبان مادری بهعنوان یک واحد درسی ندارند. از طرفی الان در تمام استانها برنامههای صدا و سیمای استانی عموما به زبان مادری است. اما زبان رسمی، زبان فارسی است و آموزش همان زبانهای مادری باید به زبان رسمی صورت گیرد و هیچ چیز نباید به زبان رسمی و فارسی آسیب برساند.
سوال: حالا بجز این اختلاف نظری که هست و شما میگویید تدریس به زبان مادری خواست عمومی نیست. مورد دیگر سوال این بود که چطور شما خواستهایتان را جلو میبرید؟
پاسخ: من به نوعی هم مردم را نمایندگی میکنم و هم رییسجمهور را و واقعا دولت در این مورد همراهی میکند.
باید به آقای یونسی فرمود که تنها خواست رئیس جمهور ایران مبنی بر پیگیری حقوق گروههای ائتنیکی نمی تواند مسئله آموزش به زبان مادری گروههای مغلوب، تبعیض زبانی موجود در سیستم آموزشی تک زبانه ایران، مسئله زبان های ملی و .. را مرتفع سازد و لزوم رفع تبعیضات زبانی در ایران به مانند دیگر کشورهائی که موفق به حل مسئله زبانهای ملی شده اند تدوین برنامه مدون و دمکراتیک با همکاری نخبگان واقعی گروههای مغلوب هست نه در پشت درهای بسته. در عین حال همانطور که خود فرموده اید وظیفهای که برای شما تعیین گردیده تنها پیگیری دستورات رئیس جمهوری هست و هیچ مسند اجرائی تعریف شده ای ندارید براستی آیا تنها صرف پیگیری دستورات حسن روحانی می توان مسئلهای در چهارچوب ملی و سراسری همچون آموزش به زبان مادری گروههای مغلوب و زبان های ملی را حل نمود؟
پوپولیسم و عدم پاسخگوئی
براستی آیا فقط دولت محمود احمدی نژاد دغدغه رفع تبیعض زبانی موجود در ایران را نداشت یا دول 34 سال گذشته نیز چنین دغدهای را نداشته اند که علارغم وجود اصل به غایت عقب مانده ای همچون اصل 15 قانون اساسی طی 34 سال گذشته هیچ زمان این اصل و مسئله آموزش به زبان مادری گروههای مغلوب به صورت دمکراتیک حل نگردیده، در عین حال آیا تنها تعیین شخص شما به سمت مشاور رئیس جمهوری در حوزه به اصطلاح اقلیت ها می تواند دلیل منطقی و قانع کنندهای برای دغدغه شمردن مسئله آموزش به زبان مادری گروههای مغلوب توسط دولت حسن روحانی محسوب گردد؟
آموزش به زبان مادری خواست روشنفکر مابانه یا خواستی تودهای؟
آقای یونسی شما بر چه اساس و معیاری مسئله حق برخورداری از "آموزش به زبان مادری" را مسئله روشنفکر مابانه توصیف می کنید؟ آیا شعار "تۆرک دیلینده مدرسه، اۏلمالیدیر هر کسه" که از سوی بیش از 70 هزار نفر در استادیوم تبریز در بازی های مختلف تراختور طنین انداز می شود یا شعارهای مشابه بیش از 7 هزار نفر در سالن والیبال الغدیر اورمیه و صدها مورد مشابه در فضای بسیار امنیتی و سنگین حاکم بر مناطق ترک نشین را می توان نشانی از خواست روشنفکران جامعه ترک معرفی نمود یا وجود چنین حرکت اجتماعی مدرنی در این فضای بسته نشان از عمق تودهای خواست برخورداری از آموزش به زبان مادری در بطن جامعه ترک می باشد؟ براستی تقلیل مسئله آموزش به زبان مادری گروههای مغلوب به مبحث روشنفکری بی احترامی به جوامع مغلوب نیست؟ منظور شما از عمومی نبودن خواست آموزش به زبان مادری چیست؟ اگر فردا روزی دولت ایران سعی در تحقق حقوق زبانی گروههای مغلوب را مد نظر داشته باشد تنها روشنفکران ترک می باید آموزش به زبان ترکی را فرا گیرند یا 99% جامعه ترک نیز به قول شما چون مطالبهی آموزش به زبان مادری نداشته نخواهد توانست از این فرصت بهره ببرد. در عین حال مگر روشنفکران آئینه تمام نمای جوامع نیستند، اگر روشنفکران از بطن جامعه ترک باشند بی تردید به قول شما خواست آنان دقیقا خواست جامعه ترک می باشد.
سخن گفتن به زبان مادری و آموزش به زبان مادری
محمود افشار در مجله آینده به سال 1307 در مقاله یگانگی ایرانیان و زبان فارسی می نویسد:
"اگر مردم آذربایجان توانستند روزنامههای ترکی را به آسانی بخوانند و به ترکی چیزی بنویسند و شعر بگویند، دیگر چه نیازی به فارسی خواهند داشت؟ … به همین ملاحضات نگارنده با آموختن پنج دقیقه زبان ترکی هم در مدرسه یا دانشگاه آذربایجان مخالفم. ترکی در ایران از ترکتازی به وجود آمده است. این زبان در چند قرن پیش به طور مهاجم وارد کشور شده و قسمتی از خاک وطن عزیز ما را گرفته است … میخواهیم آموزش زبان فاررسی را اجباری و مجانی و عمومی نمایند و وسایل این کار را فراهم آورند… برای من تردیدی نیست که بیهیچ زحمت و دردسری برای هیچکس و مخالفتی از هیچ کجا به مقصود خواهیم رسید، بی آن که آذربایجانیها احساس کنند. حتما اینکار به دست خود آذربایجانیها صورت گیرد."
اینکه شما حرف زدن به زبان مادری گروههای مغلوب را از صدقه سر خود و لطفی می پندارید بیشتر نشان از بازگشت به همان سالها و همان زاویه دید امنیتی به مسئله آموزش به زبان مادری گروههای مغلوب دارد، آیا می باید دولت ایران تکلم به زبان مادری گروههای مغلوب را در خانه نیز به مانند حق برخورداری از آموزش به زبان مادری ممنوع می ساخت تا خیال دولت و ملت حاکم از وجود مسئلهای به نام تبعیض زبانی راحت میشد؟ آیا همان انسانهائی که در خانه به زبان ترکی سخن می گویند از سر اجبار به سبب سیستم آموزشی تک زبانه، تکثرستیز و طرد کننده زبان مادریشان ناچار به آموزش تحمیلی زبان گروه اقلیت حاکم نیستند؟
آموزش به زبان مادری و آموزش زبان مادری
طبیعتا مسئله گروههای ائتنیکی محکوم "آموزش به زبان مادری" هست. همانطور که خود شما نیز در مصاحبه فرمودهاید اگر روزی روزگاری چند واحد درسی برای آموزش زبان مادری به صورت داوطلبانه برای گروههای مغلوب بگذارید حتما رغبت دانش آموزان غیرفارس کم خواهد بود، علت آن عدم رغب را نیز می باید در موفق عمل نمودن آسیمیلاسیون زبانی گروههای مغلوب، عدم آگاهی از حقوق زبانی مابین ملل مغلوب، عدم رقابت زبان های مغلوب در قیاس با زبان گروه اقلیت حاکم و ... جستجو نمود. طبیعتا گروههای ائتنیکی مغلوب خواستار آموزش به زبان مادری نه به صورت داوطلبانه بلکه همانطور که زبان فارسی به صورت تحمیلی و اجباری صورت می پذیرد دقیقا زبان مادری گروههای مغلوب نیز می باید به صورت اجباری صورت پذیرد همانطور که در قانون اساسی فعلی نیز آمده دولت موظف به تامین آموزش رایگان تمامی شهروندانش می باشد، آقای یونسی فراموش نکنید انسانها زبان مادری را به صورت داوطلبانه و دروس انتخابی نمی آموزند بلکه آموزش زبانهای غیر از زبان مادری همچون زبان تحمیلی فارسی می باید به صورت داوطلبانه و در ساعات اضافی صورت پذیرد. اگر بچه ها به قول شما آموزش زبان مادری خود را طریق تلویزیونها و رسانه ملی یاد می گیرند پس چرا سیستم آموزشی اجباری بر اساس رسمیت انحصاری زبان فارسی را جمع آوری نمی کنید و جایش تلویزیون های جدید تاسیس نمی کنید؟
آموزش زبان مادری به وسیله زبان فارسی
این دیگر به راستی به قول فارس زبانان نوبر هست، در کجای دنیا آموزش زبان مادری به زبان دیگری صورت می گیرد؟ مثلا کودکان ترک ادبیات ترکی را به فارسی خواهند آموخت یا تاریخ ترک را می باید به زبان فارسی بیاموزند؟ اگر مسئله آموزش زبان فارسی هست یک دفعه زبان مادری گروههای مغلوب را ممنوع نموده و مبحث آموزش به زبان مادری را همانند 34 سال گذشته جزء به اصطلاح دغدغههای دولتتان نباشد تا گروههای ائتنیکی مغلوب نیز راه خود را انتخاب کنند.
نماینده مردم بودن مسئله این هست
در جائی که بیش از 70 هزار نفر جوان ترک در استادیوم تبریز و 7 هزار نفر در استادیوم الغدیر اورمیه شعار آموزش به زبان مادری و رسمیت زبان ترکی را سر می دهند ولی شما مسئله آموزش به زبان مادری گروه های مغلوب را مسئله روشنفکری می دانید مطمئنا می باید به سمت نمایندگی خود از سوی مردمان غیرفارس شک کنید. آسیب به زبان فارسی یا آسیب زبان فارسی
اگر آموزش به زبان مادری گروههای ائتنیکی مغلوب آسیب به زبان فارسی هست پس می باید رسمیت انحصاری زبان اقلیت فارسی و تحمیلش بر میلیونها انسان غیرفارس را چه نامید؟