اومود اورمولو
پس از وقوع 2 زلزله مهیب در شهرهای اهر، هریس، ورزقان و ... آزربایجان که تلفاتی بالغ بر 1000 کشته و 6000 زخمی را برای مردم ترک به ارمغان آورد جامعه فرهنگی – هنری ترک نیز گوئی دچار نیمه زلزله ای گشت.
پس از گذشت چندین روز، هفته و ماه از زلزله آزربایجان و وضعیت وخیم زلزله زده گان جامعه مجازی و حقیقی ترک با ابراز همدردی تنی چند از هنرمندان شناخته شده "ایرانی" که هویت ترک را به یدک میکشند مواجه گردید. بعضی از هنرمندان ترک پس از چندین روز به منطقه زلزله زده رفته و تصاویر یادگاری برای صفحات فیسبوک، مجلات و .... را انداخته و در فضای مجازی به اشتراک گذاشتند. راقم این سطور در آن روزها پس از دیدن تصاویر خانم ها لادن طبابائی، تهمینه میلانی و آقایان پرویز پرستوئی و... در کنار زلزله زده گان آزربایجان منتشر گردیده بود سوالی مبتنی بر رابطه و پیوند مابین جامعه و هنرمند در ذهنم شکل گرفت تا بدین روز که فرصتی کوتاه برای پرداخت به قسمتی از مسئله فراهم گردید. به شخصه تا قبل از زلزله آزربایجان نمی دانستم هنرمندان یاد شده دارای هویت ترک اند، البته دانستن هویت این هنرمندان شاید در وهله اول برای انسان اهمیتی نداشته باشد ولی زمانی که از ورای هویت به موضوع تعلق خاطر هنرمند به جامعه بنگریم به تناقضات متعددی برمی خوریم که آیا هنرمند به واقع آیئنه و پیوندی به جامعه ای که از آن برآمده دارد یا نه؟
در آن زمان سوالات اینچنینی در ذهنم پدیدار شد که :
- آیا جامعه فرهنگی هنری ترک درکی از غم ها، شادی ها، مشکلات، اعیاد، مراسمات ملی و سنتی و ... جامعه ترک دارد؟
- کدام هنرمند ترک به واقع توانسته تصویری از مشکلات، کاستی ها، شادی ها، غم ها و ... جامعه ترک را به مردمان این منطقه و دنیا عرضه کند؟
- جامعه فرهنگی - هنری ترک چقدر با مفهومی به نام ملت ترک، سرزمین مادریمان آزربایجان، زبان ترکی، فرهنگ ترک، تاریخ ترک و ... آشنائی داشته و پیوند دارد؟
- تاکنون کدام یک از اعضای جامعه فرهنگی – هنری ترک برای هویت، زبان مادری، فرهنگ، فولکلور، تاریخ، میحط زیست و ...آزربایجان و مناطق ترک نشین قدمی با نشر و آفرینش آثار فرهنگی – هنری ، ادبی و ...برداشته اند؟
- آیا جامعه فرهنگی – هنری ترک به واقع صدای جامعه ای به نام ملت ترک بوده اند؟
- برای مثال کدام هنرمند از مفهومی به نام عدم آموزش زبان مادریمان ترکی، فقر موجود در مناطق ترک نشین، آسیمیلاسیون زبانی – فرهنگی، مسائل محیط زیستی آزربایجان نظیر خشکانیده شدن دریاچه اورمیه، استعمار داخلی خلق ترک و ... سخنی بر زبان آورده که هیچ کوشیده در آثارش بر مسائل یاد شده نقدی داشته اشد؟
- آیا نشر تصویر پرچم تراختور، حضور در مناطق زلزله زده و تصاویر یادگاری با زلزله زده گان و ... هنرمندی می تواند دلیل پیوند هنرمند مذکور با جامعه ای که از آن برآمده باشد؟ و یا این مسائل ابزاری کلیشه ای برای ابراز وجود هنرمندان میباشد؟
- برای مثال آیا برای بیان عدم آموزش زبان مادریمان ترکی در مدارس و تحمیل زبان فارسی می باید انسان سیاسی بود یا هنر می تواند کاستی ها جامعه را با زبان خویش بیان کند بدون اینکه وارد مرزهای سیاسی گردد؟
- آیا شخص ایکسی که علارغم ترک بودنش سالها برای بسط زبان فارسی قلم زده و خود دانسته و یا ندانسته سبب مرگ زبان مادرمیان ترکی گشته به واقع هنرمند متعلق با جامعه ترک هست؟ یا پیوندی که هنرمند را به جامعه نسبت می دهد ورای هویت اجباری ائتنیکی میباشد؟
- آیا سکوت جامعه فرهنگی – هنری ترک در قبال سیاست تحقیر، کتمان و هدف قرار دادن هویت ترک در صدا و سیما و جامعه فرهنگی مرکزگرا و فارس زبان به معنی رضایت هست یا خود این انسانها با سکوت سبب ترویج این مسائل گشته اند؟
- آیا اجتماع ترک توانسته جامعه هنری برخواسته از داشته های خویش را عرضه کند، یا به به صورت برعکس هنرمندان و فرهنگیان برخواسته از جامعه ترک توانسته اند مسئولیت خویش را در قبال جامعه ترک ادا کنند یا سرباز زده اند؟
- براستی علت تداوم استعمار داخلی خلق ترک پس از سلسله ترک و آزربایجانی قاجارعدم وجود جامعه فرهنگی و هنری و اندیشمندان ترک بوده ؟
- آیا در آزربایجان و مناطق ترک نشین باید زلزله مهیبی اتفاق می افتاد و هزاران انسان کشته می شد تا جامعه فرهنگی – هنری ترک از وجود اجتماعی به نام ترک، وطن مادری به نام آزربایجان خبردار میشدند؟
و ....
آفرینش هر اثر هنری بدون تردید از طرف هنرمندی پدید می آید، بدون شک در صورت معنا دهی برای هنرمند سوای از جامعه ای که از آن برآمده ما را با مفاهیمی نقصان دار روبرو می سازد. احساسات، تفکر، خصوصیات شخصیتی و .. انسانها از جامعه ای که در آن رشد یافته اند شکل می گیرد. شخصی که لقب هنرمند را به یدک می کشد از جامعه ای که از آن برآمده تصویری را ارائه می دهد که به صورت دانسته و در بسیاری از اوقات حتی ندانسته در اثرش هویدا می گردد. جوامع به وسیله هنرمندان (آثار، آفرینش ها، نگرش به مسائل و ..) جهت دهی کلی می گردند، تفکر و شیوه نگرش تک تک انسانهای منتسب به جامعه یاد شده بر اساس مدلهائی که از سوی هنرمندان و فرهنگیان ارائه می گردد شکل می گیرند. اگر از این زاویه دید به موضوع پیوند هنرمند و جامعه بنگریم می توان دریافت که تمامی آفرینشها و آثار هنرمند تاثیر بسزائی در جامعه دارد البته برعکس این موضوع نیز صادق هست و اکثر آفرینش های هنرمند تصویری از جامعه ای که به آن تعلق دارند را به بیننده ارائه می دهند.
همانطور که در تعریف بالا نیز به طور خلاصه ذکر گردید جامعه فرهنگی – هنری پیوند زیادی با جامعه ای که از آن برخواسته دارد حال باید تامل کرد که پیوندهای موجود مابین جامعه هنری و فرهنگی و اجتماع برآمده از آن چیست.
هنرمندی به هنر بیان کاستیها، دلگرمی ها، تعلقات، مشکلات، به طور کلی داشته های جامعه ای معنا می یابد، براستی کدام یک از این هنرمندان گران قدر تاکنون صدای جامعه ترک بوده اند؟ آیا تنها به سبب اینکه هنرمندی ناخواسته هویت ترک را به یدک می کشد می توان وی را به مفهوم ملت ترک نسبت داده و جزئی از آن دانست؟ یا مسئله لوای به یدک کشیدن هویتی ناخواسته درک از جامعه خویش و بیان مسائل جامعه توسط هنر هنرمند می باشد که سبب ایجاد و گسترش پیوندهای اجتماعی شخص مذکور با جامعه خویش می گردد؟
خبطی تاریخی
با نگرشی به جامعه فرهنگی – هنری ملل محکوم و مغلوب منطقه و جهانی در می یابیم که هنرمندان در جبهه اول مبارزه برای احقاق حقوق جامعه ای برآمده از آن و حفظ و بسط فرهنگ مغلوب درتقابل با فرهنگ غالب میباشند به طوریکه جهبه ای جدید فرهنگی در بسیاری از کشورهای چندملیتی نظیر ایران از سوی هنرمندان ایجاد شده و می شود در حالیکه جامعه فرهنگی – هنری ترک نه تنها در چنین وضیعتی قرار ندارد بلکه خود نیز با حل شدن در جامعه غالب و ترویج تفکرات، فرهنگ و ... جامعه غالب سعی در نابود کردن فرهنگ مغلوب خویش نموده اند. برای مثال در حوزه ادبیات اشخاصی که علارغم هویت ترک و زبان مادری ترکی عمری خویش را برای قلم زدن به زبان فارسی گذارنده و سبب تولید آثار فاخر به زبان فارسی و عدم محتوا سازی به زبان مادریمان ترکی نموده اند بدون تردید در کنار خبط تاریخی، ترویج زبان و فرهنگ غالب، بی مهری به زبان مادری و ... خود شانه از مسئولیتی که بر دوش جامعه ادبی ترک بوده نیز خالی کرده اند.
راهی برای بازگشت هنرمندانی که هویت ترک را به یدک می کشند به معانی نهفته در جامعه ترک وجود دارد؟
طبیعتاً انسانهائی که به سبب بسیاری از مسائل امروزه به حدی در فرهنگ، هویت، زبان، هنر و ... غالب حل شده اند که بسیاری از آنها نمی توانند ترکی بخوانند، ترکی بنویسند، حتی بعضی ها از هویت و زبانشان نفرت دارند، بعضی ها سعی در القاء مفاهیم جامعه حاکم بر ملت ترک را دارند و .. بازگشتان به آغوش مفاهیم اجتماع ترک کار بسی دشواری می باشد، ولی این به معنی عدم تلاش جامعه فرهنگی – هنری ترک برای بازگشت به خویشتن خویش نیست. باید قدمهای بزرگ و بسیاری برداشت تا تاثیر قدم های اشتباه گذشته رفته رفته کاسته شود. جامعه فرهنگی – هنری، اندیشمندان، نویسندگان، شعرا، نقاشان، عکاسان، منتقدان و .. ترک از سلسله پس از قاجار تا بدین روز به تولید محتوای ترکی نپرداخته اند و بهترین و میانبرترین راه را حل شدن در جامعه و فرهنگ غالب دیده اند، طبیعتاً سیستمهای سیاسی و اجتماعی نیز در این راه یاور جامعه فرهنگی – هنری ترک بوده است. جامعه فرهنگی – هنری ترک برای ادای مسئولیت و دین خویش به جامعه ترک ملزم به تولید محتوا به زبان ترکی می باشد، باید فیلم های ترکی، ترانه های ترکی، اشعار ترکی، عکاسی از مناطق ترک نشین، نقد ادبی ترکی، رمان ترکی و ... آفرید تا بتوان مسیر بازگشت را طی نمود، به باور راقم این سطور جامعه فرهنگی – هنری کنونی ترک گسست و شکاف عمیقی با مفهوم ملت ترک دارد و بسیار بیگانه با این مفهوم می باشد، به طوریکه زلزله چند ریشتری قره داغ آزربایجان تنها توانست تلمگری بر گوشه کوچکی از جامعه فرهنگی – ترک باشد، باید زلزله های 10 ریشتری برای پرکردن این شکاف عمیق ظاهر شوند و گرنه جامعه فرهنگی – هنری ترک رفته رفته بیگانه تر از گذشته به مفهوم هویت، زبان، سرزمین مادری و ... خواهد نگریست.
متاسفانه به سبب عدم سواد و درک نوشتار به زبان ترکی توسط جامعه فرهنگ و - هنری ترک این نوشته به زبان به غیر از زبان مادریمان ترکی نگاشته شده است و خود حکایتی دارد که جامعه فرهنگی – هنری ترک قادر به خواندن و نوشتن به زبان ترکی نمی باشد.